غزل
بازار رقیبِ تو کساد است پس از این
موهام به سرپنجهی باد است پس از این
وقتی که نگاه تو بیفتد به نگاهم
هر لحظه مرا روز معاد است پس از این
وقتی که تو شاگرد کلاسی، به یقینم
استادِ تو محتاج سواد است پس از این
بگذار بسوزند حسودانِ بهارت
دیدند که! بر اسب مراد است پس از این
عاشق شده این دل چه بخواهی چه نخواهی
روز و شبم از یاد تو شاد است پس از این
چون شاعرم و چشم تو مضمون قشنگیست
پشت سرِ تو حرف زیاد است پس از این
#پروین_جاویدنیا
#غزل
#غزل_عاشقانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_قصهی_دلبری
#قسمتپنجاهوهفتوپنجاهوهشت
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قصهدلبری
#قسمت_پنجاهوهفتم
وقتی لاغرمی شد ، مادرم ناراحت می شد ..
ولی می دیدیم خودش از اینکه لاغر شده بیشترخوشحال است
می گفت:((بهترمی تونم تحرک داشته باشم وکارام رو انجام بدم!))
مادرم حرص می خورد ..
به زور دوسه برابر به خوردش می داد
غذاهای سفارشی و مقوی برایش می پخت: آبگوشت ، ماهیچه و آش گندم ..
اگرمی گفت:((نمی تونم بخورم)) ، مادرم از کوره در می رفت که:
((یعنی چی؟)) باید غذا بخوری تا جون داشته باشی!))
همه عالم و آدم از عشق وعلاقه اش به کله پاچه خبر داشتند
مادرم که جای خود ..
تادوباره نوبت ماموریتش برسد ، چند دفعه کله پاچه برایش بار می گذاشت
پدرم می خندید که((کاش این بنده خدا همیشه اینجا بود تاما هم به نوایی می رسیدیم!))
پدرم بهش می گفت:((شما که هستی مرجان می گه ، می خنده و غذا می خوره ، ولی وای به روزایی که نیستی!
خیلی بداخلاق می شه ، به زمین وزمون گیر می ده..
اگه من یا مادرش چیزی بگیم ، سریع به گوشه قباش برمی خوره ..
مارو کلافه می کنه
ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی ، جواب می ده و می خنده!))
به پدرم حق می دادم..
زور می زدم با هیئت رفتن و پیاده روی و زیارت ، سرگرم شوم..
اما این ها فقط تسکینم می داد ، دلتنگی ام را از بین نمی برد ..
گاهی هم با گوشی ، خودم راسرگرم می کردم.
وقتی سوریه بود ، هرچیزی را که می دیدم به یادش می افتادم .
حتی اگر منزل کسی دعوت بودم یا سرسفره ، اگرغذایی بود که دوست نداشت یا برعکس ، غذایی که خیلی دوست داشت به یادش می افتادم
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قصهدلبری
#قسمت_پنجاهوهشتم
درمجالسی که می رفتیم واو نبود ، باز دلتنگی خودش را داشت..
به هرحال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده وحلاوت ان را حس کرده باشد ، درنبودش خیلی بهش سخت می گذرد..
در زمان مرخصی اش ، می خواست جور نبودش را بکشد
سفره می انداخت ، غذامی اورد ، جمع می کرد ، ظرف می شست ، نمی گذاشت دست به سیاهو سفید بزنم
می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می زد.
مهارت خاصی دراین کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت
همان دوران عقد یکی دو بار که دید چندبار گوشه دستم را سوزاندم ، گفت:
((اگه تو اتو نکنی بهتره!))
مدتی که تهران بود ، جوری برنامه ریزی می کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش
از بین دوستاش فقط با یکی رفیق گرمابه وگلستان بودند و رفت امد داشتیم..
می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دونبودند ، بازماخانم ها باهم بودیم
راضی نمی شدم دوباره مادر شوم ..
می گفتم:((فکرشم نکن! عمرا اگه زیربار بچه وذبارداری برم!))
خیلی روضه خواند . میگفت : ((الان تکلیفه آقا گفتن بچه بیارید))
ومی خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند!
بهش گفتم:((اگه خیلی دلت بچه می خواد ، می تونی دوباره ازدواج کنی!))
کارد بهش می زدی ، خونش درنمیآمد .
می گفت:((چندسال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟!))
به هرچیزی دست زد که نظرم راجلب کند ، امافایده نداشت!
نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود ، نه از نظر روحی امادگی اش را داشتم.
سر امیر محمد پیر شدم
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خدایا
وقتے همه چيزرا به تو ميسپاریم
نورِ بےكرانِ تو در ما جريان ميیابد
پس خود را در آغوش تو رها ميكنیم
تا آشفتگیهایمان
در حضور امن تو از میان بروند
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتوندر آرامش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🍂سلامی پرازمهر🍁
🍂به قشنگی بهشت
🍂به زیبایی گلها
🍂به محکمی پیوند قلبها
🍂و سلامی که یاد آور
🍂خوبیها است
🍂به شما مهربانان
🍂امروزتان پرازخیروبرکت
🍂درود دوستان صبحتون بخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نیکویی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🍀🍃🌱🍀🍃🌱🍀🍃🌱🍀🍃
امام مهدی_عَجّل الله تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف
کربلا روزِظهورت شور و غوغا می شود عالمِ معنا پُر از حُسنِ تماشا می شود
کعبه درجشنِ وِصالت،میزبانی می کند قم به دیدارت پر از یاران شیدا می شود
درتمام شهرها گُل بِشکُفَد از مقدمت دشتِ سردِ این دیاران،سبز سیما می شود
نغمه ی اَللّهُ اَکبر،می شکوفد درجهان
اُمَّتِ دینِ مُحمّد(ص)مثلِ دریا می شود
ای«جهاندیده»جَمالِ ماهِ مَهدی،جُمعه ای
از پسِ ابرِحجابِ غیب ، پیدا می شود
#محمود_جهاندیده
#عصرِ_ظهور
#امام_مهدی_عَجّ_الله_تَعالی_فَرَجُهُ_الشَّریف_
#خواهدآمد.
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا کفر به جنگِ دینِ اسلام آمد
از زینتِ پُر بها گذشته نسوان
آماده تر از همیشه در میدان اند
تا غزه ی دیگری نگردد لبنان
#آسیه_مرادپور
(خاتون)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
🚩 یحیی شدن
اسطوره شد، به هیأت افسانه پرکشید
یحیی شجاع بود و شجاعانه پرکشید
یحیی که تا دقیقهی آخر پرنده، ماند
یحیی که در محاصرهی مرگ، زنده ماند
آنانکه زندهزنده در آتش فدا شدند
افسانهی تولد ققنوسها شدند
ظلمت چگونه راه ببندد سپیده را
امواجِ سهمگینِ به ساحل رسیده را
در پشت خط بمان! کف میدان چهمیکنی؟!
فرمانده! در میان شهیدان چهمیکنی؟
از آن عصا که پرت شد و شد گدازهای
برپا شدهاست هفتم اکتبر تازهای
پیغام انقلاب فرستادن است این
درس مقاومت به جهان دادن است این
چشم جهان چه خیره نظر کرد کوه را
تا دید آن مبارزهی پرشکوه را
موسی! بیا که لشکر فرعونیان همه
از هیبت عصای تو دارند واهمه
فرجام ترس، خانه به تاراج دادن است
تسلیم و سازش عاقبتش باج دادن است
دنیا دو روز بود و چهزیبا شمرده بود
آن جمله از علی که به خاطر سپرده بود
از مرگ تاجرانه نترس و رشید باش!
تا آخرین گلوله بجنگ و شهید باش!
بیصلح و بیمذاکره پیروز میشویم
یا کربلای هرشب و هرروز میشویم
بر زندگان خاک، حقیقت عیان شدهاست
یحیی شدن دومرتبه یک آرمان شدهاست
فرعونِ شب زمان شکستش رسیده است
موسی عصای تازه به دستش رسیده است
کاری بزرگ در شُرف رویدادن است
حجّت تمام؛ چارهی کار ایستادن است
آنکس که دل به یاری مستضعفین گذاشت
کِی پرچم مبارزه را بر زمین گذاشت
رفتهاست لشکر دگری را به خط کند
فرماندهان بیشتری تربیت کند
ای عشق! ای مقاومت! ای جنگ! ای جهاد!
پیروز، آنکه بر سر عهد تو ایستاد
طوفان نوح میچکد از غیرت غیور
اینک سرِ بریدهی یحیاست در تنور
فردا که انتفاضه جهانگیر میشود
یحیی میان معرکه تکثیر میشود
#مهدی_جهاندار
#شهید_یحیی_سنوار
#مثنوی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky