#همسرانه
🔖برخی #رفتار ها در ایجاد بحران در خانواده موثر است.
🔖یکی از این موارد ندیدن عیوب خود هست.
🔖خیلی از اوقات خودمون پر از عیب و ایراد هستیم اما فقط داریم از طرف مقابلمون ایراد میگیریم.
🔖اگه مشغول حل عیب خودمون بشیم خیلی از مشکلات حل میشه
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
Mohsen Chavoshi - Bi Badan.mp3
5.4M
🌾
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
Ehaam - Ashegh Sho.mp3
4.37M
🪴
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای جنگل 🎶🎧
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
#کودکانه
جایگزین فریاد کشیدن، غر زدن و تهدیدهای تو خالی:
👈استراتژی هوشمندانه تر: تشخیص اینکه چه چیزی ارزش دعوا دارد.
بهترین و هوشمندانه ترین روش در مقابل رفتارهای بد کودک این است که تشخیص دهید کدام رفتار او ارزش جنگ و دعوا دارد. سعی کنید در مورد مسائل کوچک زبان به دندان بگیرید و جو خانه و رابطه خود با فرزندتان را برای هیچ و پوچ خراب و نا آرام نکنید.
👈تاکتیک مفید: در طول یک روز، همه کارهای فرزند خود که موجب ناراحتی و غر زدن شما می شود را یادداشت و سه تا از آنها را انتخاب و روی آنها تمرکز کنید.
👈وقتی فقط روی سه موضوع تمرکز می کنید، بسیار سریع تر و راحت تر می توانید برای حل آنها راهکار پیدا کنید.
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙈این گاو دو بار فریب خورد بار سوم خیر🙈
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
93.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون 🐱🦄
#ماجراهای_مارکوپولوی_جوان
"قسمت ٢"
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی
#آموزش_مرحله_ای
زیبا مرحله به مرحله درخت🌳🌳🌳
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
نارنگی های خوشمزه - @mer30tv.mp3
4.15M
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما
👶👧
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
#داستان
📚چه کنم که اسفناج نبود
يکى بود يکى نبود. يک دخترى بود کچل که هيچکس حاضر نمىشد بگيردش. يک بابائى هم بود قُر که هيچکس حاضر نبود زنش بشود. اين دو تا همديگر را ديدند و با هم عروسى کردند به اين شرط که هيچوقت خدا عيبى را که دارند به روى هم نياورند.
آنها خوب و خوش با هم زندگى مىکردند تا اينکه يک روز کس و کار شوهر ريسه شدند و همين جورى سرزده نزديکىهاى ظهر راه افتادند و آمدند خانه عروس و دامادِ تازه، ديدني.
زن که از ديدن آن همه قوم و خويشاى مردش دستپاچه شده بود، شوهر را کشيد کنار و بهاش گفت: ”مىدونى چيه؟ اينا اينجورى بىخبر پا شدهاند آمدهاند که کدبانوئى منو ببينن... نون و تخممرغ داريم تو خونه، دُو بزن صنار اسفناج بخر بيار براشون نرگسىاى درست کنم که از خوشمزگى انگشتهاشونو باهاش بخورن.“
شوهر رفت و زنه هرچى نشست ديد نيامد. ناچار نيمروئي. خاگينهاى درست کرد، گذاشت جلو ميهمانها و ... خلاصه ... دو سه ساعتى از ناهار خوردن مهمانها گذشته بود که صداى دقِّ در بلند شد. زنه رفت در را باز کرد ديد که بعله، شوهره است و بعد از آن همه معطلى از بازار برگشته، آن هم دست خالي! ديگر از بس اوقاتش تلخ بود نتوانست جلو خودش را بگيرد.
دستهايش را مثل اينکه هندوانهٔ گندهاى را نگه داشته باشد آورد جلو و گفت:”اى همچين و همچون! (يعنى اى مردکهٔ قُر) صنار اسفناج اين همه کار داشت؟“ شوهره هم که اين را ديد يک دسته از زلفهاى خودش را گرفت لاى انگشتهايش و بنا کرد تکان دادن که: ”چه کنم که اسفناج نبود! چه کنم که اسفناج نبود!“و با اين کار، او هم کچلى زنکه را به رُخش کشيد!
🌛🌒👇
@shabsobh
@Matn_Geraf