eitaa logo
شبهای با شهدا
288 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
285 ویدیو
5 فایل
💫 در شب‌های ظلمانی ، با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 برخوردی گرم و صمیمی 🔘 حجت الاسلام علی شیرازی (مؤلف کتاب پرتوی از خورشید) 💠 وارد اتاق ملاقات مقام معظم رهبری شدم ، تا دیداری با مرادم تازه کنم. در گوشه اتاق نشسته و منتظر قدوم مبارک آقا بودم. در همین هنگام ، پیرمردی روستایی با لباس‌های مندرس و شلواری کرباسی و کوتاه وارد شد و کنار من نشست و با لهجه خراسانی گفت: «حاج آقا کجاست؟» متوجه او نشدم . باز تکرار کرد. گفتم: مقام معظم رهبری را می‌گویی؟ گفت: بله ، حاج آقا کی می آید؟ گفتم: همین جا بنشین ، الان تشریف می آورند. انتظار به پایان رسید ، مقام معظم رهبری وارد اتاق شدند. با ورود آقا به اتاق ، پیرمرد سراسیمه به سوی آقا رفت. باب گفتگو باز شد. یاد روزهای خراسان بخیر! غرق در دیدار شده بودم. بزرگترین شخصیت انقلاب با یک روستایی ساده، صمیمانه می گوید و می شنود ! 📚 پرتوی از خورشید -علی شیرازی- ص ۱۱۲. https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولای ! ای مولای من! چیزی را از تو درخواست دارم که می دانم شایسته اش نیستم... میخواهم وجودم از عشق واقعی تو لبریز شود... میخواهم این جان ناقابل که امانت و تحت قبضه و قدرت توست را به بهای بهشت از من خریداری کنی... گریه می کنم... تو خود گفتی که در قلب شکسته، خانه داری... تنها راه رسیدن به تو، پاک شدن قلب است و چه راه و چاره ای دارم جز گریه... چه سلاحی مانده است برای من بی همه چیز... همین را هم تو داده ای... چه منتی است دیگر... مولای و بی نیاز. چه کنم من سرتا پا نیازمند؟ میشود به رسم خوبانت از تو درخواستم را بنمایانم... مثل حججی بهترین را از تو طلب کنم... عاشقان را سرِشوریده به پیکر عجب است! دادن سر نه عجب! داشتن سر عجب است! (خدایا! مرگی بهمون بده که همه حسرتشو بخورن)... نه!!، دعا برای زندگی میخواهم ...برای شهید زندگی کردن... شهید مردن را به شهید زندگی کنندگان میدهند... 🔰مگر نه این است که رفیقی خوب است که تو را یاد بیاندازد؟ حاج‌حسین یکتا میگفت: «رفیقی پیدا کن که آخرش شهیدت🌷 کنه...» خدا خوب را که رزق خاص خودت است را روزیم کن... که همه چیز نصیبم میشود... به کمال میرسم ... به عشق... به انتها... به درهای آسمان... ╭┅──🇮🇷✊🇮🇷──┅۰╮    🌷@shabhayeshahid 🌷 ╰┅────────┅╯ https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌹🍃برگ سبزی از زندگی. 📿 صلاح دنیا و آخرت ما در پیروی از ولایت فقیه می باشد.فعالانه در مسائل انقلاب و اجتماع شرکت نمایید. 🇮🇷حضور گسترده و آگاهانة مردم ضامن انقلاب و اصول آن است. در نماز جمعه شرکت کنید و شعائراسلام را زنده تر کنید". 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 . https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 یاد، به خیر از زخم معده تا دست امام! یکی از شب ها، معده دردش شدید می شود. دیگر تحمل دردش را نداشت. آماده می شود و به بیمارستان می رود. پزشک معالج، ایرانی بوده و تا می فهمد هدایت مخالف رژیم است تهدید می کند اگر به امام توهین نکند، درمانش نمی کند. هدایت الله، بدون معالجه، با درد بسیار به خانه بر می گردد. خانم ایرانی همسایه می گفت نصف شب دیدیم دیگر صدای آه و ناله هدایت بلند نیست! صبح پرسیدیم چه شده؟! گفت امام به خوابم آمد و دستی کشید و آرام شدم. شادی روحش ╭┅──🇮🇷✊🇮🇷──┅۰╮    🌷@shabhayeshahid 🌷 ╰┅────────┅╯ https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨برای سلامتی حاج خانم صلوات بفرستید... 💠 یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری می گوید : مقام معظم رهبری ، احترام زیادی به خود می گذارند و این احترام ، جواب سالها و همسرشان است . معظم له درباره همسرشان می فرماید : «ایشان حتی یک بار هم ، از وضع سخت زندگی و هنگامی که در بسر می بردم ، گله نکرده اند.» یک روز من بر سر سفره ای در کنار رهبر نشسته بودم . خانم ایشان ، هنوز نیامده بودند . وقتی ایشان آمدند رهبر ما ، با حالت شوخی و احترام فرمودند : «برای سلامتی صلوات بفرستید» 📚 حکایت نامه سلاله زهرا (س) -حسن صدری- ص ۱۰۸ https://eitaa.com/shabhayeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴یاد شهید به خیر رفته بودیم کتاب بگیریم . کتابخانه مدرسه دست بچه‌های بسیج بود با مرام بودند و خیلی زود رفیق شدیم. ۱۳ آبان اسم ما را هم نوشتند برای رژه. لباس بسیجی بهمان دادند. بزرگ بود برایمان کوچک کردیم تا اندازه شد اسلحه هم بهمان دادند.دیگر تمام زندگیمان شد جنگ و شهادت حال و هوایی داشتیم، افسوس می خوردیم که کاش ما هم زمان جنگ بودیم جبهه می‌رفتیم و شهید میشدیم ؛برای کنکور رفتیم جزوه های رزمندگان خریدیم به عشق رزمنده ها. 🍃🍃🍃 شب ها سا عت ده توی اطاق بسیج خوابگاه سوره واقعه می خواندیم. یک شب من و مصطفی زودتر رفتیم. مسئول اتاق آمده بود برق روشن کرده بود و مداحی گوش می‌داد. مصطفی بهش گفت این اتاق بسیجه ساعت ۱۰ هم باید برای سوره واقعه باز بشه تو الان نشستی برق و چراغ و ضبط رو روشن کردی درست نیست اینها بیت الماله. 🍃🍃🍃 رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوشبخت. بعد از سخنرانی دور حاجاقا جمع شده بودیم. مصطفی پرسید: حاجاقا ظهور نزدیکه؟ حاج اقا گفت: تا شما توی نطنز کار کنید. مصطفی گفت یعنی ظهور ربط به این داره که ما اونجا چه کار می کنیم. حاجاقا گفت بالاخره ارتباط داره، شما برید نطنز کار کنید و کوتاه نیاید یک ثانیه را هم از دست ندید. با چراغ خدا برید سر کار با چراغ خدا برگردید. بهانه زیاد بود برای این که کار را ول کنیم و بگذاریم و برویم ولی مصطفی خواب خوراک نداشت.حاج آقا گفته بود رهبر چقدر پیگیر بحث هسته‌ای است. ورد زبانش شده بود: باید کاری کنیم که از دغدغه‌های رهبر کم بشه. شادی روحش https://eitaa.com/shabhayeshahid