فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مصطفای_قلب_ها ❤️🌸
پس از فتح شهر سابقیه حلب و مکالمه ی بیسیم با #شهید_قاسم_سلیمانی
+ بگو سید ابراهیم سلام می رسونه ...!
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
مهم تر از دعا برای فرج
حضرت آیت الله محمد تقی بهجت
مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف،
دعا برای بقای ایمان، ثبات قدم در عقیده و انکار نکردن حضرت تا ظهور او است.
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف
قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت
رابطه ما با ولی امر-عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در اصلاح نفس است.
@seyyedebrahim
در وصیتنامهاش نوشته بود:
«سخت است که من سنگ مزار داشته باشم در صورتی که حضرت فاطمه (س) بینشان باشد.»
طبق وصیتنامه مرتضی هم اکنون مزار خاکیاش در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) است.
شهید مرتضی عبداللهی
#سالروزشهادت
یاد شهید باذکر چهارده صلوات🌷
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: نهال جمهوری اسلامی به درختی تناور تبدیل شده ونمیتوانندآن را تکان دهند
🔹️ تهدیدها را میدانم ولی همان حرف امام را تکرارمیکنم که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». ۹۶/۱۱/۲۹
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ایشون نه آخونده، نه ایرانیه و نه مسلمون!
👈 دکتر «کریس هیور» یک محقق مسیحی و انگلیسیه؛ توضیحاتش در مورد #امام_زمان (عج) و ظهورش ببینید
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻کتاب ترس: ترامپ در کاخ سفید، نوشته نویسنده آمریکایی که پرده ها را بالا زده و انحطاط آمریکا را نشان میدهد.
#افول_آمریکا
#سراب_آمریکا
@seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز#مصطفای_قلب_ها ♥️:)
*آبروت رو می برمااااا😁
قول شفاعت دو برادر ☺️❤️
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
@seyyedebrahim
یک روز حاج رضوان به من گفت: "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان (عج) هرجا که باشند نماز اول وقت می خوانند ؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت التزام گرفتم.
جهاد پسر من به دنیا آمده است، یکی از برادران را پیدا کنید که نمازصبح اول وقت او تا به حال ترک نشده است ، در گوش او اذان بگوید" ؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم،که بعد ها آن برادر هم شهید شد.."
@seyyedebrahim
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل چهارم ..( قسمت ۱ )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
کمی توی همدان گشتیم تا عکس ها آماده شد. پدر صمد عکس ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه کردم و گفتم: حاج آقا یعنی من این شکلی ام ؟ پدرم اخم کرد و گفت: آقا چرا این طور عکس گرفتی. دختر من که این شکلی نیست. عکاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می شمرد؛ اما پدر صمد گفت: خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من هیچ عیبی ندارد.
عکس ها را توی کیفم گذاشتم و راه افتادیم طرح خانه دوست پدر صمد. شب را آنجا خوابیدیم. صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: خانم قدم خیر محمدی کنعان! وکیلم شما را با یک جلد کلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای... بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه کردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تایید تکان داد. گفتم: با اجازه پدرم، بله. محضر دار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تاامضا کنیم. من که مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم به جای امضا جاهایی را که محضردار نشانم می داد، اگنشت می زدم اما صمد امضا می کرد.
از محضر که بیرون آمدیم حال دیگری داشتم حس می کردم و چیزی و کسی دارد من را از پدرم جدا می کند. به همین خاطر تمام مدت بغض کرده بودم و کنار پدرم ایستاده بودم و یک لحظه از او جدا نمی شدم.
ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم کنار هم نشستیم. صمد طوری که کسی متوجه نشود اشاره کرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم که یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود.
مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد کنار میز می ایستاد و می گفت: چیزی کم و کسر ندارید.
عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: چرا بیا بنشین. تو را کم داریم. دیزی های را که آوردند مانده بدوم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم:
حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم. رفتم کنار پنجره نشستم. پدرم هم کنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده به همین خاطر تا به روستا برسیم، یک بار هم برنگشتم به او، که هم ردیف ما نشسته بود، گناه کنم. به قایش که رسیدیم ف همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دوید. تبریک می گفتند و دیده بوسی می کردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی کردند و رفتند.
با رفتن صمد تازه فهمیدم در این یک روزی که با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و کنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد. فردا صبح موقع خوردن صبحانه، حس بدی داشتم. از پدرم خجالت می کشیدم. منی که از بچگی روی پای او یا کنار او نشسته و صبحانه خورده بودم، حالا حس می کردم فاصله ای عمیق بین من و ایجاد شده است. پدرم توی فکر بود، سرش را پایین انداخته و بدون اینکه چیزی بگوید، مشغول خوردن صبحانه اش بود. کمی بعد از پدرم خانه بیرون رفت. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای مادرم را شنیدم. از توی حیاط صدایم می کرد: قدم بیا! آقا صمد آمده .
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین...🌹🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم
_••🏴🌹 #یاحسین...🌹🏴••_
#اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور..🥀
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....
@seyyedebrahim
عشق یعنی:
بنویسی غزلی
از چشمش
درهمان
مصرع اول
قلمت گریه ڪند
#یادش_باصلوات
@seyyedebrahim
#الهی_به_امیدتو...
🍃🌼ایمان داشته باش
اعتماد کن
و از خدا بخواه
آنقدر بینهایت است که
میتوانی با خیال آسوده
نشدنیهایت را به او بسپاری
و بدانی تنها وجود او،
تمام غیرممکنهای زندگیت را ممکن می کند ...
🍃🌼روزمان را با نام ویادتو واهل بیت عصمت وطهارت (ع) وآقای خوبیها، امام عصر عج آغاز می کنیم.🌼🍃
#دلتنگی_شهدایی 💔🎤
من مریض درد عصیانم که درمانم تویی
دردمندی این چنین محتاج درمان شماست!
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
السلام علیڪ ایھا الامام المامون
سلامبرتواۍپیشواۍامین (:💔
زیارت آل یاسین
#دلتنگی_شهدایی 💔
|تابِ دلتنگی ندارد
آنکه مجنون میشود:))❤️🍃✨
.
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
✍ امروز سالروز شهادت، ثروتمندترین شهید شیعه؛ مهدی (ادواردو) آنیلی است!
پسر مالک کارخانه فیات، علیرغم تمام امکانات، همیشه احساس میکرد گمشدهای دارد،و بالاخره آنرا در داخل کتابخانهای در نیویورک پیدا کرد و بعد هم مسلمان شد.
✨شهید ادواردو میگوید؛ "وقتی قرآن را برای اولینبار دیدم، متوجه شدم که این کلمات، کلمات ماورایی هستند، دیدم این همان چیزی است که من سالها در جستجویش بودم. اگر کسی صادقانه قرآن را بخواند، قرآن هدایتش میکند".
ادواردو، همزمان با محروم شدن از تمام امتیازات خانوادگی، تصمیم گرفت به عنوان طلبه به قم بیاید.
و این بهانهای شد تا او را به شهادت رساندند و اَنگ خودکشی بر او زدند، در حالیکه هیچ شواهدی از جمله کالبدشکافی، فیلم و.... دال بر خودکشی او موجود نبود.
دوستان اردواردو، معتقدند او هرگز
خودکشی نکرده، بلکه به خاطر ایمان و عقیدهاش به شهادت رسیده است.
#شهید_ادواردو_آنیلی
@seyyedebrahim
🌱بوینرگس میدهد هرصبح انگاری کهیار...
🌱هر سحر از کوچهی دلتنگیام رد میشود...
🌱هرکه میخواند "فرج" را تا سرآید انتظار...
🌱شامل الطاف بی پایان ایزد میشود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_رسول_الله
#من_محمد_صلّی_الله_را_دوست_دارم
〰💠〰💠〰💠〰💠〰