eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مست آمدم اي پير كه مستانه بميرم مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم شمعی و طواف حرمی بود که می خواست پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
داشتم فکر می‌کردم چه باید گفت در این بحبوحه که این غزل سراغم آمد: آن بزدلان سوار به ارّابه- بی‌زحمت مقاتله- برگشتند تا بچه‌شیر باخت قمارش را،  کفتارها به هلهله برگشتند شد دُور، دُور چرتکه‌اندازان، بازیچه‌ی محاسبه شد میدان پس صفرهای از عدم آویزان، از نو به این معادله برگشتند از بطن گاو شیرده جدّه، گوساله‌‌ی طلا متولد شد تا دوستان یکدله‌‌ی چوپان، با گرگ‌های این گَله برگشتند از دشت های شعله ور شامات، خون هزار یوسف ما جوشید تا نابرادران برادرکش، مست از سر معامله برگشتند پس صبح کو؟ کبودشد این دنیا، در چنگ فتنه ماند بشر، تنها قابیلیان به صحنه‌ی جرم اما بعد از هزار سلسله برگشتند تقویم، شرمسار ورق می خورد، تاریخ، کنج کافه عرق می خورد خیل سیاسیونِ کم‌آورده، با روزنامه‌باطله برگشتند بستند باز بی‌شرفان باهم، خونخوارها و خوش‌علفان باهم همسو شدند بی‌طرفان با هم... شمر و سنان و حرمله برگشتند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در حسرت لحظه‌ی خوش آزادی در آرزوی شکفتن در شادی ای شام سیاه! در پی صبح سپید از چاله درآمدی به چاه افتادی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هوای خواهشت را دوست دارم خروش و جوششت را دوست دارم....... همان خنده همان طرح دو چشم پر از آرامشت را دوست دارم....... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عمریست که همه درحسرت وافسوس گذشت عمری که می بایدازعشق خدامی گذشت افسوس که در‌ افسوس گذشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شاخه را محکم گرفتن این زمان بی فایده ست برگ می‌ریزد، ستیزش با خزان بی فایده ست باز می‌پرسی چه شد که عاشق جبرت شدم در دل طوفان که باشی بادبان بی فایده ست بال وقتی بشکند از کوچ هم باید گذشت دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده ست تا تو بوی زلف‌ها را می‌فرستی با نسیم سعی من در سر به زیری بی گمان بی فایده ست در من عاشق، توان ذره‌ای پرهیز نیست پرت کن ما را به دوزخ، امتحان بی فایده ست از نصیحت کردنم پیغمبرانت خسته‌اند حرف موسی را نمی‌فهمد شبان، بی فایده ست من به دنبال خدایی که بسوزاند مرا همچنان می‌گردم اما همچنان بی فایده ست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 سمیرا درحالیکه با گل توی دستش ور میرفت گفت: _میای باهاش فال بگیریم نگاهم درحالیکه به گل بود گفتم: _فال؟!!! +آره دیگه، همین که گلبرگاشو بکنیم _وای از دست تو دختر، اون از کارات تو گلزار شهدا، اینم از فال گرفتنت خندید و گفت: _مگه چیه، چیکار کردم خب خندیدم و فقط سری از تاسف تکون دادم، یعنی این دختر آدم نمیشد .. قرار بود امروز بریم سینما که من پیشنهاد دادم بریم گلزار، گرچه سمیرا اول مخالفت کرد ولی تونستم راضی اش کنم، البته آخرش پشیمون شدم از دست کارای سمیرا .. انقدر تو گلزار اومد و رفت، یه بار گل بخره برا خودش، یه بارم گیر داده بود با شهدا یه بستنی بزنیم، یه بار هم شروع کرد به سلفی گرفتن که ترجیح دادم دیگه برگردیم خونه قبل اینکه اوضاع بدتر بشه .. نفسمو دادم بیرون که گفت: _خب شروع میکنم، کمی فکر کرد و گفت: _ آهان!  گلبرگ اول رو کند و گفت: _یه خواستگار خوب میاد برام گلبرگ بعدی: _یه خاستگار بد میاد و همینجور ادامه میداد، دیگه واقعا از خنده نمیدونستم چیکار کنم من- سمیرا خیلی دیوونه ای به صورت خیلی جدی گفت: _حواسم رو پرت نکن جای حساسشه من فقط به کاراش میخندیدم..دیگه گلبرگ ها داشت تموم می شد، آخریش رو کند و گفت: _یه خواستگار خوب میاد بعدم با خوشحالی گفت: _ آخ جووون خندیدم و گفتم: _آخرش من دیوونه میشم از دستت دختر کمی هر دومون خندیدیم که پرسیدم: _حالا خواستگار خوب از نظرت یعنی چی؟؟ - یعنی اینکه خوب باشه دیگه، خوش اخلاق، پولدار، خوش قیافه، با شخصیت، تحصیل کرده… - خب حالا اگه همه شرایط رو داشته باشه بجز اینکه خیلی ام پولدار نباشه چی؟! یه کم قیافشو کج و کوله کرد و گفت: _خب حالا باید ببینم اخلاق و شخصیتش خوب هست یا نه!! - خب اگه یه کمی هم رو حجابت حساس باشه چی؟!! نگاهم کرد و گفت: _وای یعنی یه دیوونه باشه مثل تو - خواهش میکنم عزیزم، پذیرای توهینات سبزتان هستیم - خب راست میگم دیگه، آدم این همه عبادت میکنه که چی، پس خودمون چی، عشق و حالمون چی میشه - خب سمیرا جان، ما عبادت میکنیم که شاید تو مسیر بندگی قرار بگیریم، اصل عبد شدنه نه عابد شدن!!  - اینا که گفتی یعنی چی؟!!! سرمو تکون دادم و گفتم: _هیچی ولش کن کمی تو سکوت قدم زدیم تا کوچه مون راهی نمونده بود، تو این سالها که با سمیرا دوست بودم تمام تلاشمو تو موقعیت های مختلف بکار میبستم که بتونم کمکش کنم تا ‌ کنه، ولی نمی خواستم مستقیم وارد بحث بشم، اما هر بار هم تقریبا با شکست روبرو میشدم، باید یه چیزی دل سمیرا رو میلرزوند .. ....🌷 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مجموعه ای از شجاعت و احساس است بسیار به ناموس علی(ع) حسّاس است یک آجر از این حرم نخواهد افتاد امنیتِ زینبیه با عباس(ع) است! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیاﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺜﻞ شب ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺯﻣﯿﻨﺶ ﻫﺴﺖ ﻫﻮﺍﯾﺶ ﻫست ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﻣﺎ ﺑﯿﺎﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ‌‎‌‎🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
❣آرزو میکنم در این صبح دل انگیز چشمانتون را به روی خوشبختی، آرامش و معجزه باز کنید ☀️صبح، همان روزنه ی امیدی هست که بعد از سیاهی شب گل لبخند را بر لب می آورد✨ 🌺برایتان لبخندهایی پراز امیــد آرزو میکنم ‌ 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلم از دست دیوانگیت خود را فراموش کرده دلم در باغ گلستانت به دام افتاده ایی بیش نیست حال بیایو تیمارش باش که مارا گرفتار کرده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
«عاقبت بشار اسد» بـشاری که تا نـردبـان می شود به نـفـع رجب اردوغان می شود سقوطش دلیل خیانت به ما چومحتاج هم آردو نان می شود بـه قـد بـلنـدش نـنـازد که او حماقت صفت بر زبـان می شود وطن را رها کرده خائـن صفت فـرار اسـد ارمـغـان می شود حریـم حرم را به دشمن دهد خود آواره ی هر مـکان می شود حکومت بـرای اسـد لحظه ای به کوتاهی هر زمان می شود به پوتیـن و کفش و لباس عرب اسـد تـیـره یا ارغوان می شود بـشاری که موشی نتـرسد از او اسـد گربـه ی ارسلان می شود بـه مسکو پنـاهنـده بـاشـد اسد بـه سـود رجـب اردوغان می شود 1403/9/19 شیراز 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دیریست دلش هوای یاران دارد ابریست که احتمال باران دارد عمریست که مینویسد با اشک این سینه چرا فقط بیابان دارد؟! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل و دریا.... - @mer30tv.mp3
5.25M
صبح 20 آذر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مبهوت چشمان تو‌اَم... ای یارِ دلخواه شب آمد و می‌بینمت زیباتر از ماه تو باختی یک قافیه من صد غزل را وقتی‌که جُنباندی لبِ‌ همچون عسل را گاهی مرا مهمان یک فنجال غزل کن من را درون لحظه‌های خوب حل کن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
امّید نشسته بر سرِ شانه‌ی ما پرواز کند دوباره پروانه‌ی ما صبح آمده گلها همگی خندانند خورشید سرک کشیده در خانه‌ی ما 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مائيم و شعر و عاشقی و زندگانی شاعر به پای شعر می‌ریزد جوانی هر چند واژه واژه اش لبریز مهر است شاعر نمی بیند ز دنیا مهربانی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهار از هر پگاهت می‌تراود غزل از روی ماهت می‌تراود تو خورشیدی که صد باغ دوبیتی شب و روز از نگاهت می‌تراود 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
روبهی آمد شغالی فتنه کرد یا منافق بین ماها رخنه کرد؟ مردهایِ غیرتی یاری کنید جبهه خالی شد شما کاری کنید ها اسیری میرود ققنوس ما آبرویش میرود ناموس ما پس کجا هستید ای مردان مرد نعره هاتان پس چه شد وقت نبرد ای جوانان وطن کاری کنید جوی خون در معرکه جاری کنید عمّه ام دیدی اسیری میرود من چه گویم او چو شیری میرود از چه خاموشند مردانِ سترگ یا شما خوابید ای گردانِ ترک قوم لُر سر در گریبان کرده اید مردهای گیلکی کی مرده اید؟! تُرکمن ها کو شجاعان شما نغمه های صوت قرآن شما کردهای غیرتی مردی چه شد جان من احساس همدردی چه شد اصفهانی خط شکن هایت چه شد اشکهایِ نیمه شب، آهت چه شد؟! مشهدی هایِ دلاور دم به دم بشکنید آری شما دیوار غم با قِیامت از برنوسی یاد کن قلب رهبر با قِیامت شاد کن های کاکو شیر غرّانت چه شد؟ مرد جنگی تیغ برّانت چه شد؟ حاج قاسم رفت ، کرمانی چه شد؟ خسته ای ، یا فکر درمانی، چه شد؟ ای بلوچی جان من بیدار شو با سلاحت بهر قاسم یار شو(شهیدمیرحسینی) خسته ام پر کن برایم جام را جان من نابود کن بر جام را فاش گویم رهبرم تنها شده مرد میدان ، سرورم تنها شده کاش می مردم نمیدیدم چنین یا چو شیشه می شکستم در زمین قوم صهیون مرد میدانت منم تا قیامت دشمنِ جانت منم بهر بیداری کلامی هم بس است خانه ی ما در درونش کرکس است ۱۴۰۳/۹/۱۹ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر جا اثر شهید باشد دل همسفر شهید باشد جاری به فضای محفل ما عطر پدر شهید باشد در بزم غم پدر نشستیم بر ما نظر شهید باشد اشک است که آمده به پرواز یا بال و پر شهید باشد در سینه نشسته شعله غم در دل شرر شهید باشد امروز فروغ محفل ما چشمانِ تر شهید باشد گردد چو شهید جاودانه این هم ثمر شهید باشد دارد به بهشت مُلک جاوید هر کس پدر شهید باشد هر واژه به دفتر تو “یاسر” گلگون گهر شهید باشد ◾️ششمین سالگرد رحلت مرحوم پدرم حاج شیخ میرزا حسن حمیدی پدر سردار شهید محمد مهدی حمیدی گرامی باد◾️ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
می تواند که تو را سخت زمینگیر کند درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت قسمت این است بنا نیست که تغییر کند گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید بشود مثل تو را آینه تکثیر کند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کنار خنده ات شور جوانی نگاه دل فروزت زندگانی تویی با هر طپش در قلبم ای گل تو آن عشقی که آمد ناگهانی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
صبحی به خیال تو در این کوچه قدم زد آنکس که تو را خواست ولی دیر رسیدی در وادی عشق تو سر آمد همه عمرم چون گل سر راهت ولی افسوس نچیدی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky