من تورا میخواستم ..
مثل پروازه پرنده به هوا
مثل اب بهر رویدن گلهای چمن
مثل نیلوفر ابی به مرداب خیال
مثل طعم خوش خوشبختی و عشق
مثل مهتاب به شبهای سیاه
مثل نور چراغی وسط کلبه تاریک دلم
مثل ماهی به رود،، مثل خورشید در روز
مثل پیچک به تنه خسته بید
مثل مقصد ، مثل راه ، مثل امید برای دلی زار
مثل قایق وسط ورطه طوفان زده ای
من تورا مثل نفس ، من توروا همچون چشم ، من تورا پاک تر از پاکی مریم ، من تورا مثل گلدان لب پنچره ام ،، و عجیب تر از ان من تورا مثل دعای مادرم میخواستم اما......
تو چه کردی با من تو چگونه مرا میخواستی ؟؟
اصلا میخواستی ؟؟
#محمد_غلامی
#َشمسآبادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
و من تورا بدون هیچ دلیلی بدون هیچ توضیحی دوست خواهم داشت
بی انکه بدانم و یا بی انکه بخواهی ...
هنوز هم وقتی دلتنگی امانم را میبرد تنها دیدنت هست که ارامم میکند
چقدر احساس خوبی است از دور دوست داشتنت
با اینکه نباشی و خواستنی ترین موجود کره خاکی برای من هستی
میدانم تو آدم من نبودی و نخواهی شد اما من هنوزم قلبم مانند همان روزهای نوجوانیم برایت میزند
گاهی تلخ مینویسم اما تو میدانی از روی دلتنگیست
تو افتاب هر روز منی و ماه هر شبم ..
تو را میخواهم چون به تو نیاز دارم برای اینکه امید دلم باشی تو را میخواهم چون من با تو خوشحالم
#محمدغلامی
#شمسآبادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قبل شاعر شدنم اب روانی بودم
در تپشهای دلی چون ضربانی بودم
قبل شاعر شدنم زندگیم روح نداشت
پدرم یکسره هی بذر نصیحت می کاشت
قبل شاعر شدنم زندگیم زندان بود
گوهر عشق کسی در صدفم پنهان بود
قبل شاعر شدنم عشق پدیدار نشد
هیچ کس همدم این زارع بی یار نشد
قبل شاعر شدنم همدم من بیلم بود
بر سر شانه ی من دسته زنبیلم بود
قبل شاعر شدنم با دل خوش خندیدم
شعر اغاز که شد گریه خود را دیدم
قبل شاعر شدنم نه خبر از عذرا بود
انکه خنده به لببش داشت فقط دارا بود
قبل شاعر شدنم این همه مشروب نبود
وسط دود و دم این زندگیم خوب نبود
نمک شعر نشست بر تن من شورم کرد
باغبان بودم و از پیشه خود دورم کرد
#محمد_غلامی
#شمسآبادی
#باغبان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky