eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
380 دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
27.7هزار ویدیو
359 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ این صدا و تصویر حقيقي ملت است - ۱ ✔️چه باشکوه علویان قهرمانان فاطمي را تا بهشت بدرقه کردند 🎞 کاري از گروه تلويزيوني سپاه کربلا مازندران 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
هدایت شده از ثامن مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه صبح ۲۶ آذر ۱۴۰۲ حدفاصل بین میدان ساعت تا امام ره ساري گذشت ... " ۳دقیقه " ◼️روایتی دیگر از بدرقه باشکوه قهرمانان فاطمي توسط اهالی دیار علوی 🎞 کاري از گروه تلويزيوني سپاه کربلا 🔘این کانال یک اتاق تحلیلی و تبیینی است : https://eitaa.com/majmaehadianbasir
🖤 علي به بچه‌ها گفت «مواظب باشيد صداي گریه‌تان بلند نشود». خودش اما بيشتر از همه بی‌تابی می‌کرد. اسماء آب ريخت، او فاطمه‌اش را غسل داد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم بغض رهبر انقلاب با شنیدن یک شعر بسیار زیبا •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
▪️خون دل ✍️ محمدجواد غفورزاده (شفق) چون سنگدلان، فاطمه را آزردند گل‌های مدینه، خون‌دل می‌خوردند هرگز به کسی نگفت محسن به کجاست؟ می‌گفت علی را به چه حالی بردند... 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️خورشید گرفت ✍️ محمود تاری شب، راه بر آیینه توحید گرفت بر ظلمت خویش، مهر تأیید گرفت می‌خواند دل علی نماز آیات آن روز که در مدینه خورشید گرفت 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️زیارت ✍️ سید حسین موحد بلخی آمیخته چون روح در آب و گل‌ ماست همواره مقیم دل ناقابل ماست ای زائر عطر گل! کجا می‌گردی؟ آرامگه حضرت زهرا دل ماست 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
هدایت شده از ثامن مازندران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽🇵🇸 🎥 هر بچه شیعه که می خواهد یک دلیل محکم برای شیعه بودنش داشته باشد این داستان علامه امینی و علمای اهل سنت را گوش کند ... 🍃🌹🍃 | 🔘این کانال یک اتاق تحلیلی و تبیینی است : https://eitaa.com/majmaehadianbasir
▪️فاطمیان ✍️ محسن امیری‌مقدم ما فاطميان گوش به يک فرمانيم بر سفره فضل و کرمش مهمانيم حک گشته به سرنوشتِ ما يا زهرا(س) زير علمش تا به ابد مي‌مانيم 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️زیارت ✍️ سید حسین موحد بلخی آمیخته چون روح در آب و گل‌ ماست همواره مقیم دل ناقابل ماست ای زائر عطر گل! کجا می‌گردی؟ آرامگه حضرت زهرا دل ماست 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️خدا می‌داند ✍️ سیدرضا مؤید زهرا چه فرشته است؟ خدا می‌داند او از چه سرشته است؟ خدا می‌داند بین در و دیوار از آن ضرب لگد بر او چه گذشته است خدا می‌داند... 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_بعد زهرا؛دیگر علی دست بر کمر میگیرد💔 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
💠 آخرین لحظات (س) 🔸 اسماء بنت‌عمیس می‌گوید: هنگامی‌که (س) به حال احتضار افتاد، به من فرمود: «هنگامی‌که در ساعت رحلت پیامبر (ص) نزد ایشان آمد مقداری کافور از آورد. 💠 پیامبر (ص) آن را سه قسمت کرد؛ یک قسم آن را برای خود برداشت و یک قسم آن را برای علی (ع) و یک قسم آن را برای من گذاشت که وزن آن 40 درهم بود.» آن‌گاه به من فرمود «ای اسماء آن کافور باقی‌مانده را که در فلان‌جا است بیاور و کنار سرم بگذار.» این را گفت و جامه‌اش را به سر کشید و فرمود «اندکی صبر کن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده‌ام.» 🔸اسماء اندکی صبر کرد، سپس (س) را صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد: یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، یا بِنْتَ اَکْرَمُ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّساء یا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطَأَالحِصی یا بِنْتَ مَنْ کانَ مِنْ رَبِّه قابَ قَوْسَیْنِ‌اَوْ اَدْنی؛ ای دختر محمد مصطفی (ص)! ای دختر بهترین انسان‌ها! ای دختر برترین کسی که بر روی زمین راه می‌رفت، ای دختر کسی که در شب معراج به جایگاه خاص قرب الهی رسید. باز جواب نشنید، اسماء روپوش را کنار زد، ناگاه دریافت که (س) به لقاءالله پیوسته است. خود را به روی (س) انداخت و او را بوسید و عرض کرد: «ای ! وقتی‌که به حضور پدرت خدا (ص) رسیدی، سلام مرا به او برسان.» 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد حاج محمدجعفر نصر اصفهانی ▫️يك روز پيش از عمليات بيت‌المقدس رفت حمام براي غسل شهادت. وقتي برگشت گردان، با هم از جنگ و جبهه حرف زديم. خواست برود. با اصرار من، راضي شد برسانمش. تا نشستيم توي ماشين گفت «روضه حضرت زهرا بخون.» روضه كه شروع شد، حالش تغيير كرد. از شدت گريه، شانه‌هايش تكان مي‌خورد. صورتش خيس شده بود. وقتي رسيديم گفت «اگه شهيد شدم، روز قيامت شهادت بده براي حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گريه كردم». 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد عبدالمجيد سپاسي ▪️اهل‌بيت را از جان‌ودل مي‌خواست، اما سر و سري داشت با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها. نام بي‌بي، از دهانش نمي‌افتاد. آن‌قدر «يازهرا يازهرا» مي‌گفت كه شده بود ملكه ذهنش. وقتي تركش خورد، همين ذكر روي لب‌هايش بود. لحظه‌هاي آخر هم يازهرا گفت، خنديد و شهيد شد. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد محمد اسلامي‌نسب ▪️چشمش آسيب جدي ديد. دكترها مي‌گفتند بينايي‌اش را از دست داده و ديگر نمي‌شود كاري كرد. جراحي هم بي‌فايده است. راضي‌شان كرد جراحي كنند. گفت «شما كاري به نتيجه‌اش نداشته باشين، فقط با ذكر يازهرا شروع كنين.» بعد از عمل، دكترها متعجب بودند. جراحي موفق بود. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد گمنام ▫️سال 1372 محور فكه، محدوده ارتفاعات 112، هرچه مي‌گشتيم شهيدي پيدا نمي‌شد. دست به دامان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شديم. توي دلم گفتم «بي‌بي‌جان! ما به عشق مفقودين اومديم اين‌جا، اگر قابل مي‌دونين عنايتي كنين تا شهدا به ما نظر كنن، اگر نه برگرديم تهران.» فرداي آن روز با دل شكسته دست به كار شديم. هر كس با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها زمزمه‌اي داشت. توي همين حال نگاهم افتاد به يك بند انگشت. با سرنيزه زمين را كندم. خاك‌ها را كه با بيل دستي برداشتم جنازه دو شهيد، كنار هم پيدا شد. پشت پيراهنشان نوشته شده بود «مي‌روم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم.» ✍️ سید بهزاد پديدار 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد سید علی دوامي ▫️هميشه يك شال سبز مي‌بست به كمرش. با روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها خيلي مأنوس بود. همه روضه‌ها یک‌طرف، اين روضه هم یک‌طرف. روز 21 ماه رمضان خمپاره خورد كنارش. يك تركش توي پهلويش فرو رفت. شهيد شد؛ مثل مادرش با پهلوي زخمي. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• @shabnamshabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_بعد زهرا؛دیگر علی دست بر کمر میگیرد💔 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌷شهيد سید کمال فاضلي 🏴عمليات محرم مجروح شد. دكترها از زنده ماندنش قطع اميد كردند. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را خواب ديد. فرموده بودند «پسرم تو شفا گرفتي. بلند شو. فقط بايد قول بدهي كه جبهه را ترك نكني.» بعد از اين خواب، سر از پا نمي‌شناخت. عمليات خيبر، فرمانده گردان حضرت علي‌اكبر علیه‌السلام شد. اسم گردانش را عوض كرد و گذاشت يازهرا. وقتي شهيد شد، ايام فاطميه بود. تركش خورده بود به پهلويش. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌷شهيد عباس سلطاني ▪️بار آخري كه آمد مرخصي، حال و هوايش فرق كرده بود. انگار مي‌دانست آخرين ديدارمان است. اشك توي چشم‌هايش حلقه زد. گفت «دوست دارم گمنام باشم، دلم مي‌خواد قبرم مثل حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مخفي باشه.» همان شد كه مي‌خواست. هنوز هم جنازه‌اش پيدا نشده. گمنام ماند و بي‌نشان. •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
◼️حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: ◾️فرَضَ اللّهُ ... الصَّلاةَ تَنزیهاً عَنِ الکبرِ. ◾️ .خداوند نماز را برای دور کردن از کبر واجب کرده است 📚کتاب من لايحضره الفقيه : ج ۳ ص ۵۶۸ح ۴۹۴۰ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
••فاطمیه|جان‌عالم❤️‍🩹🌱•• فاطمیه‌که‌ازراه‌میرسد بغضی‌درگلویم‌مهمان‌است. اماترسی‌‌قلبم‌را‌می‌فشاردکه‌آیا‌ مراحسین‌وحسن‌مَحرم‌غم‌مادرشان می‌دانند؟ رازکوچه‌ودر‌ودیوار‌را‌به‌من‌می‌گویند؟ ازغم‌پدرشان‌علی‌رخصت‌اشک برچشمانم‌می‌دهند؟ من‌نگران‌جاماندن‌ازغمت‌هستم:) 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
در شب شهادت بی بی دوعالم حضرت زهرا س به مهمانی آلاله های سرخ شهرمان می رویم یادواره شهدای والامقام پایگاه حضرت عباس ع بلوار ولایت شهرستان آمل چهارشنبه ۱۴ آذر ماه مصادف با شب شهادت جانسوز خانم حضرت زهرا س ساعت ۱۹/۳۰ آمل_بلوار ولایت_ولایت ۴۵ یا جاده نور _ انتهای فجر ۲۴ _ حسینیه سیدالشهداء @shabnamshabna
🖤 بعد از رفتن پيامبر گريه می‌کرد؛ زياد. مردم مدينه گفتند «خسته شديم! به فاطمه بگو يا روز گريه كند يا شب» علي بيرون شهر، نزديك بقيع براي فاطمه سايبان زد؛ شده بود بيت‌الاحزان. بعد از رفتن دختر پيامبر برخي از مردم مدينه مي‌گفتند: پيامبرمان همين يك دختر را داشت. تشييع جنازه‌اش كه نبوديم،‌ لااقل بگوييد قبرش كجاست؟! 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🖤 علي به بچه‌ها گفت «مواظب باشيد صداي گریه‌تان بلند نشود». خودش اما بيشتر از همه بی‌تابی می‌کرد. اسماء آب ريخت، او فاطمه‌اش را غسل داد. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🖤 وضو گرفت و به اسماء گفت «عطر من را با چادر نمازم بياور» غسل كرد و خوابيد. گفت «موقع نماز بيدارم كن، اگر بيدار شدم كه هيچ وگرنه علي را خبر كن». نزديك اذان، اسماء فاطمه را صدا زد، ولی او بيدار نشد. علي توي مسجد بود كه به او گفتند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 🕯~~🖤~~🕯~~🖤~~🕯 🕯ما گوشه نشینان غم 🖤فاطمه هستیم 🕯محتاج عطا و کرم 🖤فاطمه حسین 🕯یک عمر چو شمع 🖤گر بسوزیم کم است 🕯دل سوخته عمر کم 🖤فاطمه هستیم 🕯 ایام سوگواری 🖤حضرت فاطمه الزهرا ( س ) 🕯بر شما تسلیت باد 🖤 شبتـــون فــاطمـــی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 سلام‌الله‌علیها 🖤 راز شهرت و محبوبیت مفاتیح‌الجنان ▫️از آیت‌الله آخوند ملّا علی همدانی(ره) نقل شده است که وقتی مرحوم حاج شیخ عباس قمی کتاب «سفینه البحار» را نوشتند، در نظر خودشان کار مفید و خوبی بوده، اما وقتی قصد تألیف کتاب «مفاتیح‌الجنان» را داشته‌اند، ابتدا منصرف می‌شوند و با خود می‌گویند: با بودن این همه کتب ادعیه مثل «اقبال سیدبن طاووس» و «زادالمعاد علامه مجلسی» و... چه لزومی دارد من هم کتاب دعایی بنویسم! ولی بعد به واسطه ارادت و اخلاص زائدالوصفی که به حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) داشتند، به ذهنشان خطور می‌کند که عهد کنند کتاب دعایی تألیف کنند و ثوابش را به روح حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(ره) هدیه کنند. در اثر اخلاص و ارادت به حضرت فاطمه زهرا(س) این کتاب شهرت جهانی پیدا می‌کند و از نظر چاپ و نشر هیچ کتابی نیست که از آن سبقت گیرد مگر قرآن کریم. 📗 برگرفته از کتاب: سید جعفر رفیعی، ماه درخشان صاحب مفاتیح‌الجنان (شرح‌حال معنوی حاج شیخ عباس قمی) انتشارات عصر ظهور، 1401. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 سلام‌الله‌علیها 🖤 دل‌شکسته‌تر ▫️مرحوم علامه سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی گفته بود: در خواب حضرت زهرا علیها‌السلام را دیدم. خدمت ایشان عرض کردم: احوال شما چطور است؟ بانوی دو جهان در جواب، شعری [در بیان حال خود و فرزندش امام زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف] فرمودند: دلی شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من شکسته‌تر است 📗احمد قاضی زاهدی، شیفتگان حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشربف ج ۱، ص ۱۶۰. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ▪️تکیه بر همین دیوار ✍️ فاطمه شهیدی ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر صبح پیش از مسجد می‌آمد که بگوید «پدرت فدایت دخترم!». ▫️ایستاده بود پشت همین‌ در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که هر غروب می‌آمد بگوید «شادی دلم!»، «پاره تنم!» ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که می‌خواست برود سفر و آمده بود زیر گلوی او را ببوسد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پیامبری باز کرده بود که پی «کسای یمانی» می‌گشت تا در آن آرامش یابد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی پسرش حسن(ع) باز کرده بود «جدّت زیر کساست، برو نزدیک». ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به حسین (ع) خسته از راه آمده، گفته بود «نور چشمم»، «میوه دلم»، «جد و برادرت زیر کسایند». ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را روی علی(ع) باز کرده بود. روی علی(ع) که بی‌تاب می‌گفت «بوی برادرم محمد(ص) می‌آید.» ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار، یعنی آیا در را روی جبرئیل، خودش باز کرده بود؟ ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و گردنبند یادگاری را کف دست‌هایش دراز کرده بود سمت فقیری که از این همه سخاوت گریه می‌کرد. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و پارچه‌ای کشیده بود روی سرش چون حتی چادرش را بخشیده بود. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و در را برای مردش باز کرده بود که با دست خالی از راه می‌رسید و نگفته بود که چند روز است غذایش را به بچه‌ها داده و خود نخورده است. ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و به بلال که ساکت و محزون آن پشت ایستاده بود، گفت «دوباره اذان بگو، من دل‌تنگم». ▫️ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده به همین دیوار و گفته بود «نمی‌گذارم ببریدش». ▫️ایستاده بود درست پشت همین در تکیه داده بود درست بر همین دیوار که... 📗 از کتاب خدا خانه دارد 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر روز 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
💎 دخترت به ديدارت آمده‌! 💠 امام علی علیه‌السلام: «درود بر تو اى پيامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت كه اينك به ديدار تو آمده و در بقعه تو در خاك آرميده است، و خدا خواست كه زودتر به تو بپيوندد!». «السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ عَنّي وَالسَّلامُ عَلَيكَ عَنِ ابنَتِكَ وزائِرَتِكَ وَالبائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقعَتِكَ وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَةَ اللِّحاقِ بِكَ». 📚 الكافی: ج١ ص٤٥٨ ح٣ 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 تجدید داغ فراق ▫️یک روز حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به یاد دوران پدر و صدای ملکوتی اذان بلال، در آن زمان افتاد، برای آن‌که عصر درخشان پدر را در خاطرش تجدید کند، فرمود «بسیار مشتاقم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم». این خبر به بلال رسید، تصمیم گرفت به خاطر اشتیاق حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اذان بگوید. وقتی‌که گفت: الله‌اکبر! الله‌اکبر! فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به یاد پدر افتاد و به‌قدری دگرگون شد که نتوانست گریه خود را نگه دارد. وقتی‌که بلال به جمله: اشهد ان محمداً رسول‌الله رسید، فاطمه از شدت اندوه عمیق آن‌چنان صیحه و فریاد کشید که از جانب صورت به زمین افتاد و بی‌هوش شد، مردم به بلال گفتند «اذان را ادامه نده که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از دنیا رفت». (آن‌ها گمان کردند که حضرت جان داد) بلال اذان را قطع کرد. طولی نکشید که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به هوش آمد و از بلال خواست تا اذان را تمام کند، بلال عرض کرد «من نگران آن هستم که به جان عزیز شما آسیب برسد، معذورم بدار». حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) عذر او را پذیرفت و او را بخشید. 📗 نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)/ محمد محمدی اشتهاردی/نشر مطهر/1373 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میگن یه دهه هشتادی رو شهید کردن هفتاد تا قاتل داره... فهمیدیم می‌شه با لگد آدم کشت... 🖤 صَلَی اللهُ عَلَیك یـٰا فاطِمَةَ الزَّهـراء شـہید‌آرمانِ‌علی‌وردے⚘️ 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
🖤 فرستاد شوهرش را خبر كنند. علي كه آمد رو كرد به او. گفت «پسرعمو! اين چند سالي كه با هم زندگي كرديم، به تو دروغ نگفتم، با تو مخالفت هم نكردم...» علي گفت «پناه بر خدا! تو خداشناس‌تر از آن بودي كه من را ناراحت كني، به خدا قسم! جدايي از تو مصيبتي است كه تسليتي ندارد». سر فاطمه‌اش را چسباند به سينه. هر دويشان گريه كردند. 📌 انتخابی از کتاب مادر آفتاب، نوشته مهرالساداات معرك‌نژاد •┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈• 🌐 @shabnamshabna
سلام‌الله‌علیها 🖤 از پرسیدن خجالت نکش ▫️سؤال‌هایش زیاد بود، اما استعداد‌ فراگیری‌اش اندک. هرچه بیش‌تر توضیح می‌شنید،‌ کمتر متوجه می‌شد. ده بار سؤال کرد و جواب شنید و هر بار مفصل‌تر از قبل. دیگر خجالت می‌کشید سؤالی بپرسد. سر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) این شرم را در چشمانش خواند. می‌دانست هنوز توضیح بیش‌تری نیاز است تا او جوابش را بگیرد، فرمود «از پرسیدن خجالت‌زده مشو چراکه در برابر هر مسئله‌ای که به تو می‌آموزم پاداش می‌گیرم؛ پاداشی باارزش‌تر از فاصله زمین تا عرش خدا که از جواهرات پر باشد». 📗ر.ک: ذبیح‌الله محلاتی، ریاحین‌الشیعه، دار الکتب الاسلامیه، ج 2،‌ ص 131. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna