eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
نخواهم نان پدر جان‌ زود‌ برگرد که آغوشت برایم نان و‌ آب است عرَض تسلیت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یک‌معدن پدر ثروتِ من،هستی ام،پشت و پناهِ من ،پدر روزهایِ تیره....تا... آینده یِ روشن، پدر از تمامِ رنجها چیزی نگفتن،سوختن با تمام دردها آرام خندیدن ،پدر سوختن از پارگی هایِ لباس بچه ها سالهایِ سال با یک کُهنه پیراهن ،پدر تا مگر باشیم ما در حس ‌و حال زندگی بود عمر خویش را در حالِ جان کندن پدر دیگران بی زحمتی بردند خرمن را ولی بُرد سهم از خرمنی محصول یک ارزن، پدر بُرد معدن گوهر از ما بی کسان جایِ زغال در بیابان طبس مانده ست یک معدن پدر بازهم در خواب بوسیدی مرا و پر زدی ماند با داغت به جانم داغِ بوسیدن پدر شد شهادت در جهادی عاشقانه سهم تو تا بماند رویِ قله پرچم میهن، پدر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سالهای دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال ها در کوه، عصرها رو سفید بر می‌گشت سربلند از نبرد با صخره، او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود ،اهل معدن بود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔴 ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند... ما همه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم... و وای بر ما که اینهمه زیبایی را دیدیم و دل نسپردیم و از قافله عشاق جاماندیم! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مردان خدا به عشق عنوان دادند به اهل و عیال امید و ایمان دادند رفــتــنــد کــه نـــان بــیــاورنــد، امــا آه بر دوش ذغال‌سنگ‌ها جان دادند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پاییز خواستنی‌ترین حس دلتنگی‌است... زردی رخسارش موسیقی بی پایان اندوه می‌نوازد و سقوط برگ‌هایش طعنه می‌زند بر اشک‌های غلتان روی گونه ام... کاش بهار رفته بودی...تا باورم نشود شایعات غم انگیز بودن پاییز را... خزان دوباره آمد تا نبودنت را به رخ بکشد و باز مرا در کوچه پس کوچه های خیالت آواره کند... کاش پیدایم کنی... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مهر و پاییز.. - @mer30tv.mp3
9.46M
صبح 2 مهر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بی عذر و بهانه بود بابام چه حیف... دریایی بیکرانه بود بابام چه حیف ... هر چند بخور نمیر از معدن داشت نان آور خانه بود بابام چه حیف... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با دسـت پر از پینه به مــــا نان دادی درس شـــــــرف و امید و ایمان دادی رفــــــــــتی پی رزق ما ولی بابا جان این بار به‌جای نان چرا جان دادی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پاییز....🍁🍁🍂                               "خورشید" شعاع لبخندش را از لابه‌لای برگها به زمین وصله می‌زد... گویا چشم‌هایش نظاره‌گر مردی بود که در خورجین خاطراتش اندیشه‌های سرخ پاییزی فریاد می‌زد‌ند...! 🍁سینه‌ی برگها ترک برمی‌داشت از فریادی که بغض سکوت را در هم می‌شکست... 🍁ناگهان برگی از شاخه‌ی خشک تک درختی افتاد و گفت؛ کاش می‌شد که دلم جای تَرَک خوردن نداشت.....💔 🍃🥀🍃 🍂🍁🍁🍂 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky