ای سرو چه خوب استقامت کردی
با ماندن خود مشق شهامت کردی
هر چندکهداغ توبسیسنگین است
با شیوه رفتنت قیامت کردی
#مهدی_بهرامی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سالیانیست سگ هار ستم میورزد
چنگ و دندان شده کفتار ستم میورزد
سر قلّاده به شیطان بزرگی وصل و ....
حلقه بر گوش ؛چه بسیار ستم میورزد
گرگ،آن گرگِ بیابان زمان حمزه ست
زادهی هندِ جگرخوار ستم میورزد
خوش که در معرکه شیرَست که میداندارَست
گرچه صد گرگ به سنوار ستم میورزد
قطع انگشت تو یحیی به جهان فهمانده...
خصمْ پست است در انظار ستم میورزد
ننگ بر دامنتان مدعیان عربی!
این سکوتست که هر بار، ستم میورزد
موشک فاتح و سجّیل! جوابش بدهید
ناجوانمرد، دگر بار ستم میورزد
یک به یک زنده شود پهنهی تاریکی محض
بس که شب بر دل بیدار ستم میورزد
نام یحیی به شجاعت بزنم بر در شهر
تا شود فاش به گل ؛ خار ستم میورزد
قهرمانان همه در آینه تکرار شوند...
هر چه این هار به تکرار ستم میورزد
ثمر هفتم اکتبر قیام مهدیست(عج)
گرچه صهیونیِ خونخوار ستم میورزد
#فوزیه_ثابت
#یحیی_سنوار
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
حرفهای تو مثل قالی ایرانیست
و چشمهایت
گنجشکهای دمشقی
که بین دو دیوار میپرند.
قلب من مثل کبوتر
بالای حوضچهی دستانت پر میکشد
و در سایهی النگوهایت میآرامد
و من دوستت دارم...
#نزار_قبانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خواهان بزه کاری و عیاشی بود
کانونش درحال فروپاشی بود
محکوم به آفتابه دزدی شده بود
این دزد به کاهدان زده ناشی بود
#محمدعلی_ساکی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غربت نشسته بر دلم ،درمان ندارد که
این جا که زندگی به من آسان ندارد که
من با تمام ماه ها در سال می گریَم
مرداد و تیرو مهر و آبان ندارد که
هرجا که هست می دود این سمت دلتنگی
شیراز و اصفهان یا تهران ندارد که
ماهی همیشه لاجرم وابسته بر آبست
دریا و تنگ و حوض یا لیوان ندارد که
یوسف همیشه جای در قلبِ زلیخا داشت
کنعان و مصر و چاه یا زندان ندارد که
اینجا دوباره پرسه هایم رو به تنهاییست
آفتاب و ابر و باد یا باران ندارد که
پژمرده می شود گلی بی باغبان آخر
در کوه و باغ و دره یا گلدان ندارد که
این گله خویش در به در دنبال گرگان اند
ربطی به ضعفِ عقل این چوپان ندارد که
روزی به روی قبر ما یک لاله می روید
ما زنده ایم و زندگی پایان ندارد که
#حسین_وصال_پور
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
30.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسل قاسم و نصرالله
شعر و اجرا : #امالبنین_بهرامی
#وعده_صادق
#سید_حسن_نصرالله
#شهید_یحیی_سنوار
#امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بودی سر ظالمان دنیا آوار
استادِ گرفتنِ قرار از اشرار
شد سمبل ایستادگی بعد از این
آنجور قوی نشستن ات ای سنوار
#اسماعیلعلیخانی
#یحیی_سنوار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما خواب بودیم
گلهای باغچه گل دادند
و گلدان لب حوض تَرَک برداشت
ما از فصل کودکی گذشتیم
و یک دفعه پرت شدیم
در شریان یک زندگی که
از آنِ ما نبود
ترسیدیم در ترسیم تروریسم
ولی واقعا ما
به هلاکت نزدیک شده بودیم
شعر جوشید
پناهگاه مان شد
و حالا دلخوشیم به اینکه
یک بار دیگر
طعم کودکی را بچشاند به ما
آشنای دورِ دیرین زندگی
بی هیچ درنگی
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
#شــــعــــر_ســــپــــیــــد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🍃🌷کُلّ ِشُهَدا، حماسه جاری کردند
اسلام و سپاهِ نور یاری کردند
یَحیای شهید،شهیدحسن نصرُالله
از راهِ حسین(ع) پاسداری کردند
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#شهیدان 🌷🌷🌷
#پاسدارانِراهِحُسین(ع)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_قصهی_دلبری
#قسمتچهلوهفتموچهلوهشتم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلوهفتم
اطرافیان میگفتند: شما جونید و هنوز فرصت دارید..
با هر تماسی بهم میریختم.
حرف و حدیث ها کشنده بود!
حتی یکی از دکتر ها وجهه مذهبی مان را زیر سوال برد!
خیلی ما رو سوزاند
با عصبانیت گفت: «شماها میگید حکومت جمهوری اسلامی باشه!
شماها میگید جانم فدای رهبر! شما ها میگید ریش! شما ها میگید چادر!
اگه اینا نبود میتونستم راحت توی همین بیمارستان خصوصی این کارو تمام کنم.
شماها ک مدافعان این حکومتین پس تاوانش رو هم بدید..!
داشت توضیح میداد ک میتواند بدون اجازه پزشک قانونی و حاکم شرع بچه را بیندازد!
نگذاشتیم جمله اش تمام شود.
وسط حرفش گذاشتیم آمدیم بیرون ..
خودم را در اتاقی زندانی کردم!
تند تند برایمان نسخه جدیدی میپیچیدند..
گوشی را پرت کردم گوشه ای و سیم تلفن را کشیدم بیرون!
ب پدر و مادرم هم گفتم:« اگه کسی زنگ زد احوال بپرسه گوشی رو برام نیارین»
هر هفته باید می آمد یزد.
بیشتر از من اذیت میشد
هم نگران من بود، هم نگران بچه..
حواسش دست خودش نبود.
گاهی بی هوا از پیاده رو میرفت تو خیابان، مثل دیونه ها.
ب دنبال نقطه ای میگشتیم ک بفهمیم چرا این داستان تلخ برای ما رخ داده است؟
دفتر هیچ مرجعی نبود ک زنگ نزنیم!
حرف همشان یکی بود:
«در گذشته دنبال چیزی نگردید. بالاترین مقام نزد خدا تسلیم بودنه!»
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky