eitaa logo
کلبه ی شعر
2.6هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
32 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذارید اشتباه کند... می‌چشد طعمِ سیلی ما را آنکه چپ سویِ ما نگاه کند آخرین اشتباهِ او باشد بگذارید اشتباه کند بگذارید اشتباه کند تا که پایان دهیم کارش را تا بداند که دارد این کشور آنچه که می‌دهد شعارش را بگذارید اشتباه کند تا بکوبیم بر دهانش مشت تا که دیگر اشاره هم نکند سویِ این خاک پاک با انگشت بگذارید اشتباه کند تا بفهمد که با که درگیر است تا بفهمد که موقعش برسد گربه‌ی سرزمین من شیر است بگذارید اشتباه کند گر که دارد برای حمله، جگر یک‌یک پایگاه‌هایش را بزند اقتدارِ ایران، شخم بگذارید اشتباه کند آنکه عمری ست می‌کند وق وق تا برای همیشه کَنده شود شَرِ دندان کرم خورده‌ی لق بگذارید اشتباه کند آنکه عمریست می‌کند تهدید چون‌که میدانِ تازه می‌خواهد امتحان صلاح‌های جدید بگذارید اشتباه کند او پنیر است و کشور ما نایف(چاقو) تا پشیمان کنیم از عملش دشمنی را که بسته ایزی لایف بگذارید اشتباه کند تا که این ماجرا تمام شود بگذارید وقتِ پایانِ کارِ این نطفه‌ی حرام شود بگذارید تا بداند که بیم ،ققنوس را از آتش نیست باکی از های و هویِ اهریمن در دلِ سرزمین آرش نیست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱ فروردین
شق‌القمر تیغی فرود آمد جهان را خون‌جگر کرد چشمان عالم را ز داغی سخت، تر کرد تیغی که بعد از زهر خوردن در چهل روز بر فرقِ پاکِ حضرت قرآن اثر کرد تیغی که پایین آمد و یک بار دیگر غمگین یتیمان را ز اندوه پدر شد تیغی که پایین آمد و با ضربتِ آن مردی بزرگ از محبس دنیا سفر کرد با ضربتی ارکانِ عالم را به هم ریخت تیغی که پایین آمد و شق‌القمر کرد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۲ فروردین
از آتش رهایم‌نما یامجیر منِ عاجز پر خطا یا مجیر ندارم کسی جز تو را یا مجیر منی که به جای وفا یا مجیر نمودم به لطفت جفا یامجیر تو ای یاورِ بنده ها یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 منی که و فا دیدم و بد شدم به راه خودم با خودم سد شدم اسیر خطاهای ممتد شدم نگویی که از درگهت رد شدم نسازیم از خود جدا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 منی که ندارم به جز تو کسی جفا دیدم از اهل دنیا بسی زمین شد برایِ دلم محبَسی تویی که به داد دلم می‌رسی تو ای بهترین آشنا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 تویی که خداوند بخشنده‌ای تو که مهربان با منِ بنده‌ای منم بنده‌ی خُردِ شرمنده‌ای خطاکارِ زارِ سرافکنده‌ای ببخشا به عفوت مرا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 تو داداری و رب و پرودگار منم‌ بر سر سفره‌ات جیره‌خوار منم بی‌قرار و تو هستی قرار نظر کن بر این دیده‌ی اشک‌بار منم عاجز و بینوا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 تو که آبروی مرا می‌خَری ز دل هر چه غم هست را می‌بَری دلم را کَن از هرچه غیرت بَری نسازم تو محتاج بر دیگری تو ای ملجاء هر دعا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 نظر کن به بی‌تابی و زاری‌ام به درماندگی‌ام به بی‌یاری‌ام نما با نگاهی خریداری‌ام تو ای چاره‌ی هر گرفتاری‌ام تو ای یار مشکل‌گشا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🔹 به سوی تو دارم به هر آن نگاه شده ذکر لب‌های من یا الاه ببخشا بر این عبد مسکین گناه که سوزد دلش هر دم از سوزِ آه تو ای بهترین آشنا یا مجیر از آتش رهایم نما یا مجیر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۳ فروردین
سفیر ایران در قطب جنوب ای آنکه زده زیر دلت حالتِ سیری شهرامِ دبیری بیگانه ز حالِ دلِ محروم و فقیری شهرامِ دبیری ای کاش که طعمِ سفرت بر تو شود کوفت یک کوفت نه صد کوفت ای کاش که حُناق و مرض قند بگیری شهرام دبیری ای آنکه در این وضع، پیِ قطب جنوبی حتما ژنِ خوبی! ای کاش به یک حادثه در قطب بمیری شهرامِ دبیری لم داده به مبلِ پرِ قو در دل کشتی خیلی خوش و مشتی مسئول که باید بنشیند به حصیری! شهرام دبیری کی فکر غم مردمِ درمانده نمایی؟ با حالِ کذایی! در دامن دیوِ طمع و آز اسیری شهرامِ دبیری البته تو گویی که من کس ندهد گیر بی‌جرمم و تقصیر تو مجرمی ای مجرمِ بالفطره چه گیری؟ شهرام دبیری با رانت و ستم در شطِ پولی تو شناور گوش تو شده کر حق داری اگر صحبت ما را نپذیری شهرام دبیری فردا که شود داد زند شخص سخنگو بهرِ چه هیاهو؟ گویند به توجیه که در قطب سفیری! شهرام دبیری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۷ فروردین
الهی... ماه نو پیدا شد و هنگام مهمانی گذشت فرصت پربارنعمت خوردن ازخوانی گذشت ماه رحمت آمد وتا آمدم درکش کنم این همه فرصت برای بندگی آنی گذشت بنده ی درمانده ای با کوله باری از گناه درهوای غفلتش ازفصل غفرانی گذشت جرم غفلت هم به دیگرجُرمهاش افزوده شد فرصت کم کردن ازجرم فراوانی گذشت خواستی در وا کنی بر او ولی در خواب بود مهلت آزادی این کهنه زندانی گذشت فرصتش دادی که بشناسدبه خوبی قدرخویش لیله القدرش ولی در خواب نسیانی گذشت ماه رحمت هم شبیه ماه های دیگرش با گناه آغاز وبا رنج پشیمانی گذشت درشب حسرت پریشان است از کردار خویش فصل کسب نور از آن ماه نورانی گذشت می رسد روزی که می فهمیم در اندوه خویش فرصت یک عمر بانام مسلمانی گذشت دیر می فهمیم جای زندگی کوی بقاست باید از تزویراین دنیاچه ی فانی، گذشت نا امید از رحمت او نیستم، هرچند بد کی شود بی بهره از دریای احسانی گذشت؟ هرچه این نابنده ازتقصیرکردن دور نیست نیست دور ازدرگه پرلطف، یزدانی، گذشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱۰ فروردین
انسان در طبیعت🌳 تا می‌کنم گوهر فشانی در طبیعت باشد وجود من زیانی در طبیعت از من به جا مانده‌ست انبوهی زباله رفتم به گردش هر زمانی در طبیعت تا سرکشیدم رانی‌ام را از سرِ کیف انداختم قوطیِ رانی در طبیعت نانِ چه موجودات را آجر نمودم هرجا که خوردم لقمه نانی در طبیعت هر جا توانستم درختان را شکستم آتش به پا کردم به آنی در طبیعت با آتش بی‌فکری و بی‌مهری من شد دود جمعِ دودمانی در طبیعت بر هر درختی یادگاری‌ها نوشتم یعنی که بوده این فلانی در طبیعت هر سو که رفتم با زبان بی‌زبانی برپاست بانگ ألأمانی در طبیعت با خانمان رفتم برای گردش و ماند از من به جا بی‌خانمانی در طبیعت شد نمره‌ی اندیشه و اخلاقِ من صفر وقتی که دادم امتحانی در طبیعت روح طبیعت بارها گفته نیاید ای کاش این انسان جانی در طبیعت گفته که با این ادعاهایی که داری بسیار خرتر از خرانی در طبیعت چیزی نمی‌ماند به جا از بودن خر تا می‌کند جُفتک‌پرانی در طبیعت اما حضور توست سرشار از جنایت دارد ضررهای کلانی در طبیعت روح طبیعت گفته این یک جمله را هم: این نیست رسم میهمانی در طبیعت بسیار شایسته‌ست که برجا نماند جز ردِّ پا از ما نشانی در طبیعت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱۳ فروردین
حرم آسمانی خاکی نبینید این حرم را آسمانی ست اینجابهشتی کنج این دنیای فانی ست اینجا برات زندگی بخشند بر خلق هر ذره خاکش توتیای زندگانی ست خود مُرده هرکس مُرده بیند زندگان را اینجا تجلی حیات جاودانی ست اینجا نشانی می دهند از عشق هر آن هرچند مظلوم و غریب و بی نشانی ست باید کجا رفتن پی حاجت از اینجا اینجا که جبریل امین در روضه خوانی ست حتی اگر جانم رود می سازمش باز پای حرم کار مدافع جانفشانی ست حتی اگر در غربت و مظلوم وخاکی ست از این حرم دلهای ما یک آن جدا نیست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱۷ فروردین
این روشن است... قطره با امّید دریا می شود این روشن است عاقبت دریا مهیا می شود این روشن است از هراس اینکه روزی قطره ها دریا شوند می کُشند ازقطره ها تا می شوداین روشن است گرچه می افتد زمین مظلوم در آماجِ تیر بازهم از خون خود پا می شود این روشن است خون مظلومان نخواهد ماند بر روی زمین ظلم آخر خوار ‌و رسوا می شود این روشن است عمر ظلمت عاقبت روزی به پایان می رسد شب اگر یلداست فردا می شود این روشن است بشکند آخر حصار قدس با شمشیر عزم نخل آزادی شکوفا می شود این روشن است آری آن ساعت که وقتِ وعده هایِ صادق است هر خیانت پیشه رسوا می شود این روشن است می رسد روزی تماشایی ترین نورِ امید یک‌ جهان غرق تماشا می شود این روشن است می شکافد ذوالفقارش سینه ی تردید را وعده ی حق روزی اجرا می شود این روشن است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱۸ فروردین
از چشمِ آوینی... تا دهر را باچشم خودبینی ببینی از سرگرانی هاش سنگینی ببینی از خود رهاشو بازکن چشم دلت را تا آنچه را حالا نمی بینی ببینی عالم سراسر آیه های قدرت اوست کافیست بر سجاده بنشینی ببینی مانند قاسم گر شوی در مکتب عشق در مرگِ سرخِ خویش شیرینی ببینی در هرچه تیر و نیزه که آید به سویت بر دردهای خویش تسکینی ببینی وقت مرور هر دعایت در دل خویش برشانه ی خود مرغ آمینی ببینی اینگونه خواهی شد اگر دنیای خود را از چشم زیبابینِ آوینی ببینی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۲۰ فروردین
کلبه ی شعر
کربلا ادامه دارد سالها در مسیر روشنِ عشق رهسپارند کربلایی ها آرزوی فدا شدن دارند در دل خویشتن فدایی ها آرزویِ برایِ مکتب خویش مایه ی برکت و امید شدن مثل مولایِ تشنه کام ،حسین در مسیرِ خدا شهید شدن رهسپارند کربلایی ها تا بماند همیشه این مکتب طپش قلبشان ،حسین،حسین ذکر یا لیتنای شان بر لب در تب و تاب عشق جان افزاست خواندن خط،خط حکایت عشق تشنه ی جام وصل حق بودن زائری در ره ولایت عشق عاشقی یک محبت ازلی ست سرسپردن به امر پاک ولی ست رهرو راه عشق می داند در مقام ولا حسین،علی ست آنکه سرباز این مسیر شده در شب فتنه ها نمی بازد نور حق را کسی که خوب شناخت با خیالات بت نمی سازد حرفی از خویشتن نمی گوید آنکه دل داده بر ولایت دوست همه هستی اش سراسر وقف در پی لذت اطاعت اوست عشق،شیرین ترین حکایت اوست او پی جام وصل،فرهاد است کربلا،کربلا،دویده به عشق تشنه ی شورِسرخ مرصاد است هر که شد پیرو ولی زمان پیرو راه اوست جان برکف آرمانی که دارد او این است جان سپردن به راه پاک هدف مرد میدان حکایتش این است شور ایثار را نشان دادن کندن از خاک بازیِ دنیا دل به دریایِ آسمان دادن در دل یک حماسه یِ دیگر خواندنِ قصه ی سرافرازی رستن از دامهایِ دنیایی مثلِ صیادهای شیرازی مثل صیاد در میان خطر نغمه ی عشق دوست سر دادن عرصه تا عرصه ،جبهه تا جبهه پی فرمان ز پا نیفتادن در دل جبهه های حق بودن با همه هست خود کنار حسین هرکه مرد مسیر عشق ولی ست هست با جان خویش یار حسین هرکه حق را شناخت در این راه مثل صیادها شد و گل کاشت می شود یاور حسین شویم این حکایت ادامه خواهد داشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۲۱ فروردین
🇮🇷ای ارتش جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 ای حافظ ناموس وطن با سپرِ جان ای رد شده از هستیِ خود در ره ایمان آمادگی‌ات لرزه به جانِ ستم انداخت ای لشکر آماده به هر عرصه و میدان در تارکِ جانبازی و ایثار و شهامت تحریر شده نام تو با خونِ شهیدان هر لحظه برای تو سرآغاز حماسه‌ست اینقدر تو را قدرِ حماسه‌ست فراوان همراه تو شد دست خداوند همیشه روشنگرِ راه تو چراغی‌ست چو قرآن آمیخته با هر نفست نام حسین (ع) است این عشق به آزادگی‌ات هست نمایان مردانِ تو دلداده به فرمان ولایت لب‌تشنه که لب تر کند او موقعِ فرمان دوران بزن در رو به سرآمده، یعنی یک ضربه به ده ضربه‌ی کاری شده جبران هر کس که نگاه چپی انداخت به این خاک با کوری آن چشم دهد پیش تو تاوان این عرصه‌ی جولان عقاب است بدانید یارای مگس نیست رجزخوانی و جولان ای حافظ مرز وطن از هجمه‌ی دشمن! ای نامِ تو آرامش ما در دل طوفان! آوای امید است طنین تو در این خاک بنیان ستمگر شود از دادِ تو ویران تنها نه به رزم است حضور تو مُسَلم یار وطن خویش شدی در دلِ بحران ای لشکر همواره توانمند و سراَفراز ای ارتشِ جمهوریِ اسلامیِ ایران🇮🇷 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۲۹ فروردین
به‌ بهانه ی سالروز گرامیداشت مقام سعدی شیرازی رحمه الله علیه هزار جهد بکردم که خانه را نفروشم عذاب بودی و آتش،نشد که با تو بجوشم به هوش بودم از اول در این محله بمانم رذایل تو که دیدم نه عقل ماند و نه هوشم چه فحشها ز دهانت به گوش جان من آمد که فحشهای زمانه حکایت است به گوشم بی آبرویی و جوشی، فضول و هیز و روانی چگونه باشم و از تو همیشه چشم بپوشم من رمیده برآنم در این محله نباشم که گر خودم نگریزم برند خلق به دوشم اگر روم به بیابان به این محله نیایم که زد شراره به جانم غمِ پریشب و دوشم چنان بدی بنمودی،که بر لب آمده جانم که بنده خانه ی خود را به ارزنی بفروشم به پاسگاه محله نمودم از تو شکایت که سوخت قلب فراجا ز فرط آه و خروشم زنم به شکوه بگفتا ؛فروش خانه رها کن ولی چه فایده گفتن که من سخن ننیوشم بدون خانه و مسکن ،به از سکونتِ اینجا اگر چه در پیِ خانه، به قدر وسع بکوشم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
۱ اردیبهشت