گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم کشتۀ اشک! ما هم اسم تو را با همان اشک‌ها صدا کردیم از همان شیرخوارگی مادر کاممان را به تربتت وا کرد روضۀ شیرخوارگان رفتیم گریه بر طفل کربلا کردیم داشت کم‌کم سه سالمان می‌شد چقدر یک سه‌ساله شیرین است ناز کردیم و در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم سیزده ساله... اهل درد شدیم با تو بار آمدیم و مرد شدیم تانک‌ها شاهدند، فهمیدیم، عهد را و به آن وفا کردیم علیِ اکبرت به ما آموخت پای این عشقِ پاک، باید سوخت سوختیم و جوانی خود را پای عشق شما فدا کردیم افتخار سیاه‌پوشی را از غلامِ سیاهتان داریم این دل، آن خاک تیره بود، که بعد با نگاه شما طلا کردیم هر کجا بوی سیب می‌آید حتماً اسم «حبیب» می‌آید پیر گشتیم، خسته اما نه سر پیری ببین چه‌ها کردیم سر پیری، پیاله‌نوش شدیم در حرم‌ها علم به دوش شدیم از جوان‌ها جوان‌تریم حسین! با غمت شورها به‌پا کردیم... تا که دیدیم ربنایت را زیر باران تیرها خواندی در حضورت نمازِ بی‌دردِ همۀ عمر را قضا کردیم هر زمان بی‌قرار یار شدیم زار از زخم انتظار شدیم کمی از تربت تو بوییدیم دردمان را کمی دوا کردیم #قاسم_صرافان 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

ای روح حیات یا اباعبدالله بر تو صلوات یا اباعبدالله ما غرق غمیم و دست بر دامن تو کشتی نجات یا اباعبدالله #معصومه_توکلی 🆔@sherekhobb

ابتهال بسیار زیبای حب الحسین... #طه_الفشنی

#آرش_لطفی_مقدم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

ای کشور آزاده عزیزم جانم ای نور دو دیده وطنم ایرانم تا کور شود هر آنکه نتواند دید تا آخر خط کنار تو می مانم #معصومه_توکلی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

به فصل نوبهاران که همه در باغ‌وبُستانند شمیمِ نابِ گیسویی به صحرا می‌برَد ما را #حمیدرضا_آب‌روان 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

به مُناسبتِ سوّم مُحرّم،روزِحضرتِ رُقیّه ، دُردانه ی امام حسین(ع) 🌷 جاری به خرابه اشک و آه و ناله از چشمِ رُقیّه، غُنچه ی سه ساله گردیده کبود جای سیلی روی گُلبرگِ رُخِ قشنگِ آن آلاله #حسن_یزدان_پناهی_فَسا 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

یامهدی بیا مهدی بیا یارکجایی افتاده علم، یار علمدار کجایی عمری است سراغ تو زهرکوچه گرفتیم ای نام تو پیرایه ی بازار کجایی برخیز بیا دست بگیر ای شَــّـهِ عالم بر شیعه ی محتاج وگرفتار کجایی هرکس به جهان دلخوشِ دلداده ی خویش است ما دلخوش یک لحظه ی دیدارکجایی #مریم_نامداری (قمر) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

من شاهد غم بوده‌ام، شادی نبودم! بودم خودم ویرانه آبادی نبودم با هر کسی لبخند میزد، گریه کردم اصلا شبیه مردم عادی نبودم... محکوم هستم تا که در زندان بمیرم هرگز به فکر يک دَم آزادی نبودم هر شب لباس کهنه‌ای را خواب دیدم! بر تن خیال رخت دامادی نبودم #الهه_نودهی #کودک_کار💔 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

تنها حرمی که روضه‌خوان نمی‌خواد ... حرم رقیّه‌ست 🥺😭 شب سوم محرم به یاد سه ساله اباعبدالله🖤 التماس دعا 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

از بزم زمانه خسته ام، می‌دانی؟ در خلوت خود ، نشسته ام، می‌دانی؟ ای‌ کاش تو ازفاصله‌ی دور بیایی پر‌بسته‌ام من کُنج قفس می‌دا نی؟ #مهتا_منتظر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

پول دادن برای مجلس امام حسین ع... حتما گوش کنید📣 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

به یادِ خآنوم کوچولویِ سه‌ساله ؛ - #یارقیه🏴💔 ❤️اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

عشق یک حنجره شور است که تفسیر ندارد عشق یک خواب قشنگ است که تعبیر ندارد مست مستم من از آن روز که هستم پیِ دلدار! عشق میخانه ی دل هاست که تحریر ندارد! ما گرفتار نبردیم میانِ دل و افکار دلمان فاتحِ جنگی ست که شمشیر ندارد هر چه انسان به ریا کرده جهان را شبِ مبهم! عشق یک صبح زلال است که تزویر ندارد هر چه در آینه جستم به نشانی نرسیدم! عشق یک حسِّ درونی ست،که تصویر ندارد عشق زندانِ زلیخاست که آسیب ندارد! عشق زندانِ عجیبی ست که زنجیر ندارد! عشق ما را ز اذان دور نموده ست بدانید! عشق یک نام بزرگ است که تکبیر ندارد! عشق،آری نرسد هیچ زمانی به رسیدن! عشق یک داغ مدام است که تفسیر ندارد هجر،صیاد درنده ست که رگبار به دست است عشق یک آهویِ ناز است که یک تیر ندارد! آه بدنامی مان در همه دنیا شده شهره! عشق،خود کرده ی ماها ست،که تدبیر ندارد! هر چه گفتند شنیدیم ولی هیچ نگفتیم حرفِ مردم جَرَیانی ست که تاثیر ندارد! #محمد_ثاقبی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

چگونه صدای حضرت رقیه از خرابه به کاخ یزید رسید؟ 🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز شهادت حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

مردی که تمام همتش خدمت بود محصول بهار بودنش    برکت بود ناشکری ما ، گرفت از ما، اورا آقای رئیسی بخدا نعمت بود #معصومه_توکلی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

مثل موسیقی آرامی که خوابت می کند عشق می آید به آسانی خرابت می کند هرچه می گویی که بگذر دوری از او بهتر است فال حافظ باز با شعری مجابت می کند می شکستی کاش با حرفی سکوتم را که گاه خواهش یک شیشه را سنگی اجابت می کند خمره خمره دردها را می گذارم زیر خاک دل! نترس این خمره ها روزی شرابت می کند زندگی بی عشق یا مردن به جرم عاشقی؟ قبر گاهی در دل تاریخ قابت می کند #مرتضی_جهانگیری خوانش #محسن_رشیدی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

چرخ گردون گر دو روزی بر مراد من نگشت دلبـــــــــرم با اولین پرواز، ترکم مــــــــی کند... #طلا_کاظمی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

روزگاری که در آن شادی مجالی بیش نیست قسمت ما از بهشتش سیب کالی بیش نیست آنقدر پا خورده ایم ازسنگ سخت سرنوشت تا که فهمیدیم آزادی ؛ خیالی  بیش نیست خون دلها خورده ایم از عشق و ساکت مانده ایم تا نگویند عاشقان را قیل و قالی بیش نیست از نگاه خسته ی عشاق ؛ دانست این دلم فکر خوشبختی ما ؛ فکر محالی بیش نیست بغض دارد آسمان سینه ها از داغ عشق حاصل عشق و جنون ؛ رنج و ملالی بیش نیست #نسترن_علیزاده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

آشفته و خسته و پریشان شده بود شرمنده ی صاحبانِ ایمان شده بود حُر از سَرِ جنگ با حسین ابن علی (ع) برگشته و واقعاً پشیمان شده بود __________________________________________ از عشقِ حسین سینه اش پُرشده بود در عرصه‌ی روشنِ تفاخُر شده بود آمد به حمایتِ امام ، با دل و جان این بار به رسمِ عارفان ، حُر شده بود #حسن_یزدان_پناهی_فَسا 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

خواب بودی که برات شعر دلم راگفتم ، خواب موندی وچقدر آشفتم وچو چشمان تو باز و لبت غرق سخن وصدای سخنت خیلی بلند... واژه ها بر لب توست گاه بی ربط‌ترین گونه سخن، خواب با دیده‌ی باز... عهده بر دوش بود رنجها،خُفتگی ازگوش توبود خواب موندی بسیار.. و چه درخواب تورفت واژه هارا تاراج قایق ناجی را سمت دریای خطر می سپرد بر امواج خواب موندی اما... خواب موندی اما.... #مریم_نامداری (قمر) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

🌹⚫️یا رقیه(سلام الله علیها)⚫️🌹 عالم كون و مكان در عجب و حيرانت يك سر خوني و خاكي بشود مهمانت در خرابه نبود جاي چو تو پاك سرشت گر چه بعد از پدرت هست جهان زندانت دختري كوچك و تنها و دلي خون از غم دُر فشان است ز غم دايره چشمانت پا پر از آبله و رخ شده نيلي ز ستم بسته شد با غل و زنجير تن و دستانت نظري كن به دلم ، اي كه سر سفره تو عارفان ريزه خور خوان پر از احسانت گرچه عمرت به جهان بود كمي بيش از گل شد زبان زد به ميان همه كس ايمانت با رقيه(س) مكن "عاصی" تو فغان از دوزخ كه بگيرد ز كرم چون پدرش دستانت #عاصی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

جز قصه‌ی غم حکایتی نیست مرا از درد درون شکایتی نیست مرا شب تا به سحر دست به دامان دعا! اما چه کنم اجابتی نیست مرا... #الهه_نودهی‌ #رباعی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

آهسته سر به دامن مولا سپرد و رفت چشمان خود به آبی دریا سپرد و رفت سبقت گرفت از همه یارانِ سابقش در راه عشق آبرویش را سپرد و رفت وقتی که دید خاطر زینب مکدر است خود را به تیغ تیز؛ دریغا! سپرد و رفت دل کنده بود از همه دنیا به عشق یار او هر چه داشت جمله به اعدا سپرد و رفت هرچند بر حسین علی راه بسته بود جان را ولی به زاده زهرا سپرد و رفت یک جان که بیشتر به‌ خدا در کفش نبود! آن هم به وقت حمله به یغما سپرد و رفت وقتی که رفت شعله‌ی آتش به سینه داشت نامی نکو به خاطر دنیا سپرد و رفت لب تشنه بود و خسته و در پیش آفتاب آن پیکرش به غربت صحرا سپرد و رفت... #محسن_علیخانی #شب_چهارم #حر_بن_یزید_ریاحی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

از مادر تو سوز دعا می خواهم در سینه دلی پُر از خدا‌ می خواهم از آتش‌ عشقت که به دل هاست حسین (ع) یک جرعه‌ عطش‌ از تو جدا می خواهم #مهدی_ملک 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

#پروانه‌ای‌دردام‌عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۲۰ 🎬 بعداز بیست دقیقه ای مارا پیاده کردند,جایی که برای ما درنظر گرفته بودند انبارهای سوله مانندی بود که ورودی شهرموصل وجود داشتند,بارها وبارها ازکنار این سوله ها رد شده بودم اما هیچ وقت به فکرم خطورنمیکرد که یک روزی دراینجا به عنوان اسیر یاغنیمت جنگی ویابهتربگویم کنیز وبرده ,زندانی شوم. هرچه نگاه کردم نشانه ای از ماشینی که بچه ها راسوار کرده بود ,دیده نمیشد. مارا به همراه دیگر زنان وارد سوله ای کردند که قبلا اماده شده بود,نصف سوله فرش بود ونصف دیگرش اجاق گازهای بزرگ و وسایل اشپزی بود . به ماگفتند که بنشینیم وقتی که نشستیم ,مردی با چهره ی ترسناک بلندگوی دستی رابه دستش گرفت وشروع به صحبت کرد：الله اکبر,لااله الا الله....این شعاریست که نجات بخش جهان است وما هم فرشتگانی هستیم درقالب انسان ووظیفه داریم تا دنیا راازشرک نجات دهیم,ما فرمانبرداران خدا وپیروان محمدص هستیم وشما هم کافرانی هستید که با شجاعت مجاهدان اسلامی اسیرشده اید وبه حکم اسلام بردگان ماهستید. باخودم فکرکردم اری شما فرشتگانی خون اشام ازجنس ابلیس هستید که مأمورید خون بیگناهان رابریزید وابروی اسلام ومسلمانان را ببرید.مرد داعی هنوز داشتحرف میزد： هرکدام ازشما تازمانی که اربابانتان(منظورش همان کسی بودکه مارااسیرکرده بود)هرتصمیمی که درباره تان گرفتند,اینجا هستید وباید برای مجاهدان غذا درست کنید,لباسشان رابشویید واگرمیلشان برسرگرمی بود انها راسرگرم نمایید از ترس داشتم سکته میکردم اززیر نقاب ,لیلا رانگاه کردم ,دیدم دستش به طرف درز روبنده اش میرود,بازهم دستش راچسپیدم：صبرکن...توکل کن....فراموش نکن عماد رابایدپیدا کنیم...طارق هم هنوز هست... دستهایمان راباز کردند وخیلی از اربابها روبنده های اسیرانشان را بالا زده بودند تا شکارشان را سیر ببینند که ابواسحاق به مااشاره کرد تا برویم کنارش,انگار اوهم میخواست.... #ادامه_دارد...🌷 ‎‌‌‎‌‎‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky