1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گله ای نیست اگر
من اینجایم و تو....
شعر مابین ما پلی زده است که
ره به بیکرانه ها دارد
من به اشتیاق تو دستانم را
به اسفند گره می زنم
تاریخ درحال تحول است
شکیبا باش
جهان به کام ماست
با کارنامه ای
سپید ، سپید ، سپید
#عــلــیــرضــا_نــاظــمــی
#شــعــر_ســپــیــد
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🎶...
تو چه کردی که مرا عاشق و شیدا کردی
وچه آشوب در این معرکه بر پا کردی
عاشق چشم خمار توشدم وقتی که
آمدی وبه دلم شورش وغوغا کردی
باختم دل به کمند سر زلفان سیات
لامروت تو چه بندی زسر زلف به پاها کردی
غمزه ی برق نگاه تو مرا کرد اسیر
این چه مهریست که با چشم من انشا کردی
ناله ها دارم از آنروز که دیدم به دمی
چادر خویش زعشوه به بَرم وا کردی
شال سبز آبی تو جادوی عرفان می کرد
وقتی آنرا به سر زلف چلیپا کردی
مردم چشم تو بُرد از دل من صبر وقرار
چونکه آنرا ز چپ وراست هویدا کردی
سینه چاک غم توگشتم و مجنون فراق
از همانروز که درکنج دلم جا کردی
نازنین، آمدی و قلب و دلم خانه توست
آفرین ، خوب به دل منزل و مأوا کردی
آمدی لطف خدا شامل حالم شد و باز
چقدر همهمه در این دل رسوا کردی
شعبده کردی و از واژه دلم شعر نوشت
عشق را آمدی و معنی و معنا کردی
روی قلبم شده حک عقد میان من وتوست
عهد عشقی که بر این صفحه توامضا کردی
#علیرضا_ناظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو صبورانه ترین حس
دل انگیزمنی
باتو هم
عاشق دلتنگ همان یک نفرم
#علیـرضا_ناظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
برگرد
و مرا بگیر از این روزگار لعنتی
و با خود ببر
به جایی دوردست
به جایی لبریز از گل
صنوبر
و شعر
به جایی که بشود در آنجا
با پای پیاده پابرهنه راه رفت
با آفتاب روبوسی کرد
به درختان چشمک زد
و آب دهان خشک نمی شود
از فرط تنهایی
جایی که اندیشهها بال دارند
جایی که شاعرها تشنه نیستند
جایی وسط حیاط خانهای
که بوی عطر تو در آن بپیچد
من چشمانتظار این رؤیای دورم
دستت را دراز کن
تا من از نقشهی تابستان
حذف نشده ام...
#علیرضا_ناظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وجوه اشتراک ما
همدلی، رفاقت، صمیمیت
مهر، عاطفه، ایثار
تو از کدامین مسیر
آمدی، که
خانه قلبم به یمن وجود تو
روشنا گرفت
ای دختر آرزوهای ممکن
آمدی و واژه هایم از
لطف حضور تو
شعر شدند
آمدی و دیدگانم
نور شد...
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در آغوش نگاهت
تپشهای پنهان ضربانم را
می سپارم
به قلب ابرهای نهفته در نگاهت
تا در آغوش بگیرد نسیمی نرم
گندمزار احساست را
با نخستین بارش بهاری
و سرریز شود باران
بر شانههای باد
تا فرو چکد
آرام آرام
شور شاعرانه ی شعرهایم
بر خاک تشنهی نگاهت
و ریشه بدواند
دانههای لبخندت
در برکهی سرخ لبهایم
و درهر بهار
جوانه بزند عطرت
میان شکوفه های چشمهایم
درعقد هماغوشی
و چون نامت را
بر زمین ترکخورده ی قلبم
میخوانم
سبز شود
دشت خزانزدهی دلم
و محو شود زمستانفاصله ها
در پاپوش بهارانه ی رویا
#زهرا_امیریان
با سپاس از استاد #علیرضا_ناظمی
🟩 اعضا کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عطر بابونه
رایحه ی یادت
و دلتنگی حضور تو
مرا همواره تا بیکرانه ی مهر
به دلکش خاطراتم با تو
به فصل خوش بودنت
رهنمون می کند
و من تسلیم در برابر قضا
با ایمانی راسخ به تو
پیوند می زنم
عمیق خاطر خواهی ام را
با تپش های عاشقانه وجودت
چه باشی چه نباشی...
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
.
سر می زنم به کوچه تان نیمه شب ولی
سهمم نمی شود غزلی غیر هجر تو
#علیرضا_ناظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در تنشهای پنجرهها
نگاهم به بیخوابیهایم
گره میخورد
به آخرین تماس تو
از آنسوی ساحل عشق
در بلندترین شب سال
وقتی سکتهی خواب بیتوته کرده بود
در شعرهایم
و از دکان غزلهایم واژه میریخت
نرمک نرمک آمدی
و سنگینی گامهایت
درختی شد در باورمن
بیآنکه تن به شکستهای گذشته بدهد
و خورشید تنفسش غروب کند
چشمهایمان را بستیم
و در خلسهی این شام قشنگ
سوار بر اسب هذیان
به کوچههای دلواپسی زدیم
با کفشهایی مشترک
و نگاههایی متبلور از آرامش
آماده برای مخاصمهی صلح
در این شب دیجور
در این شب دیلاغ
در این شب به صبح رسیده
که جان گرفت و جان داد
و مرا تا ژرفای ابدی خیال راحتِ
مهمانی چشمهایی برد
که پلکهایم از گرمای وجودش
خوابی عمیق را تجربه میکند
هر شب...
#علیرضا_ناظمی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دغدغه های من
شبیه هیچکس نیست
سالهاست تار می نوازم
تا رنج بی پایان انتظارم را
گره بزنم به پیشانی نوشتی
که مرا شاعر چشمهای تو کرده است
دست در آغوش باران
در سایه سار مهر تو
سطر به سطر
فوران می کند
احساساتم؛ بی آنکه
خبر از دلم داشته باشد
پروانگی نفس های
دونده ی خیابان ...
#علیرضا_ناظمی
#شعر_سپید
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
1.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❥჻࿐
کوچه ای متروک
و سهم ناچیز من از
گل آذین پنجره ی بسته ای همواره
چشمهایی که می پالایند شب را و روز را
اسارت کندِ تندِ شناور لبهایم
به وقت تنفس عمیق شعرهایت
حوالی هرشامگاه
و تویی که هر از گاهی
پرده را کنار می زنی
تا در من شورش کنند
چشمکهای پرتیراژ
و نگاه هایی که بودنت را
یدک می کشند
از چراغ قرمز چهارراه
تا ته این بن بست رازآلود
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❥჻࿐
از سالها پیش
خبرآمدنت را داده بودند
تمام دختران زیبا روی شهر
واز تو گفتگوها داشتند ستاره ها
در رویش گلهای زمستانی
با چگالی امید
روشن در بستر خاطرهها
گفته بودند
دختری که نسیم برشانه هایش بازی می کند
میآید
وچشم های خندانش گاهیبارانی ست
این را گفتند
ومن گریستم
گفتند
میآیی
ومن این راباور کردم
که درتوسنسرکش نگاه ها هر زن قهرمان
ردی از قدم های توست
ودر جانواژه های بی کلام شعرها
تقلایگام های تو خودنمایی می کند
در حسرتم:
اینهمه همنفسیِ وجودت را
در سیل محبت خویش
چرا نهفته بودم؟
و بالاخره تو آمدی
بعدازهزاران سال انتظار
وجانِ کلام اینکه
جانِ من شدی
ومن، دلداده ایاز سالهای دور
که تو درکالبدشمسکن داشتی
حالا که آمدی
به هزار ویک دلیل
بگذار عاشقانه دوستت داشته باشم
وبرای صمیمیتِ مهربان واگویههای نگاهت
جانفدا کنم
بگذار کِل بکشدچشمهایم درهوایت
وباردیگر
وبارهایدیگر
مشتاقانه
دستهایت پنجره ی افقهای مهرورزی را
به سوی من بازکند
بگذار بشکفد درمن عشق
و طنین طعم تلخ قهوه ام
صدای دلنشین تو باشد
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky