خدای من!
پیشت گلایه آوردهام
از «خود»م
همانی که یک ریز از من بدی میخواهد
و برای خطاکردن پایِ کار است
مشتاق سرپیچی است
و انگار برای قهر تو داوطلب است
مدام به جاده های نابودی میکشانَدم
تا از من پیش تو ناچیزترین «نابود» را بسازد
هم مرضهای زیاد دارد
هم آرزوهای دور و دراز!
بلایی سرش بیاید دادش بلند است
خوبی ببیند، ناخن خشکی میکند.
عاشق بازیگوشیهای بیخود است
و لبریز از سهل انگاری و فراموشی.
برای گناه به عجله میاندازدم
و برای توبه به دلم وعده امروز و فردا میدهد!
#درگوشی_های_عاشقانه
@sh_hosein
دوباره روضه شروع شد.mp3
10.46M
دوباره روضه شروع شد
به ساعت حرم
آخ عجب حکایتیه
حکایت حرم
🎙#حسین_ستوده
@sh_hosein
📝 #چند_خط_روضه...
به حضرت عرض کرد عموجان من هم فردا به شهادت می رسم؟
حضرت اول یک سوال از او کردند، فرمودند: عزیزِ دلم مرگ در نظر تو چه جور است؟ دوست داری مرگ را؟
عرض کرد: آقا مرگ در رکاب شما أحلی من العسل؛ از عسل شیرین تر است.
حضرت فرمود پس به تو بشارت دهم تو هم به شهادت میرسی ولی شهادتت همراه با یک سختی و شهادت ویژه ایست.
خدای متعال برایت یک سفره ی خاصی پهن کرده. خیلی هم سخت است شهادتت.
همین طور هم شد، شنیدید آمد محضر امام اجازه بگیرد حضرت اجازه ندادند.
التماس کرد حضرت اجازه دادند برود میدان. سوار بر مرکب شد، گفتند پاهایش به رکاب نمیرسید. زره نپوشیده بود، جوری جنگید مجبور شدند، محاصره اش کنند. از اسب رو زمین افتاد عمو را صدا زد...
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی
کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی
امام حسین علیهالسلام یکی از جاهایی که پیداست خیلی غصه خوردند در عاشورا اینجاست.
گفتند حضرت به سرعت خودش را رسانید ولی دید قاسم در حلقه محاصره دشمن است.
تا برود دشمن را دور کند، از حلقه محاصره قاسم را بیرون بیاورد، بدن مطهر حضرت زیر سُم اسبها قرار گرفت. یک وقتی گردوغبار میدان فرو نشست. حضرت آمد بالینش دیگر کار تمام شده. در حال جان دادن است. پا به زمین میکوبد.
امان ز لحظه آخر كه دست و پا میزد
عموی بیكس خود را فقط صدا میزد
امان ز تشگی و پا كشيدنش بر خاك
كه مُهرِ داغِ دلش را به كربلا میزد
حضرت فرمود چقدر برای عمویت سخت است تو او را صدا بزنی اما نتواند تو را اجابت کند. نتواند کاری برای تو انجام بدهد.
بدن قاسم را برداشت به سینه چسبانید ولی میگویند وقتی میرفت دیدند پاهای قاسم روی زمین میکشد...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شب_ششم_محرم
✍حسین ابراهیمی
@sh_hosein
سخنرانی ۵ ماه محرم، ۱۴۰۲.mp3
12.33M
○| #فایل_صوتی_سخنرانی |○
✔️ سخنرانی کامل روز پنجم محرم ۱
📜موضوعات:
●فوائد گریه بر امام حسین علیهالسلام.
●آیا هرکس برای امام حسین گریه کند وارد بهشت میشود؟
🎙حسین ابراهیمی
🔻استان بوشهر، شهر خورموج، روضهخانگی
🗓۱ مرداد ۱۴۰۲
⚠️بابت کیفیت پایین صوت عذرخواهی میکنم.
#محرم #سخنرانی_محرم #روضه_خانگی
@sh_hosein
شنیدهام کهدلت هرکجاگرفتوشکست
به پشتبام برو زیر آفتاب بایست
سلامکن به «حسین» و شبیه ابر ببار
برآنکسیکهخدا درغمشنخستگریست!
@sh_hosein
سخنرانی منزل پدر شهید محمد مهربانپور. ۵ محرم ۱۴۰۲.mp3
6.51M
○| #فایل_صوتی_سخنرانی |○
✔️ سخنرانی کامل روز پنجم محرم ۲
📜موضوعات:
●حکایت ما مثل حکایت تاجر و طوطی هست...
🎙حسین ابراهیمی
🔻استان بوشهر، شهر خورموج، منزل پدر شهید محمد مهربانپور
🗓۱ مرداد ۱۴۰۲
⚠️بابت کیفیت پایین صوت عذرخواهی میکنم.
#محرم #سخنرانی_محرم #روضه_خانگی
@sh_hosein
به جایی باید برسیم که جز
#نگاهِ_ابی_عبدلله هیچ چیز
دیگری ارزش دویدن را نداشته
باشد _ ازدواج _ خانواده _ تمام
سلول های آرزوهایمان همه از این
نگاه عبور کند... مراقب باشیم آرزوهای
مان از جنس ملک ری نباشد که رنگ دینی
گرفته باشد...
@sh_hosein
خدایا!
گله مندم
از دست دشمنی که من را به بیراهه میبَرد
و شیطانی که فریبم میدهد.
شیطانی که سینهام را با وسوسه پر کرده
و پچ پچهایش دلم را محاصره کرده
با هوسهایم دست به یکی میکند
کاری میکند که عشق دنیا به چشمم قشنگ بیاید
و خودش مانع شده
بين من
و بندگی و نزدیک شدن به تو
#درگوشی_های_عاشقانه
@sh_hosein
🌱یادمون باشه، ما سه نوع تقوا داریم!
تقوای گریز ← یعنی در یک سری شرایط خودت رو اصلا قرار ندی و فرار کنی چون آگاهی که کارت تموم میشه اگر بمونی مثل حضرت یوسف
تقوای پرهیز ← یعنی در یک سری شرایط که قرار گرفتی سعی کنی از انجام عمل نادرست پرهیز کنی.
تقوای ستیز← یعنی آنقدر قدرتمند خودت رو دیدی که در شرایطی نامناسب قرار بگیری و تغییر نکنی، برای اینکه بجنگی.
مثل کسانی که قدرت حضور در رسانه های مثل اینستاگرام و... رو بدون اینکه به فحشا کشیده بشن برای کار فرهنگی، دارند.
ما باید خودسازی هامون رو طبق این سه مورد بالا انجام بدیم👆🏻
سعی کنیم بدونیم در حال حاضر باید کدام نوع #تقوا رو انجام بدیم.
@sh_hosein
📝 #چند_خط_روضه...
بریم در خونه شیر خواره اباعبدالله.
اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی، یه نفر دعات میكنه...
یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،
یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،
یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته،
یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه...
بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله،
فرمود: ان لم ترحمونی، اگر به من رحم نمی كنید، فارحموا هذا الطفل، به این بچه رحم كنید،
إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً؟؟؟
ماهی رو از آب بیرون می ندازید، تا اون موقعی كه جون داره، خودش رو هی از رو زمین بلند می كنه، بالا و پایین خودش رو می ندازه، دیگه جونی براش نمی مونه، این لب هاش رو بهم می زنه، عرب این لحظه رو می گه تلضی.
ابن سعد ملعون، دید وضع سپاه داره به هم می ریزه، یه نگاه به حرمله نانجیب كرد، امتحانش رو پس داده، او چشم اباالفضلم هدف گرفته، گفت: چرا جوابش رو نمی دی؟
نانجیب گفت: پدر رو نشونه بگیرم یا بچه رو؟
گفت: مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی؟
یه وقت ابیعبدالله دید گوش تا گوش علی اصغر بریده شده...
لالالا گل بابا دیگه سقا نمیتونه آب بیاره
لالالا گل پرپر بخواب اصغر مادرت که شیر نداره
لالالا گل یاسم در هراسم حرمله تو رو ببینه
لالالا گل سنبل چه قشنگ زل زدی تو چشمای بابا
لالالا دل بریدی پر کشیدی از روی دستای بابا
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#شب_هفتم_محرم
✍حسین ابراهیمی
@sh_hosein