هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
ناگهان در صبح فردای یک شامگاه بهاری، آسمان به زمین آمد و شهر سفید شد.
شاید خشم شب این دانههای لطیف، برای یادآوری زمستان است...
خدایا!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است، سرما سخت سوزان و ره تاریک و لغزان است...
تو گلی داری که عالم را گلستان میکند، جهان محتاج طلوع خورشید است؛
بیا و نظیر برفها که ناگه آمدند، زمستان را «بَغْتَةً» بهار کن!
خشم شب
صبحی که دانههای برف غافلگیرمان کرد، ۶ اسفند ۱۴۰۱
هدایت شده از سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
مثل حاء و سین و یاء و نون که با غم عجین شده، معنای عباس و ادب یکی شده.
وقتی حرف از ادب پسرِ امبنین میآید، گویا چشمها بیاختیار بارانی میشوند ،شاید آنها هم ادب میکنند؛ ادب از چشمانی که...
نمیدانم شعبان ماه شادی است یا محرم ثانی...
نمیتوانم نام جگرگوشه فاطمه را ببرم و دلشاد باشم، نمیتوانم نام عباس و علیاکبر را بدون بغض گلو به لب بیاورم.
به نیمههای شعبان هم که میرسیم، درد فراق دوچندان میشود، قلب را میفشارد و کام را تلخ میکند ؛ فراقی که از کوریِ دل و سیاهیِ قلب است، و منی که غائبم و او که منتظِر و منتظَر است.
واقعا جایی برای شادی و شعف میماند ؟!
به راستی که شعبان ماه شادی است یا محرم ثانی...؟!
ماهِ مغموم
شبی که باید میخندیدم ولی...، ۴شعبان ۱۴۴۴، ۶ اسفند ۱۴۰۱
میگفتکھ :
ازهیئتاومدےبیرون
چشمتبہنامحرمخورداما
سرتُننداختیپایین؛باختی🚶🏾♂️👀
#حواستبهنگاهتباشهرفیق:)
شــبــانــه
میگفتکھ : ازهیئتاومدےبیرون چشمتبہنامحرمخورداما سرتُننداختیپایین؛باختی🚶🏾♂️👀 #حواست
متاسفانه هیئتی هامون از همه خراب ترن.. /:
شلمچه.mp3
7.97M
🔹 روایتگری زیبای حاج حسین یکتا در شلمچه
شهـدا می شه دعوتم کنید ...
#راهیان_نور