#شاهزاده_ای_در_خدمت
#قسمتسیام🎬 :
میمونه از اینهمه تواضع رسول الله تعجب کرده بود ، و براستی ایشان به فاطمه که همگان میدانستند ،دخترش را از جانش بیشتر دوست می دارد ، خدمتکاری عنایت نفرمود و در عوض آن ، ذکری به او آموخت که نیرویش را بیافزاید...
یک شبانه روز از آن حادثه گذشت ، پیامبر با حالتی خندان از مسجد آمدو تا نگاهش به میمونه افتاد ، جواب سلام او را داد و با حالتی به او نگریست که میمونه دانست ،اتفاقی در راه است.
میمونه به اتاقش پناه برد و همانطور که به درگاه خداوند دستانش را بالا می برد با خدایش گفت: خدایا ، به دلم افتاده که پیامبر می خواهد مرا به کسی ببخشد یا بفروشد و پولش را صرف امور مسلمین نماید ،خداوندا توخود می دانی که رنج اسارت را تحمل کردم تا به پیامبرت برسم و حالا طعم شیرین خدمت در دستگاه پیامبرت ، بر جانم افتاده ، به جان رسولت مرا از این خانواده جدا مفرما، میمونه دعا می کرد و راز و نیاز می نمود و غافل از این بود که پیامبر امر فرمودند که کسی به دنبال علی و زهرا برود و ایشان را به اینجا بیاورند.
همهمه ای از بیرون اتاق به گوش میمونه رسید ، او که قبلا با هر صدایی به حیاط خانه کشیده می شد ، اینک اما ناراحت از چیزی که فکر می کرد قرار است رخ دهد ، زانوی غم به بغل گرفته بود و همانطور که هق هق می کرد با خدا گفت :چرا...چرا دیروز که بهترین بندگانت به اینجا آمدند و خدمتکاری طلب کردند ، به دل پیامبرت ننداختی که مرا برای خدمتکاری آنها برگزیند...خدایا...من امیدم به توست همانا که امید نا امیدان و دادرس درماندگانی...
میمونه غرق شیرین زبانی با خدایش بود که کسی درب اتاقش را زد و پشت سرش درب باز شد و کلهٔ یکی از زنان اهل خانه از بین دو لنگ درب داخل شد و با لحنی شاد گفت : آهای دخترک سیم نشان که به گفتهٔ پیامبر مانند نقره میدرخشی...پیامبر تو را به اتاقش می خواند...فضه جان از جا برخیز و ببین رسول الله چه برایت به ارمغان آورده است..
میمونه اشک چشمانش را با پشت دستش پاک کرد و زیر لب تکرار کرد فضه....چه اسم زیبایی پیامبر روی او نهاده...
با شتاب از جا برخواست و به سمت درب اتاق حرکت کرد...
#ادامه_دارد...🌷
🖍به قلم :ط_حسینی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗شب با تمام یک رنگیش
🦋چه ساده آرامش میبخشد
💗چه خوب میشد ما هم
🦋مثل شب باشیم
💗یکرنگ ولی آرام بخش
🦋خدایا همهی ما را
💗عافیت بخیر بگردان🙏
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون پراز آرامش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبح آمد ودلتنگ تماشای توام
برخیز که من عاشق دنیای توام
خورشید منی ، طلوع کن حضرت عشق
مشتاق درخشیدن زیبای توام
صبحتون بخیر و شادی
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتونبخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با دردِ فراق عمر را سر کردی
پاییزترین بهار ِسرخ و زردی
هرچند که در عالم غیبت باشی
من معتقدم به اینکه برمیگردی
#صفیه_قومنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
جمعه روز تو.... - @mer30tv.mp3
4.65M
صبح پنجم بهمن
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گرفته است جهان را به زیر بال و پرش
همانکه شهره شده بذل کیسه های زرش
فقط برای محبان نبوده چشمه ی خیر
چشیده مرحمتش را عدوی خیره سرش
امین و صابر و عابد، فروبرنده ی خشم
گره گشایی و باب الحوائجی ،هنرش
نشسته مِهر کلامش همیشه در دل سنگ
به راه آمده «بُشر» از کلام چون گهرش
گرفته عطر وجودش تمام محبس را
کنیز ،عابده شد از سجود تا سحرش
تمام کشور ایران حریم حضرت اوست
که بار داده در این جا درخت پر ثمرش
مرید سفره ی موسی بن جعفریم و زیاد
نشسته بر نفس روزگارمان اثرش
#محمدجواد_منوچهری
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#یا_باب_الحوائج
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
288.5K
🌺نیایش صبحگاهی 🌺
✨خـدایا🙏
❄️در این آدینه زیبـا
🤍به قلب عزیزانم آرامش
❄️به خانواده شان دلخوشی
🤍به عمرشون عزت
❄️و به وجودشان
🤍صحت و سلامتی عطا بفرما
آمیـــن 🙏
خدایا 🙏
اولین آدینه بهمن ماه❄️
رابا نام زیبایت آغازمیکنیم❤️
الهی دراین آدینه زیبا 🌺
بهترینها رانصیب دوستانم کن
تا تقدیرشان انگونه که
تومیپسندی مهیاشود🌺
خدایا🙏
ماهمه بنده توئیم
بی نگاه لطف
توهیچ کار به سامان
نمی رسد
نگاهت راازمادریغ نکن
خدایا🙏
به دست حجت خاتم💚
مشکلات ما راحل
وگره کارفروبسته مارابگشا
و امروز را برای همه دوستانم
سراسر آرامش قرار ده🙏
آمیـــن🙏
به برکت صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚
و خاندان پاک و مطهرش 🌸
🎙 #امین_اخگر
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
در کوچههای انتظار
دل میبری با افتخار...
هم جان و هم جانانِ من
هم بردهای از من قرار...
هم دین و هم ایمانِ من،
هم روحِ سرگردانِ من...
هم عقلِ دوراندیش را،
هم قلبِ نافرمانِ من...
دلتنگم و سنگی چرا،
پای سفر لنگی چرا ؟
دیگر نمیخواهی مرا،
با خویش در جنگی چرا..؟
خوابی اگر بیدار شو،
مستی اگر هشیار شو...
رسواتر از مستی بیا،
آماده ی دیدار شو...
با باده و مینا بیا،
با غمزهای شیوا بیا...
دور از نگاهِ عاقلان،
دیوانه شو، شیدا بیا...
دل کندن و رفتن چرا،
با دوست بد کردن چرا..؟
جان میدهم سر میدهم ،
از غیر دل بردن چرا..؟
صیّادی و صیدم تو را،
کُشتیّ و فهمیدم تو را...
شیرینتر از جان دیدهای ؟
افزون از آن دیدم تو را..!!
شب تا سحر در دید باش،
فارغ ز هر تردید باش...
با من بمان ای آینه،
صبحِ مرا خورشید باش...
محبوبِ من، رویای من،
اندیشهی زیبای من...
دل را به دستت دادهام،
ای چشمِ تو دنیای من...
منظور ازین هستی تویی،
فرجامِ سرمستی تویی...
پنهان تویی، پیدا تویی،
استادِ تردستی تویی...
ایعشق ای زیبای من،
ای همدمِ شبهای من...
ای معجزِ دنیای من،
پیغمبرِ دانای من...
در نبضِ من برهان تویی،
در قلبِ من مهمان تویی...
زندانیام، در دارِ غم
شیرینیِ زندان تویی...
هم درد و هم درمانِ من،
سودای من، سامانِ من...
کی میدهی رخصت مرا،
آیینه ی خندانِ من...
ای عشق سِحرِ دادگار،
زخمِ عزیزت یادگار...
هرکس خریدارِ تو شد
آیینه شد، شد رستگار...
دادی به قلبم اقتدار،
بدنامیام شد اعتبار.!!
گرچه شکستی جام را
ای عشق باشی برقرار...
📓کوچههای_انتظار
✍حسن_کریمزاده
#منتظر ✓
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کم نامه ی خاموش برایم بفرست
از حرف پُرم، گوش برایم بفرست
دارم خفه می شوم در این تنهایی
لطفا کمی آغوش برایم بفرست
#جلیل_صفربیگی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
گاه باید بشنوی دشنام را و بگذری
یا بنوشی زهرِ در یک جام را و بگذری
آینه باشی برای آدمی از خشم پر
بسپری دست خدا فرجام را و بگذری
علّتی باشی برای خنده های کودکان
تا ببینی شادی ایتام را و بگذری
مهربان باشی برای جغدِ روی خانه ات
بگسلانی تار و پود از دام را و بگذری
موج باشی از دل دریا بیائی بی غرور
درنکوبی ساحل آرام را و بگذری
قاصدک باشی پراز عطر نفسهای کسی
بسپری بر "جانِ" او پیغام را و بگذری
میشود تفسیر باشی هر زمانی عشق را
شرح باشی قصّه ای خوشنام را و بگذری
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky