eitaa logo
خط تعالی - آرش و آرمان شادمان
623 دنبال‌کننده
110 عکس
32 ویدیو
1 فایل
خط تعالی - آرش و آرمان شادمان تربیت، فرهنگ، رشد فردی رزومه اساتید در کانال سنجاق (pin) شده است. ادمین: @admin_shakhsi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هیئت شاگردان شهدا
📿 مراسم هفتگی 🎤 سخنران : حجت‌الاسلام آرمان شادمان 🔊 با مداحی : کربلایی عادل عباسیان 🕐زمان: چهارشنبه، 9 اسفند ماه ⌚️بعد از نماز مغرب و عشا 🏠مکان:بلوارشهید چمران(چهارباندی)، خیابان شهدای جفره، حسینیه سلمان فارسی ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎╔═══•••|🤲🏻|•••═══╗ @Shagerdan_shohada ╚═══•••|🤲🏻|•••═══╝
«مدیر ضعیف» یا «نماینده مجلس ضعیف» هم آبروی کشور را می برد و هم برای مردم، مشکل درست می کند. با این وجود معلوم نیست «متولی تربیت» این افراد (مدیر، وزیر، نماینده مجلس) کیست؟ یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت، «تربیت مدیران کشور» است که در مقاله زیر به آن می پردازیم: 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
مدرسه حکمرانی یکی از «گله» های مردم این است که چرا «آدم قوی» برای «مجلس» کم داریم شاید بعضی از افراد، آدم های «خوبی» هم باشند ولی «انتظار» ما خیلی بیشتر است. در جواب این سوال، چند نکته عرض می کنم: 1. یکی از ایده های جدید، راه اندازی «مدارس حکمرانی» است. یعنی مدارسی به وجود بیاید، که «نماینده مجلس»، «وزیر» و «مدیر» تربیت کند. 2. دلیل این ایده، آن است که «مواد درسی» مدارس کنونی، کافی نیست تا این افراد «تربیت» شوند. 3. یکی از مواد مهم درسی این مدارس، «مهارت» هاست. یعنی صرفا بحث های «نظری» (تئوریک) نمی خوانند. مثلا آموزش «قدرت ارتباط اجتماعی» دارند (بتوانند با مردم، طوری ارتباط برقرار کنند که هم حس خوبی به مردم دست بدهد و هم کار ها به کمک آنان جلو ببرند) همچنین «قدرت حل مسئله» (این که اگر مشکلی سر راه پیش بیاید، بتوانند از نظر «ذهنی»، برای آن «راه کار های دقیق» آن هم «در کوتاه ترین زمان» پیدا کنند) و ... 4. «مهارت» ها را باید (مثل زنگ ورزش) به صورت «عملی» کار کرد. (نه مثل درس «ریاضی» روی «تابلو»!) لذا اصولا این مدارس، بیشتر در حال «کار عملی» و «کار بیرونی» هستند تا پای «میز» و «صندلی»! 5. بعضی از دروس این مدرسه هم دروس «نظری» (تئوریک) است ولی نه به شکل «مدارس فعلی». بلکه مثلا اگر درس «زیست شناسی» تدریس می شود، به گونه ای فضا انتقال داده می شود که گویا در یک «بیمارستان» «وزارت بهداشت» هستیم. این که دانش آموز یاد بگیرد دستگاه MRI از بدن «عکس برداری» می کند (و باعث می شود بعضی «بیماری» ها را تشخیص بدهیم) که کافی نیست! بلکه باید همین دانش آموز بداند چرا این دستگاه ها به اندازه کافی در کشور نیست! در جریان قرار بگیرد مردم مدت ها در صف می مانند تا نوبشان بشود تا بتوانند «عکس برداری» کنند. 6. همین باعث می شود که دانش آموز، تمایل به «مهاجرت» به یک «کشور رویایی» را در ذهن نداشته باشد! دنبال کشوری نباشد که MRI در آن زیاد است! چون او (به عنوان یک «پزشک») یاد گرفته است که دستگاه باید «حاضر» باشد تا او بتواند کار کند! اما یاد نگرفته است که اگر این دستگاه نبود، چگونه «مدیریت» کند، «حل مسئله» کند و آن را تامین کند. کشور را از «سطح پایین» (نداری) به «سطح بالا» (رفاه) برساند. 7. نکته اساسی دیگر در این مدارس، آموزش «اخلاق عملی» است. مربیان این مدارس، «حسادت»، «غرور»، «تمایل به ثروت»، «تخریب رقیب»، «سیاسی کاری» و ... به دانش آموزان (متربیان) نمایش می دهند. آن هم وسط «پروژه»! یعنی وقتی دانش آموزان، نسبت به دیگری «حسادت» پیدا کرد، همان موقع مربی می گوید که این «حس تو» در «اصطلاحات اخلاقی» ما، «حسادت» نام دارد، سپس «راه کار» مقابله به آن را آموزش می دهد. همچنین آن قدر بالای سر آن دانش آموز، می ماند تا «توانایی غلبه بر هوای نفس» و «کنترل حسادت» را به دست بیاورد. 8. متاسفانه «مدرسه حکمرانی» در حال حاضر «وجود خارجی» ندارد. صرفا در حد «ایده» باقی مانده است. یکی از محور های «تحول در آموزش و پرورش»، همین راه اندازی «مدارس حکمرانی» است. متاسفانه باید گفت «مدارس غیر دولتی» (که با رویکرد دینی و انقلابی راه اندازی می شوند) دست بازتری برای ارائه این گونه برنامه ها دارند. (که در یادداشت «یک پیشنهاد عملیاتی برای «تحول در وضعیت فعلی مدارس» به این مشکل پرداخته ایم) 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش ضرغامی (وزیر میراث فرهنگی) به ماجرای «فستیوال کوچه» در بوشهر: از لغو فستیوال شاد موسیقی بوشهر ناراحتم و از تعطیلی و توقف و برخورد با مجموعه‌ای که مردم را شاد می‌کند انتقاد دارم. https://eitaa.com/shadman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری «شاهین صمد پور» (با بیش از ۵ میلیون دنبال کننده) در مورد «فستیوال کوچه» https://eitaa.com/shadman
سخنرانی مسجد قرآن سه شنبه: ساعت ۲۰:۳۰
یک بحث تخصصی نیاز داریم! در مورد «فستیوال کوچه» اعتراضاتی دارد انجام می شود. اما شاید عده ای بپرسند که واقعا چه ایرادی دارد؟! اتفاقا از نظر «گردشگری» به نفع «بوشهر» است! این همه مسافر (از داخل و خارج کشور) به بوشهر می آیند. چه ایرادی داره که موقع «محرم» برویم «چهار محل» برای «سینه زنی سنتی» ولی هر سال «اسفند ماه» برویم برای «شادی»؟! آیا شما با «شادی مردم» مخالفید؟ در «سلسله یادداشت» هایی به این سوالات پاسخ خواهیم داد 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
چرا «فستیوال کوچه» مهم است؟! (بخش اول) 1. «فرهنگ جامعه» مثل «قیمت دلار» میمونه. گاهی «قیمت دلار» (حتی اگر بالا هم برود) در حال «کنترل شده» است. یعنی وقتی مقدار کمی بالا رفت (مثلا هزار تومن) انگار به «سقف» می خورد و بالاتر نمی رود. خیلی شبیه «قند خون» است. اگر کسی «شیرینی» زیاد بخورد، «بدن» انسان، «قند خون» را کنترل می کند. لذا مثلا تا عدد 140 بالا می رود ولی بدن مقاومت می کند و نمی گذارد بیشتر شود. 2. اما وای به حال زمانی که شخصی، بیماری «دیابت» بگیرد. در این صورت بدن این «کنترل» را انجام نمی دهد. (لذا اگر «شیرینی» زیاد خوردیم، «قند» با شتاب بالا می رود و چیزی جلوی آن را نمی گیرد) در قضیه «دلار» هم همین است. گاهی یکدفعه «دلار» رها می شود، سقف خودش را می شکنند و بدون ترمز بالا می رود. 3. «فرهنگ جامعه» هم همین طور است. گاهی در آن «خلاف» و «ناهنجاری» وجود دارد (مثل اعتیاد، مشروب خواری، طلاق و ...) اما «کنترل شده» است. یعنی آمار در یک حد باقی مانده است (شاید مقداری هم بالا برود ولی «متوقف» می شود) 4. اما بعضی اوقات اتفاقاتی می افتد که از «کنترل» خارج می شود. مثلا در جریان «زن زندگی آزادی» مسأله «پوشش زنان» از حد «کنترل شده» خارج شد. یعنی قبلا هم «کشف حجاب» بود ولی «کنترل شده». (مثلا در بعضی «عروسی» ها و ...) اما بعد از جریان «مهسا امینی»، یکدفعه از «کنترل» خارج شد و شیوع پیدا کرد. 5. البته الآن هم مجددا به «تعادل» رسیده است. یعنی آمار «کشف حجاب» همین طور داشت بالا می رفت تا این که (روی یک عدد خاص) متوقف شد. مثلا از هر 100 نفر، فرض کنید 10 نفر کشف حجاب می کنند. (در حالی که قبلا شاید 1 نفر یا 2 نفر بودند) این یعنی جامعه دوباره به «تعادل» رسیده است ولی «یک پله» سطح جامعه «افت» کرده است. بله! روی همین عدد 10 متوقف شده است. (شاید گاهی بیشتر هم شود و به عدد 12 برسد ولی بالاتر نمی رود و دوباره به عدد 10 برمی گردد) اما قبلا روی عدد 2 متوقف شده بود. (لذا اگر تا عدد 4 هم می رفت، متوقف می شد و به عدد 2 برمی گشت) ولی خیلی فرق است که روی عدد 10 توقف کرده باشد یا روی عدد 2. ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
چرا «فستیوال کوچه» مهم است؟! (بخش دوم) 6. پس «فرهنگ جامعه» از 2 حالت خارج نیست: الف) تعادل (کنترل شده): در یک حالت «ثابت» می ماند. ب) تغییر: «ثبات» شکسته می شود. سپس یا «پایین» می رود (فساد) یا «بالا» می رود (صلاح) 7. «تغییر جامعه» راحت نیست! مثل «پزشکی»، تخصص نیاز ندارد. بعضی افراد، «متخصص تغییر جامعه» هستند (که می شود اسم آنان را «مهندس فرهنگی» گذاشت) ماجرای «زن زندگی آزادی» (که قبلا توضیح دادیم که «سطح پوشش جامعه» را یک درجه پایین آورد) واقعا با «برنامه قوی» وارد شده بود. این جمله ما نیست، بلکه امام خامنه ای صراحتا فرمود: «دشمن» (در ماجرای زن زندگی آزادی) با برنامه وارد شد! من به برنامه آنان آفرین گفتم! ما هم باید حواسمان باشد (در قضیه پوشش و حجاب) با برنامه وارد شویم. 8. در این یادداشت می خواهیم یک بحث «تخصصی» کنیم. (بحث «مهندسی فرهنگی» کنیم) - ببینیم که آیا برنامه هایی مثل «فستیوال کوچه» (بوشهر) آیا واقعا «خطرناک» است؟ آیا باعث «تغییر» (فساد) می شود؟ - یا نه! الکی داریم بزرگش می کنیم! این هم مثل بقیه برنامه هاست! دو روز می رقصند و تمام شود! (کنترل شده است) مملکت این همه مشکل دارد! حالا ما گیر دادیم به این برنامه! در این زمینه چند نکته است که به آن می پردازیم: 9. عواملی که باعث «تغییر» یا «ثبات جامعه» می شود، زیاد نیستند. بعضی از آنان را توضیح می دهیم: 10. اولین عامل، «هویت» است: هم «بوشهر» ساحل دارد و هم «خوزستان»! هم در «بوشهر» ممکن در کنار ساحل، بعضی «برهنه» شوند و هم آنجا «خوزستان». اما همین «برهنه شدن» در یک حالت «محدود» باقی می ماند. (این طور نیست که یکدفعه کل شهر «بوشهر» را تحت تاثیر خودش قرار دهد) 11. ولی فرض کنید یک «اتفاق تازه» بیفتد! ناگهان در «فضای مجازی» پخش شود که «بوشهر» جای خوبی برای «لخت شدن» است! ناگهان از کل کشور، افرادی (که در به در دنبال «لخت شدن!» هستند) خودشان را به «بوشهر» می رسانند. یکدفعه فضای «بوشهر» تغییر می کند. فضا از «کنترل» خارج می شود. اما «خوزستان» هیچ تغییری نمی کند! چرا؟! چون آن را به نام «برهنگی» نمی شناسند! 12. این توضیحی که دادیم، همان معنای «هویت» است. یعنی یک «شهر» را به «برهنگی» بشناسند. حتی شاید «علمای خوبی» هم داشته باشد، اما «بوشهر» را به نام «علمایش» نمی شناسند. 13. اگر این اتفاق افتاد (بوشهر به نام «برهنگی» شناخته شد) آن وقت هر چقدر شما «اعتراض» کنید، «فایده» ندارد! شاید «نهی از منکر» هم کنید ولی حس می کنید آنان خیلی «مقاوم» اند. به این راحتی وضعیت «ساحل» تغییر نمی کند. این «مقاومت» از کجا آمده است؟ از «هویت»! یعنی کسانی که «برهنه» می شود، اصلا احساس نمی کنند «کار عجیبی» انجام می دهند! (اتفاقا می گویند در «بوشهر» طبیعی است که «برهنه» شویم. اصلا «بوشهر» یعنی «شهر برهنگی») بلکه از شما «تعجب» می کنند که چرا دارید «تذکر» می دهید. فکر می کنند شما «عقب افتاده» اید! از «واقعیت بوشهر» خبر ندارید! در «اقلیت» هستید! لذا به کارشان ادامه می دهند و شما «جدی» حساب نمی کنند. اما در «خوزستان» هم شاید عده «برهنه» می شدند! اما هیچ گاه «فرهنگ» آنان تغییر نمی کند! زیرا «هویت» آنان تغییر نکرده است. 14. لذا در «مهندسی فرهنگی» (تعییر فرهنگ جامعه) مسئله «هویت سازی» خیلی مهم است! اگر «هویت یک شهر» تغییر کرد، هر چقدر هم زور بزنید، نمی توانید کاری کنید! «هویت» مثل «قلعه آهنی» می ماند! جلوی «اعتراض» شما را می گیرد! جلوی «کار فرهنگی» شما را می گیرد 15. اولین نکته در مورد «فستیوال کوچه» همین «هویت سازی» است (که در یادداشت بعدی آن را توضیح می دهیم) ... ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
هیئت مکتب الحسن (ع) چهارشنبه شب ساعت ۲۰
چرا «فستیوال کوچه» مهم است؟! (بخش سوم) 15. اولین نکته در مورد «فستیوال کوچه» همین «هویت سازی» است. تا قبل از این هم «موسیقی» در بوشهر بود! حتی «رقص» هم بود! اما در حالت «کنترل شده». این «کنترل» را «پلیس» انجام نمی داد! بلکه خود «مردم» رعایت می کردند! «فرهنگ مردم» این طور بود. 16. ناگهان «بی بی سی» و بعضی افراد (که «دنبال کننده های میلیونی» دارند) گفتند به «بوشهر» بروید! دلیلشان را هم به «صراحت» بیان کردند: چون «بوشهر» شهری است که ....! کلی «مطلب» جای این «نقطه چین ها» گذاشتند! از جمله این که شهری است که راحت می توانید «شادی» کنید! کسی هم جلوی شما را نمی گیرد! مردم بوشهر مخالف یک عده «اقلیت» هستند. اقلیتی که با «شادی شما» مخالفند! صراحتا دارد بوشهر را «تعریف» می کند. برای او «هویت سازی» می کند. 17. خیلی عجیب است که در این برنامه، هم اسم «بخشو» می آید، هم از طرفی کنار «مسجد شنبدی» (آن هم بدون «روسری») دختری می رقصد و همگی او را تشویق می کنند! اما باید بگویم برای آنان «عجیب» نیست! چون «بوشهر» را طوری «تعریف» کرده اند که هم در آن «نوحه» خوانده شود اما در کنار «مسجد چهارمحل» برقصند! وقتی «بوشهر» را شهر «رقص و ماتم» معرفی کنند، یعنی اتفاقا شما دارید «عجیب» حرف می زنید! در کنار «مسجد» هم می توان «رقصید» و هم می توان «نوحه» خواند! آن وقت هر چقدر شما «نقد» کنید (نه تنها حرفتان را گوش نمی دهند) بلکه به حرفتان «می خندند!» احساس می کنند شما «هویت واقعی بوشهر» را نشناخته اید! «هویت بوشهر» اینی است که ما می گوییم! 18. یکی از اقدامات مهم آیت الله صفایی بوشهری (پس از ورود به «بوشهر» حدود 14 سال پیش) این بود که برای بوشهر، همین مسئله «هویت بوشهر» بود. کمتر کسی اسم «آیت الله بلادی»، «سید مرتضی مجتهد اهرمی»، «آل عصفور» و ... را شنیده بود. اما از ورود آیت الله صفایی بوشهری، تازه اسم آنان شنیده می شد. حتی بعضی آثار قدیمی آنان، مطالعه شد و گردآوری شد. 19. حتی در مورد «شهدا» هم همین طور است! تا چند سال پیش، بوشهری ها اصلا اسم «نادر مهدوی» شنیده نمی شد. در حالی که این فرد (اگر به دنیا معرفی شود) یک «شخصیت جهانی» می شود. این را ما نگفته ایم، بلکه «امام خامنه ای» گفته است که اگر همین «نادر مهدوی» را «کمونیست» ها داشتند، از آن یک «چگوارا» می ساختند. («چگوارا» الان تبدیل به یک «شخصیت جهانی» شده است که با «ظلم» مبارزه می کرده است) 20. مسئله فقط سر «افراد» نیست! «مکان» ها هم همین طور است! ما «مکان» هایی زیادی در «بوشهر» داریم که «ناشناخته» (و بهتر است بگوییم «مظلوم») مانده است! مثلا «محل شهادت رئیسعلی دلواری» (تنگک) به یک خرابه و محل «معتادان» تبدیل شده است! شاید ده ها مورد مثل «محل شهادت رئیسعلی دلواری» است که اگر نام ببریم، این یادداشت طولانی می شود (لذا از آن صرف نظر می کنیم) این در حالی است که اگر همین «مکان» ها، «بازسازی» شود، تبدیل به یک «قطب گردشگری» (در حد جهانی) خواهد شد. ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
چرا «فستیوال کوچه» مهم است؟! (بخش چهارم) 21. تا این جا متوجه شدیم که هم «مکان های تاریخی» عجیبی داریم! هم «شخصیت» های بزرگی داریم! همین ها کافی است تا «هویت بوشهر» عوض شود. «گردشگر» بیاید. «مسافران نوروزی» بیایند. حتی کلی از نظر «اقتصادی» به سود بوشهر می شود. 22. جالب است بدانید که در «تاریخ غرب» همین اتفاق افتاد. بعضی «افکار» در غرب وجود داشت ولی به «کف جامعه» نرسیده بود. (مردم از آن خبری نداشتند) تا این که «روشنفکران» و «هنرمندان» آمدند و آن را «ترویج» دادند. یعنی برای آن، «کتاب» نوشتند، «رمان» نوشتند، «سخنرانی» کردند و ... . 23. بعضی می گویند که امثال «رائفی پور» بیشتر از «علما» کار می کنند! در حالی که این اشتباه است! کار «علما» این است که «فکر» را «تولید» کنند و کار امثال «رائفی پور» آن است که آن فکر را «ترویج» کنند. 24. در مورد بوشهر (به همت افرادی مثل آیت الله صفایی بوشهری) بعضی «شخصیت» ها معرفی شده اند. اما هنوز به «کف جامعه» نرسیده است (همه گیر نشده است) الآن نوبت «مجموعه های فرهنگی»، «نیرو های مردمی»، «هنرمندان» و «خواص» است! خاطره معروفی را «وحید جلیلی» (فعال فرهنگی و برادر «سعید جلیلی») تعریف می کند که به «برازجان» رفتم. آن جا مجموعه فرهنگی را دیدم. پرسیدم که چه کار می کنید؟! گفتند در مورد «فراماسونری» و ... به مردم می گوییم! «وحید جلیلی» گفت اصلا شما «نادر مهدوی» را می شناسید؟! (ظاهرا گفتند نه!) «وحید جلیلی» گفت: شما خودتان را «مجموعه فرهنگی» می دانید! چطور اصلا «نادر مهدوی» را نمی شناسید (و به مردم معرفی نمی کنید)! «نادر مهدی» یک «قهرمان جهانی» است! متعلق به «استان» شماست! آن وقت در مورد «فراماسونری» به مردم توضیح می دهید؟! 25. اما جالب است که در سایه «کم کاری» ما (نیرو های مردمی، فرهنگی، هنرمندان و خواص) ناگهان «هنرمندان» دیگری وارد معرکه شدند. آنان از این «خلأ» استفاده کردند و دارند برای بوشهر، «هویت سازی» می کنند. این افراد مدعی هستند که می خواهند «گردشگر» بیاورند و «بوشهر» را معرفی کنند! بوشهری که یا اسمی از «شخصیت» های بالا در آن نیست! یا اگر هم هست، «تحریف شده» هستند. (به گونه ای که به راحتی در کنار «رقص در کنار مسجد شنبدی» قابل جمع اند!) ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
سلام به همراهان عزیز کانال! اخیرا یادداشت هایی در مورد «فستیوال کوچه» (در 4 بخش) ارائه شده است. تلاش شده است که به طور «تخصصی» تر، به اتفاقات «فرهنگی» و «تربیتی» بپردازیم. تا «مردم» و «فعالان و نیرو های مردمی» بتوانند «تحلیل عمیق تری» از حوادث به دست بیاورند. این اتفاق همچنان جای صحبت دارد! شاید چند بخش «یادداشت» جدید نیاز دارد (که حرف های «نو» در آن گفته خواهد شد) اما دوست داریم که «نظرات» خودتان را به «ادمین کانال» بیان کنید. 👈 @shadman_admin آیا این یادداشت ها تا الآن، برایتان مفید بوده است؟ طبیعتا نظرات شما، تاثیر بیشتری برای ادامه «یادداشت» ها خواهد داشت. https://eitaa.com/shadman
سلام بعضیا دلیل های روانشناسی برای شادی می آورند. اگه بتونید شادی رو از نظر روانشناسی بررسی کنید خوبه. جواب: انشاء الله به زودی صوتی در مورد «شادی» بر اساس «تحقیقات روانشناختی» توی کانال ارسال میشه. https://eitaa.com/shadman
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - تحقیقات روانشناختی در مورد «شادی» چه می گوید؟ - در این تحقیقات، آیا «دین» باعث «شادی» می شود یا «افسردگی»؟ - آیا کسانی که محدودیت (در ارتباط با جنس مخالف، ثروت، لذت جنسی و ...) ندارند، زندگیشان شاد تر نیست؟ در 3 صوت بعدی به این «سوالات» خواهیم پرداخت. https://eitaa.com/shadman
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - بخش اول.mp3
3.93M
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - صوت اول ❇️ عادی شدن شادی و غم (hedonic adaptation) ❇️ تحقیقات روانشناختی در مورد میزان «شادی» ما از «پول»، «جنسیت»، «سلامت» و ... چه می گوید؟ ادامه دارد ... 🎙 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - بخش دوم.mp3
4.08M
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - صوت دوم ❇️ لذت هایی که در فضای «خود شکوفایی» (self actualization) به دست می آید. ❇️ لذت هایی که در فضای «خود تعالی» (self transcendence) به دست می آید. ❇️ بررسی مفهوم «سعادت» ادامه دارد ... 🎙 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - بخش سوم.mp3
4.62M
نظریه شادی در تحقیقات روانشناختی - صوت سوم ❇️ رابطه «تحقیقات روانشناختی شادی» با «گزاره های دینی» ❇️ جریان های «لذت گرایی» (hedonism) و «اخلاق گرایی» ادامه دارد ... 🎙 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
امشب بعد از مدت ها فوتبال رفتم و یک «صحنه جالب» توجهم را جلب کرد. رفقایی که شاید فوتبالشان خوب نبود، خیلی خوب بازی می کردند (نه یک نفر، چندین نفر) واقعا چه اتفاقی افتاده است که همین بازیکن (که در جای دیگر خوب بازی نمی کند) اینجا اینقدر خوب بازی می کند؟! جواب یک کلمه است: امنیت! تفاوت این سالن با جا های دیگر این بود که: - کسی دیگری را (بابت اشتباهاتش) مسخره و سرزنش نمی کرد. - افراد خیلی حرص «برنده شدن» را نداشتند. - در چنین فضایی، بازیکنان «قوی» تک روی نمی کنند و فرصت به همه بازیکنان داده می شود. وقتی (در یک محیط) «اشتباه کردن» ترسناک نباشد، افراد «جرات» پیدا میکنند. خیلی «استعداد» ها در چنین محیطی زمینه پیدا می کنند تا «رشد» کنند. «محیط» (جوی که حاکم است) در «تربیت» خیلی مهم است. اگر «پدر»، «مادر» یا «مدیر» (در یک مجموعه تربیتی یا مدرسه) هستیم، خیلی باید مراقب «محیط» باشیم که برای افراد «تازه کار» امنیت برقرار کنیم. 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
آیا زنان بعد از «شاغل» شدن، ترسناک می شوند؟! بعضی «مردان» نسب به «شغل زن خود» حساس هستند. (حتی برخی از آنان موقع خواستگاری «شرط» می گذارند که شاغل نشوی!) مواردی هم در جامعه دیده می شود که بعضی از زنان (پس از ورود به شغل) تغییر روحیه داده اند. همین موارد، حساسیت را نسبت به «شغل زنان» بیشتر کرده است. لذا این «ترس» ها را نباید همان ابتدا «تعصب» نامید و صورت مسئله را پاک کرد. بلکه جا دارد به طور تخصصی این مسأله را بررسی کنیم که آیا «شغل» بر «زنان» تاثیر مثبت دارد یا منفی؟ 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
آیا زنان بعد از «شاغل» شدن، ترسناک می شوند؟! (بخش اول) بعضی زندگی ها از هم پاشیده شده است. دلیلش هم این بوده که ناگهان «زن»، دنبال «تجربه جدید» افتاده است. مثلا زنی (که «مذهبی» هم بوده است) «شاغل» می شود. سپس «درآمد خوبی» پیدا می کند. کم کم می بینیم که «روحیه» اش دارد تغییر می کند و حرف از «استقلال زنان» می زند. می گوید: اصلا چرا باید زنان همیشه «وابسته» به مردان باشند. (بلکه باید «مستقل» باشند تا در صورت نیاز، بتوانند از او جدا شوند) بعد از این، با شوهر خود به اختلاف می خورد و نهایتا به دنبال «طلاق» می افتد. یکی از دلایلی که بعضی از مردان با «شغل همسر خود» مخالف هستند، همین است. (چون می ترسند بعد از شغل، «روحیه» همسرشان تغییر کند. «خانواده» اولویت چندم شود) اما مشکل، «شغل زنان» نیست. اتفاقا گاهی «فعالیت» برای یک زن، او را «با نشاط تر» میکند. از طرفی حضور زنان در جامعه (خصوصا اگر اهل «اخلاق» و «ارزشها» باشند) لازم است. لذا «تغییر روحیه» به خاطر «شغل» نیست، بلکه عامل دیگری دارد. ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
آیا زنان بعد از «شاغل» شدن، ترسناک می شوند؟! (بخش دوم) عامل اصلی «تغییر روحیه» را باید در «نوجوانی» جستجو کرد. از قدیم گفته اند که فلانی، خوب «کودکی» نکرده است! (یعنی خوب «بازیگوشی» نکرده است! لذا الان که بزرگ شده است، دنبال «بازی» است!) همین حالت در مورد «نوجوانی» هم هست! گاهی بعضی افراد خوب «نوجوانی» نمی کنند! در نوجوانی، آدم باید «تجربه های جدید» کسب کند. آخرش بفهمد به درد چه چیزی می خورد. زنی که (با یک شغل ساده) اینقدر تغییر می کند، دلیل دارد. دلیلش این است که فکر می کند به «مساله مهمی» دست پیدا کرده است! فهمیده است که می تواند «آدم تاثیر گذاری» بشود! درآمد زیادی به دست بیاورد! بقیه او را احترام می کنند! در این هنگام (به قول خودمان) «جوگیر» می شود! ذوق مرگ می شود! اصلا فکر نمی کرد بتواند چنین شخصیتی پیدا کند. آفت «موفقیت»، همین «سرمستی» است. وقتی خودمان را «بزرگ» ببینیم، احساس «بی نیازی» از دیگران میکنیم. راحت دیگران را کنار می گذاریم. راحت با دیگران دعوا می کنیم. ترسی هم نداریم! چون فکر می کنیم دیگران به ما نیاز دارند. اگر اینها، ما را ترک کردند، افراد دیگری دورمان جمع خواهند شد. این وسط، یکی از آدم هایی که قربانی می شود، همین «همسر» است. چنین زنی فکر می کند همسرش از سرش زیاد است. من لایق بیشتر از این ها هستم. اگر همسرم قدر مرا ندانست، جدا می شوم. خیلی ها آرزوی مرا خواهند داشت. ادامه دارد ... 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman
آیا زنان بعد از «شاغل» شدن، ترسناک می شوند؟! (بخش سوم) اما بعد از مدتی، این «هیجان شدید» می خوابد. فرد متوجه می شود که دنیا فقط «کار»، «درآمد»، «شهرت» و ... نیست. به قول خانمی (که خارج از کشور زندگی می کرد) زمانی می رسد که از سر کار بر می گردی. وقتی وارد خانه می شوی میبینی «خانه تاریک است» و «هیچ کسی در خانه منتظر تو نیست»! آن وقت متوجه می شویم (وسط این همه «اضطراب» برای رسیدن به «مقام بالاتر» و «پول بیشتر») چیزهای دیگری وجود دارد که به انسان «آرامش» می دهد. خنده های فرزندت و نگاه آرامشبخش شوهرت! الان (بعد از یک دوره تجربه) دوباره «نیاز به همسر» را می فهمیم! شاید حتی بیشتر از گذشته قدر او را بدانیم. اما دیگر دیر شده است. خیلی چیز ها را (بابت این تجربه) از دست داده ایم. دوران «جوانی» وقت این «تجربه» های ناگهانی نیست. وقت ریسک ها نیست. این ها متعلق به دوران «نوجوانی» است. اتفاقا دوران «جوانی» دورانی است که آدم «پخته» شده است. به دنبال «آرامش» است. به دنبال همین «خانواده» است. فرآیندی که این زن طی کرد، در «نوجوانی» باید انجام میشد. این فرآیند را «هویت» می نامند. لذا مشکل، «شغل همسر» نیست. مسأله «هویت یافتگی» اوست. زنی که مرحله «هویت» را (در نوجوانی) تمام کرده است، هیچ نگرانی ندارد. چنین زنی جنبه ی بالایی دارد. نه شغل و نه هیچ چیز دیگری، به راحتی او را تغییر نمی دهد. لذا موقع «خواستگاری»، به جای «شرط» گذاشتن برای «شغل»، باید بررسی کنیم که آیا دوران «هویت» را (در نوجوانی) درست طی کرده است یا نه. می گویند برای ازدواج، باید به «بلوغ فکری» رسیده باشیم. یک بخش مهم از «بلوغ فکری» همین «هویت» است. در مورد «به هویت رسیدن دختران» (در نوجوانی) خواهم نوشت. 🖊 آرمان شادمان https://eitaa.com/shadman