من نمی نالم ز جور آسمان
زیرا که ما
این کلاه تنگ را ،
خود آسمانش کرده ایم
#حیدر_یغما
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
4_5825682829861718869.mp3
3.85M
🔳شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️شمع قرآنه پروانیم من
▪️ملک غربتده زندانیم من
🎤نوای دلنشین#حاج_مهدی_رسولی_زنجانی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیک یا موسی بن جعفر علیه السلام
در قعر زندان جسم تو بودش به زنجیر
مانند زهرا(س) گشته ای از زندگی سیر
زهر آنچنان کاری نمودش با دل تو...
گویا به چشم ساقی لب تشنگان تیر
در بند باشی یا رها در منزل آقا...
فرقی ندارد شیر حق هست هر کجا شیر
دارد رضا(ع) از این مصیبت اشک در چشم
ناله زند معصومه(س) با یک آه دلگیر
#عاصی
✅️ عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتپنجاهوچهارم💚🍀
حاج آقا یه کم فکر کرد و گفت:
_بله،من با آقای معتمد صحبت میکنم.
-فقط حاج آقا،من نمیخوام آقای معتمد یا خانواده م یا حتی آقای مشرقی بدونن که من این پیشنهاد رو دادم..شما طوری رفتار کنید که مثلا اتفاقی متوجه شدید آقای معتمد دنبال همکار میگردن.
-چشم،خیالتون راحت.
-یه لطف دیگه ای هم بکنید.نمیخوام آقای مشرقی متوجه بشن که من درمورد ایشون با شما صحبت کردم.
-باشه،با افشین هم طوری رفتار میکنم که مثلا اتفاقی دیدمش و خودش بهم بگه چه دسته گلی به آب داده.
آدرس مسافرخانه رو داد و خداحافظی کرد.
شب حاج آقا اطراف مسافرخانه رانندگی میکرد.افشین رو تو پیاده رو دید.بوق زد.افشین نگاهی به حاج آقا کرد و رفت سمتش.حاج آقا گفت:
_سلام ستاره سهیل،کجایی داداش؟
-سلام حاج آقا.
-ماشین آوردی؟
-نه.
-پس سوار شو،میرسونمت.
-ممنون خودم میرم.
-سوار شو دیگه..
با اینکه خسته بود و میخواست زود بخوابه ولی سوار شد.حاج آقا گفت:
_خونه میری؟
افشین نمیدونست چی بگه.بعد مکث کوتاهی گفت:
_راه شما دور میشه،سر راه هرجایی تونستین پیاده میشم،خودم میرم.
-چقدر تعارف میکنی،خونه تو بلدم دیگه، میرسونمت.
افشین با خودش گفت جلوی در خونه پیاده میشم،با تاکسی برمیگردم.گفت:
_زحمت تون میشه.ممنون.
-چه خبر افشین جان؟ چند روزه هرچی زنگ میزنم،جواب نمیدی؟ شاید من مزاحمت هستم.
-نه حاج آقا.آشنایی با شما برای من افتخاره.
-آشنایی؟!! افشین بهت میگم داداش، ناراحت میشی؟
-نه حاج آقا.خوشحالم میشم.
-پس چرا منو به برادری قبول نداری؟ همش تعارف میکنی،میگی آشنایی،به من سر نمیزنی،زنگ میزنم جواب نمیدی؟
افشین دید چاره ای نیست،جریان رو تعریف کرد و ساکت شد.همه چیزو گفت جز فاطمه. حاج آقا کنار خیابان نگه داشت.به افشین نگاه کرد و گفت:
_پس الان کجایی؟
-مسافرخونه.
-تو که گفتی پول نداری؟
مجبور شد قضیه فاطمه هم بگه.حاج آقا مرموز نگاهش کرد..
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
آرزو میڪنم
در اين شب زیبا
مهــــر ، شادے
عشـ.ـق ، محـ.ــبت ، سلامتـ.ـى
همنشین شما باشه
دوستان نازنینم
از اینڪه تا این ساعت از شب مارو با نگاههای قشنگتون همراهی ڪردید متشڪریم 🙏
تا روز دیگر و خدمتی دیگر همگے رو ب خدای بزرگ میسپاریم🙏
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون درپناه خدا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
☃️سپیدهی هر صبح، شروع خوبی
❄️برای همراهی با هستی است ..
☃️پس با زندگی همراه شو !
☃️با احساسترین سنفونی طبیعت را
❄️قلب می نوازد تا بتوانیم دلنواز ترین
☃️شعر مهربانی را بسراییم ..و آن را
❄️ به قلبهای مهربان هدیه دهیم ..
☃️مهربان باشید!
❄️مهربانی زلالی عشق های جاودانه است ..
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز خیر وخوبی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آنکَس که بَدَم گفت ، بدی سیرت اوست !
وان کَس که مرا گفت نکو ، خود نیکوست ...
حالِ متکلم از کلامش پیداست ،
از کوزه هَمان برون تراود، که در اوست ...!
#شیخ_بهایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky