eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
30 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
ℳ 𝓂𝒶𝓁ℯ𝓀: دل رُبایانه دگر بر سرِ ناز آمده‌ای از دل ما چه به جا مانده که باز آمده‌ای؟ 🌺🌺🌺 مارا چه ساده سکه‌ی یک پول می‌کنی این روزها که نازِ تو را خوب می‌خرند 🌺🌺🌺 به کسی سپار دل را که دلت نگاه دارد ‌.. 🌺🌺🌺 ایتا، تلگرام و روبیکا 👇👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆 سروش 👇👇👇👇 http://splus.ir/shaeranehayemahkhaky 👆👆👆👆
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟ روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟ گر منم دور ز روی تو، دل من با توست نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟ برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟ دل در آن چاه زنخ مرد و به مویی کارش بر نمی‌آوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟ نیک‌خواه توام و روی تو، دلخواه من است می‌رود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟ پادشاه منی و من، ز گدایان توام از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟ در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را «حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا چو یاد ز یار و دیار خویش آید هزار ناله زار از درون ریش آید نشسته در پس زانوی غربتم شب و روز خدای داند ازین پس مرا چه پیش آید... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
جان من می‌رقصد از شادی، مگر یار آمده‌ست می‌جهد چشمم همانا وقت دیدار آمده‌ست جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمده‌ست می‌رود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمده‌ست زان دهان می‌خواهد از بهر امان، انگشتری جان زار من که زیر لب، به زنهار آمده‌ست تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک از فراقت روز برمن، چون شب تار آمده‌ست بی‌تو گر می خورده‌ام، در سینه‌ام خون بسته است بی تو گر گل چیده‌ام، در دیده‌ام خار آمده‌ست گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمده‌ست روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمده‌ست گر بلا بسیار شد، سلمان برو، مردانه باش بر سر مردان، بلای عشق بسیار آمده‌ست   ‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست عجب شبی، که درآن شب، امیدفردا نیست تطاول سر زلف تو و شبان دراز چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست پدر به دست خودم، توبه می‌دهد وین کار به دست و پای من رند بی سر و پا نیست خدنگ غمزه گذر می‌کند ز جوشن جان اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم جواب داد، که سلمان به جز مدارا نیست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بی‌وفا می‌خواندم، آن بی‌وفا، پیداست کیست من به مهرش می‌دهم جان، بی‌وفا پیداست کیست باز بی مهر و وفا، می‌خواندم اما به گل مهر نتوان کرد پنهان، بی‌وفا پیداست کیست بی‌وفا آن است کو بر گردد از پیمان و عهد ما بر آن عهدیم و پیمان، بی‌وفا پیداست کیست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky