فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر کوچههای خلوت بامدادی را
خیس گریه رفتم و در غم غروب باز آمدم.
من میدانستم تو از میان روشنترین رویاهای روزگار
تنها ترانههای سادهی مرا برگزیدهای
چرا که من هنوز هم خستهترین برادر همین سادگان زمینم، ریرا
هر بار که نام تو بر دفتر گریههای من جاری شد
مردمانی را دیدم که آهسته میآمدند
همانجا در سایهسار گریه و بابونه
عطر ترا از باغ پروانه به خواب کودکان خود میخواندند.
مردمان میفهمند
مردمان ساکت و مردمان صبور میفهمند
مردمان دیریست که از رازِ واژگان سادهی من
به معنای بعضی آوازها رسیدهاند.
رازی دارد این سادگی،
این رسیدن رویا
معلوم است که بعد از «نامهها»
مرا آوازی از تحمل اوقات گریه آموختهاند.
کجا میروی حالا؟!
بیا، هنوز تا کشف نشانی آن کوچه
حرف ما بسیار و
وقت ما اندک و
آسمان هم بارانیست!
#سیدعلی_صالحی
🎙 #استاد_شکیبایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky