من که هستم؟ هیچکس، اهلِ کجا؟ جایی که نیست
باز دلتنگِ تو میآیم به دنیایی که نیست
خیسِ نمنمهای باران میرسم در میزنم
میگشایی در به روی مرد تنهایی که نیست
با سلامم گونههایت گُل میاندازد به ناز
خانه عطرآگینِ گلبرگِ شکوفایی که نیست
مات و مبهوتِ نگاهت میتکانم چتر را
محوِ دیدارِ تو و شوقِ بفرمایی که نیست
از تو میپرسم تو هم دلتنگ چون من بودهای؟
مینشیند بر لبت لبخندِ حاشایی که نیست
آشنا هست این سکانس و این دیالوگها چقدر
قبلاً اینجا بودهام مهمانِ رویایی که نیست
شرشرِ فواره و حوض و حیاطِ اطلسی
نردهنرده پیچکِ رفته به بالایی که نیست
قوری از ما با سماور باز گرمِ گفتگو
باز هم لبخند و قند و سینی چایی که نیست
ذوق و شوقِ قلقلِ قلیانِ خوشنقشِ بلور
باز میپیچد شمیمِ "سیب نعنا"یی که نیست
باز ساعت میپراند مستیِ خواب از سرم
میگشایم پلک را محوِ تماشایی که نیست
زندگی مجموعه ای از "هست"ها و "نیست"هاست
یادِ دیروزی که هست و وهمِ فردایی که نیست
این غزل، یادآورِ عشق است و من این عشق را
میدهم هدیه به تو با نام و امضایی که نیست
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هیـچ هم زیبا نبودی، من تو را زیبا کشیدم
بی جهت اِغراق کردم، دلبر و رعنا کشیدم
از "لئوناردو داوینچی" عذرخواهی می کنم که
این همه نقش ِ تو را مثل ِ "مونالیزا" کشیدم
تو نمی دانستی اصلن "شهرزاد" ِ قصه ها چیست
من هــزار و یک شب از مـــوهای ِ تو یلدا کشیدم
دلخوش ِ نیلوفری در گوشه ی ِ مرداب بودی
من تو را مهتـاب گون تا آسمان بالا کشیدم
نه عسل، گس بود طعم ِ بوسه هایی که ندادی
من چـه احمق خانه ات را قصر ِ کندوها کشیدم
چشم ِ تو معمولی اما من میان ِ شعرهایم
زورقی با پلک ِ پارو در دل ِ دریا کشیدم
من چه بی انصاف بودم با ترازوی ِ دلم که
تار ِ مویت را برابر با همــه دنیــا کشیدم
با چه رویــی بعد از این شعر ِ "نظامی" را بخانم
بس که "مجنون" بودم و بیخود تو را "لیلا" کشیدم
مرغ ماهی خوار ِ بدترکیب! جوجه اردک ِ زشت!
باورت شد که تو را شهزاده ی ِ قوها کشیدم؟
دختــری زیباتر از تــو بعد از این بر می گزینم
دختری کـــه ناز ِ او را از همین حالا کشیدم
بعد از این خوش باش با او، میروم از خاطراتت
خاطرت آســوده باشد از خیالت پا کشیدم
#شهراد_ميدرى
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چه خرّم، دل به رقصِ بید کردی
رها جان، از شبِ تردید کردی
شدی صبح و زدی لبخند و با ناز
جهان را مملو از خورشید کردی!!!
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
لبریز کن از ترانه امروزت را
از عطر گل و جوانه امروزت را
با بوسهٔ باران به لب پنجره ات
آغاز کن عاشقانه امروزت را
#شهراد_میدری
امروزتون مبارک
سرتـون سـبــز
لبــتون گـــل
چشماتون نور
کامتون عسل
لحنتون مهر
حرفاتون غزل
حستون عشق
دلتــون گــرم
لبتون خـندان
حالتون خـوب
خوب، خوب
عیدتون مبارک🌹
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز نشاط
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
1738129250310_-2147483648_-214739.ogg
زمان:
حجم:
2.04M
دوره گرد آفتاب از دور میآید دوباره
غرق در آواز گنجشکان صبح
میزند جار: آی نور تازه دارم
آی شور تازه دارم
خوابهایت را بیاور
شوق بیداری ببر
چشمه باش و رود باش و
زود باش و
از زلال بیملال جاودانه
شرشر جاری ببر
پنجره در پنجره وا میشود
باز غوغا میشود
هر طرف محو تماشا
شور برپا میشود
باز میپیچد میان کوچه ها
عطر نان تازه ی سنگک
شمیم مهربانی
عطر چای قوری و عطر سلام و شادمانی
عطر باغ نوبر همسایگی
عطر سیب و جذبه ی احوالپرسی
عطر لبخند گل سرخ
عطر احساس شکوفای طراوتبخش نور
عطر خوشبختی محض
باز روز دیگری با نسترنها
با شمیم یاسمنهای کبود
با خیال ترد نرگسهای مست...
دوره گرد آفتاب و
حس و حالی بکر و ناب و
شور و شوقی بیحساب
زندگی یعنی دلت را کوک شادی ساز کردن
با صدای زنگ خوشبینی
دری بر آرزوها باز کردن
با نگاهی
خنده بر لب
مهربانی را به هم ابراز کردن
زندگی یعنی همین با نام عشق
صبح دیگر را
به نور و شور و شعر آغاز کردن
دوره گرد آفتاب و
حس و حالی بکر و ناب...
نازنین مهربانم
ای گشوده پنجره بر کوچه ی رنگینکمانم
صبح زیبایت بهخیر...
#شهراد_میدری
🎙 خوانش #امین_اخگر
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
توییدرخواب ِمن شایدکه عطر ِزعفران دارد
زنی زیبا که چای ِتازه دم می آورد گاهی...
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فهمید که بیصبر و قرارش هستم
پی برد که تشنهٔ انارش هستم
گفتم چه صدایت بزنم؟ گفت شراب
بدجنس خبر داشت خمارش هستم
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خیــــــالت از خـــودت با معرفـت تر
تو دست از من کشیدی، او ولی نه
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خروارِ غمت به قدرِ مشتم کافی است
ابروی کجت به قصدِ کشتم کافی است...
بعد از تو غلط کنم که عاشق بشوم
چشمِ تو برای هفت پشتم کافی است...
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خیس باران میرسد از کوچهی رنگینکمان
پیشواز مقدمش گلدان به گلدان را ببین
یاس سرمست از شمیمش، اطلسی دلدادهاش
رز خوشآمدگو، بغل وا کرده ریحان را ببین
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
همنفس! بیشتر از فاصله ها تنهاییم
من و تو هر دو زمین خوردۀ یک رویاییم
#شهراد_میدری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر دارم که با نازت چه با آیینه ها کردی
زدی برهم دو پلکت را و غوغایی به پا کردی
بنازم نازِ شستت را و چشمِ نیمه مستت را
بگو با راه و رسم الخطِ ابرویت چها کردی
شدم مجذوبِ پاورچین و پاورچینِ مهتابت
همان شب که مرا از باغِ خوشبختی صدا کردی
نفس در سینه شد حبس و دل از شادی به لرز آمد
برایم بس که بی رحمانه خود را دلربا کردی
تعجب می کنم با گوشه یِ چشمی و لبخندی
چگونه در دلِ تنگم خودت را خوب جا کردی
برایم خواستی نسخه بپیچی قرصِ ماهت را
تب و تابِ مرا دیدی و من را مبتلا کردی
چه غوغا تخته سنگِ مرمرِ خیس از شرابی شد
بر و دوشی که بر آن آبشارت را رها کردی
تو و دف دف نوازی ها، من و دیوانه بازی ها
امان از شورِ شیرینی که با رقصت به پا کردی
برای این که دنیا بعد از این مستِ غزل باشد
مرا با طعمِ شیرینِ لبانت آشنا کردی
نوشتم زیر شعرم: سوخت جانم، چاره ای کن عشق
به لبخندی و آهی و نگاهی اکتفا کردی
#شهراد_میدری
#خوانش_بی_بی_نرگس_قطبانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky