فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀
پدرم. :
اولین سالی است که سالگرد غروب رفتنت رابا غروب مادر بیشتر احساس می کنم
آه چقدر سنگین است....
پدر و مادری که ندارمش اما حسرت یک نگاهشان را دارم .....
پدرم دراین چند سال که کنارم نبودی
در هیاهوی روزگار دست نوازشگر مادر بر سرم بود .....
آمدم بر سر مزارت اما متفاوت با دو شاخه گلی که تمام احساسم بود.....
🌷🌷
یگانه دخترت
🥀امروز #۵آذر ماه ۱۴۰۱،سالروز درگذشت پدرم
#حاجفتحعلیرحیمیراد
می باشد
برای همه پدران ومادران سفر کرده آسمانی شاخه گلی از فاتحه و صلوات هدیه کنید
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
🌙📚 اگر ذهنی نا آرام
داشته باشید،
بی تردید ...
جسمی ناسالم
و روحی بیقرار نیز خواهید داشت.
🌇ذهنودلتونآروم
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
یادآوری به تو... - یادآوری به تو....mp3
5.85M
صبح 5 آذر
🎶🎶🎶
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
تنفس: شروع زندگیست🌷
عشق: جریان زندگیست🌸
ودوست خوب: قلب زندگیست🌹
تقدیم به تک تک شما خوبان و همراهان ❤️♥️
ظهرتون بخیر
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرست به عشق جانت 😍
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
📚به خودت افتخار کن
بخاطر تمام سختی هایی که
در زندگیت تحمل کردی و رنج هایی
که کشیدی اما با تمام وجود تمام این شکست ها
نا امید نشدی و باز هم ادامه دادی!
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ کس اونقدر
که تو به خودت فکر میکنی ،
به تو فکر نمیکنه...
در واقع ما اونقدر که خودمون
تصور میکنیم ،
برای دیگران مهم نیستیم!
پس چرا تمام عمرت رو در ترس و نگرانی از قضاوت کسانی صرف کنی که حتی
بهت فکر هم نمیکنن؟!
لطفا
خودت رو
از این همه تنش و فشار رها کن
و با آرامش خودت زندگی کن
و راهی رو برو که
بهت حس خوب میده..
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
📚قدر عافیت
پادشاهى با نوكرش در كشتى نشست تا سفر كند، از آنجا كه آن نوكر نخستین بار بود كه دریا را مى دید و تا آن وقت رنجهاى دریانوردى را ندیده بود، از ترس به گریه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى كرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت ، ناآرامى او باعث شد كه آسایش شاه را بر هم زد، اطرافیان شاه در فكر چاره جویى بودند، تا اینكه حكیمى به شاه گفت : (اگر فرمان دهى من او را به طریقى آرام و خاموش مى كنم .)
شاه گفت : اگر چنین كنى نهایت لطف را به من نموده اى . حكیم گفت : فرمان بده نوكر را به دریا بیندازند. شاه چنین فرمانى را صادر كرد. او را به دریا افكندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دریا فریاد مى زد مرا كمك كنید! مرا نجات دهید! سرانجام مو سرش را گرفتند و به داخل كشتى كشیدند. او در گوشه اى از كشتى خاموش نشست و دیگر چیزى نگفت . شاه از این دستور حكیم تعجب كرد و از او پرسید: (حكمت این كار چه بود كه موجب آرامش غلام گردید؟ )
حكیم جواب داد: (او اول رنج غرق شدن را نچشیده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست ، همچنین قدر عافیت را آن كس داند كه قبلا گرفتار مصیبت گردد.)
📙 حکایات پندآموز
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande