#گپ_سپیده_دم
✨ رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ
| بقره_۲۸۶ |
✍️ دعا کردن را هم یادمان دادهای !
گاهی به ما آنقدر بزرگ مینگری که تصورش هم در خیال ما راه ندارد...
♡ دلبر جان؛
قد امتحانهایت را، به قد و قوارهی ما، برش بزن !
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
روز شمار غدیر ✨
۵ روز تا برترین عید
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
📬✨
✨
.
.
[ #منبر_مجازے ]
.
.
ما باید اهل محاسبہ باشیم،هرچند اهل توبہ نباشیم و تدارک نکنید،خود محاسبہ مطلوب است.اگر بدانیم فلان روز حسینے و فلان روز یزیدے هستیم،بهتر از این است کہ اصلا ندانیم یزیدے هستیم یا حسینے!سر انجام ممکن است روزے بہ خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم.با توجہ بہ عیب خویش و اصلاح آنها فرصت رسیدگے بہ حساب هرروز خود را نداریم،چہ برسد بہ حساب مردم!
.
"افضلَ الناسِ مَن شغَلَتہُ معایبہُ عَن عیوبِ الناس" (برترین مردم کسےست کہ پرداختن بہ عیوب خویش،او را از پرداختن بہ عیوب دیگران باز دارد.) بہ فکر خود باشیم،خود را اصلاح کنیم.اگر بہ خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم،نمےتوانیم دیگران را اصلاح کنیم..!
.
منبع: کتاب رحمت واسعہ،ص۱۷۲
.
.
🍃| #مرحوم_استاد_بهجت
🏷| #شهداییمـ
.
.
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
.
.
✨
📬✨
#داستان_واقعی
#عاشقانه_ای_برای_تو_۱۳
نویسنده: شهید مدافع حرم
#شهید_سید_طاها_ایمانی
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
قسمت سیزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:
✨#بی_تو_هرگز✨
🍃برگشتم خونه ... اوایل تمام روز رو توی تخت می خوابیدم ... حس بیرون رفتن نداشتم ... همه نگرانم بودن ... با همه قطع ارتباط کردم ... حتی دلم نمی خواست مندلی رو ببینم ...
🍃مهمانی ها و لباس های مارکدار به نظرم زشت شده بودن ... دلم برای امیرحسین تنگ شده بود ... یادگاری هاش رو بغل می کردم و گریه می کردم ... خودم رو لعنت می کردم که چرا اون روز باهاش نرفتم ...
🍃چند ماه طول کشید ... کم کم آروم تر شدم ... به خودم می گفتم فراموش می کنی اما فایده ای نداشت ...
🍃مندلی به پدرم گفته بود که من ضربه روحی خوردم و اونم توی مهمانی ها، من رو به پسرهای مختلفی معرفی می کرد ... همه شون شبیه مدل ها، زشت بودن ... دلم برای امیرحسین گندم گون و لاغر خودم تنگ شده بود ... هر چند دیگه امیرحسین من نبود ...
بالاخره یک روز تصمیم رو گرفتم ... امیرحسین از اول هم مال من بود ... اگر بی خیال اونجا می موندم ممکن بود توی ایران با دختر دیگه ای ازدواج کنه ... .
🍃از سفارت ایران خواستم برام دنبال آدرس امیرحسین توی ایران بگرده ... خودم هم شروع به مطالعه درباره اسلام کردم ... امیرحسین من مسلمان بود و از من می خواست مسلمان بشم ...
✍ادامــــــه دارد ....
@sh_hadadian74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_شبانه
سلام به امام حسین (علیهالسلام)
به نیابت از همه شهداو شهید محمدحسین حدادیان ✨
🌹| اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دوســـــ♥️ـــــت دارم
هر شب آقا به امید زیارت تو
توی رویاهام میخوابم💫
شب به خیر ای حرمت
شرح پریشانی ما🌙
🌟 التماس دعای فرج 🌟
•┄═•✨🌙•═┄•
@sh_hadadian74
•┄═•✨🌙•═┄•
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... :)♥️
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: #عید_غدیر از همه اعیاد بالاتر است
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
تنها کاری که پاسداران سپاه برای عزت ایران نکرده بودن گرفتن طلای المپیک بود که توسط آقای #جواد_فروغی انجام شد 😁✔️❤️
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
#حجاب مصونیت است نه محدودیت 😌🍃 ⓙⓞⓘⓝ↴ ❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
#کیمیا_علیزاده که پیش از این با حجاب موفق به کسب مدال #المپیک شده بود امسال بدون حجاب موفق نشد ❌
#داستان_واقعی
#عاشقانه_ای_برای_تو_۱۴
نویسنده: شهید مدافع حرم
#شهید_سید_طاها_ایمانی ....
قسمت چهاردهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:
✨#من_و_خدای_امیرحسین✨
🍃من مسلمان شدم و به خدای امیرحسین ایمان آوردم ... آدرس امیرحسین رو هم پیدا کرده بودم ... راهی ایران شدم ... مشهد ... ولی آدرس قدیمی بود ... چند ماهی بود که رفته بودن ... و خبری هم از آدرس جدید نبود ... یا بود ولی نمی خواستن به یه خارجی بدن ... به هر حال این تنها چیزی بود که از انگلیسی حرف زدن های دست و پا شکسته شون می فهمیدم ...
🍃دوباره سوار تاکسی شدم و بهش گفتم منو ببره حرم ... دلم می خواست برای اولین بار حرم رو ببینم ... ساکم رو توی ماشین گذاشتم و رفتم داخل حرم ...
🍃زیارت کردن برام مفهوم غریبی بود ... شاید تازه مسلمان شده بودم اما فقط با خواندن قرآن ... و خدای محمد، خدای امیرحسین بود ... اسلام برای من فقط مساوی با امیرحسین بود ...
داخل حرم، حال و هوای خاصی داشت ... دیدن آدم هایی که زیارت می کردند و من اصلا هیچ چیز از حرف هاشون نمی فهمیدم ...
🍃بیشتر از همه، کفشدار پزشکی که اونجا بود توجهم رو جلب کرد ... از اینکه می تونستم با یکی انگلیسی صحبت کنم خیلی ذوق کرده بودم ... اون کمی در مورد امام رضا و سرنوشت و شهادت ایشون صحبت کرد ... فوق العاده جالب بود ...
🍃برگشتم و سوار تاکسی شدم ... دم در هتل که رسیدیم دست کردم توی کیفم اما کیف مدارکم نبود ... پاسپورت و پولم داخل کیف مدارک بود ... و حالا همه با هم گم شده بود ...
🍃بدتر از این نمی شد ... توی یک کشور غریب، بدون بلد بودن زبان، بدون پول و جایی برای رفتن ... پاسپورت هم دیگه نداشتم ...
🍃هتل پذیرشم نکرد ... نمی دونم پذیرش هتل با راننده تاکسی بهم چی گفتن ... سوار ماشین شدم ... فکر می کردم قراره منو اداره پلیس یا سفارت ببره اما به اون کوچه ها و خیابان ها اصلا چنین چیزی نمی اومد ...
🍃کوچه پس کوچه ها قدیمی بود ... گریه ام گرفته بود ... خدایا! این چه غلطی بود که کردم ... یاد امام رضا و حرف های اون پزشک کفشدار افتادم ... یا امام رضا، به دادم برس ...
✍ادامــــــه دارد ....
@sh_hadadian74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_شبانه
سلام به امام حسین (علیهالسلام)
به نیابت از همه شهداو شهید محمدحسین حدادیان ✨
🌹| اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌹| وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
من دلتنگم ...💔
برا نیمه شبای حرم دم ایوون
باز بیتابم ..😢
هر شب آقا به امید زیارت تو
توی رویاهام میخوابم💫
شب به خیر ای حرمت
شرح پریشانی ما🌙
🌟 التماس دعای فرج 🌟
ولادت امام هادی علیهالسلام مبارک 🎈
•┄═•✨🌙•═┄•
@sh_hadadian74
•┄═•✨🌙•═┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت امام هادی علیهالسلام مبارک 😍🎉🎉
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کلیپ جذاب و کوتاه 😍✨
قول میدم از دیدنش پشیمون نشی 😉
💚| #عید_غدیر
💚| #خطبه_غدیر
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
#سـخنبـزرگـان 🌸
هر وقت #گناه❌ کردید
و سپس
توبه کردید ؛
اگر دیدید هنوز
محبت حضرت زهرا (س)🌸
در قلبتان هست ،
امیدوار باشید !
#آیت_الله_شاه_آبادی👌
💚
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹
#داستان_واقعی
#عاشقانه_ای_برای_تو_۱۵
نویسنده: شهید مدافع حرم
#شهید_سید_طاها_ایمانی ....
💛بسم رب الشهدا والصدیقین 💚
قسمت پانزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:
✨ #دست_های_خالی✨
🍃توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ...
🍃دل توی دلم نبود ... داشتم به این فکر می کردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ...
🍃انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت می کرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبه های غیرایرانی ... راننده هم چون جرات نمی کرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ...
🍃چمدانم رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ...
🍃اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد می کردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبه های هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ...
🍃حس فوق العاده ای بود ... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد می کردند که انگار سال هاست من رو می شناسند ...
🍃مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمان شون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ...
🍃سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز هم با من بود ... نرفته دلم برای همه شون تنگ شده بود ... علی الخصوص امیرحسین که دست خالی برمی گشتم ... .
🍃اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ...
✍ادامــــــه دارد ....
@sh_hadadian74
در جوشن کبیر یک عبارتی هست که میگه:
"یا کریم الصَّفْح"
یک جوری تو رو میبخشه
انگار نه انگار که تو خطایی مرتکب شدی
و خدای ما اینگونه است...!💛
ⓙⓞⓘⓝ↴
❀|→@sh_hadadian74⃟🌹