eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
391 دنبال‌کننده
44.1هزار عکس
32.6هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(علیه‌السلام) 🔸پيرزن و پسر 🔹ننه عزیز تصور هم نمی‌کرد حالا که روی این ویلچر است و پاهایش جان ندارد، حتی بتواند تا روستای بالا‌تر برود، چه برسد به این‌که خودش را در صحن امام رضا(ع) در مشهد ببیند، اما عزیز عزمش را جزم کرده بود و چند روزی کوره را تعطیل کرد بود و ننه را آورده بود زیارت. ننه عزیز به امام رضا(ع) گفته بود که دیگر آرزویی ندارد جز... اوایل زمستان بود که «بهار» به خانه ننه عزیز پا گذاشت و لبخند حاکی از برآورده شدن آرزویش را به لبش نشاند، حالا چند روزی تا آخر زمستان بیش‌تر باقی نمانده و بهارِ تازه عروس به کمک ننه عزیز آمده است تا برای رسیدن بهار خانه را آماده کنند. جارو می‌کند. گردگیری می‌کند، درها، پنجره‌ها و طاقچه‌ها را. به قاب کوچک عکس ننه و عزیز میان صحن امام رضا(ع) که می‌رسد آرام و با احتیاط دستمالی بر آن می‌کشد و با خودش می‌گوید یعنی می‌شود امسال عید در اولین سفرشان با عزیز عکسی شبیه این عکس دو نفری بیندازند... 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
(علیه‌السلام) 🔸ريسه‌هاي رنگي 🔹سال 1356 بود كه با محمدرضا تصميم گرفتيم بريم پابوس آقا، مشهد. اون موقع تازه 18 سالم بود و همه‌چيز خيلي ساده‌تر بود. از محمدرضا هيچ توقعي نداشتم و از زندگي فقط خوشبختي رو مي‌خواستم. يادمه شب اول از مسافرخونه يك اتاق كرايه كرديم و براي شام رفتيم كبابي. من چيز زيادي نتونستم بخورم، دلم مي‌خواست هر چي زودتر برم حرم. آخه تا اون موقع از نزديك حرم رو نديده بودم. تصوير من از حرم، فقط خاطره‌هاي آقاجون بود كه توي بيشترش از چراغاي رنگارنگ اون‌جا و كبوتراش مي‌گفت. چادرم رو كشيدم سرم و راه افتاديم، وقتي وارد حرم شدم احساس كردم يك ماهي قرمز بي‌قرارم كه از تنگ پرتم كرده‌اند توي دريا. نمي‌دونم چرا دلم مي‌خواست تنهاي تنها باشم. يك جاي خلوت پيدا كردم و رفتم نشستم. زير چادر گلدارم گريه كردم، خيلي حرف زدم با خودم، با خدا، با امام رضا(علیه‌السلام)... . حالا از اون موقع سال‌ها مي‌گذره. امروز كه داشتم اين آلبوم رو نگاه مي‌كردم، برگشتم به همون هيجده سالگي‌ام. تصوير ريسه‌هاي رنگي آن روز حرم هنوز جلوي چشمامه. چه‌قدر دلم مي‌خواست الان توي اين عكس بودم، همين‌جا كنار حرم... . 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
🔴 💠 معمولاً زنان برای بيان مشكلاتشان منطقی ندارند و پس از بیان يك مشكل، بلافاصله به سراغ مشكل بعدی می‌روند. و اگر حس کنند مردشان، حرفهايشان را نمی‌فهمد بيش از پيش می‌شوند. 💠اگر‌ مرد به بودن بی‌نظمی در کلام زن آگاه نباشد بی‌جهت شده و زندگی تلخ می‌گردد. 🆔 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 (علیه‌السلام) 🔸دوست‌داشتني‌ترين لحظه‌هاي كودكي 🔹يكي از پر رنگ‌ترين دوست‌داشتني‌هاي كودكي‌ام شما بوديد. وقت‌هايي كه با مامان و بابا مي‌آمديم حرم و آن‌ها دست‌هاي من را مي‌گرفتند و تاتي‌تاتي‌كنان روي فرش‌هاي صحن راهم مي‌بردند؛ وقت‌هايي كه رهايم مي‌كردند به حال خودم و وقت‌هايي كه بدون اين‌كه شما را بشناسم، زل مي‌زدم به گنبد طلاي‌تان و تمام خواسته‌هاي كودكانه‌ام را مرور مي‌كردم. بعدها كه بزرگ‌تر شدم، خيلي چيزها از شما گرفتم. يك روز آمدم روبه‌روي گنبدتان نشستم و از شما خواستم در دانشگاهي كه مي‌خواهم قبول بشوم؛ و شدم. يك روز ديگر آمدم همان‌جا دوباره نشستم و به شما گفتم ماجراي شغلي كه به من پيشنهاد شده بود را و دلهره‌هايي كه از آينده‌ي آن داشتم. آن روز دلم را به آرامش بي‌كران حريم شما سپردم و كارم را شروع كردم. چند وقت بعد هم با مينا آمديم و توي رواق دارالحجه حرم شما نشستيم و با گفتن يك «بله» دل‌هايمان را در جوار رحمت شما به هم پيوند داديم. اين روزها آقا، تمام دل‌خوشي‌ام همين است؛ نگاه كردن به اين عكس و نوشتن چند كلامي از حرف‌هاي دلم با شما... . 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna