eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
31 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم؟ هیچم از دنیی و عُقبیٰ نبرد گوشه خاطر که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم گر چنان است که روی من مسکین گدا را به در غیر ببینی ز در خویش برانم من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم دُرَم از دیده چکان است به یاد لب لعلت نگهی باز به من کن که بسی دُر بچکانم سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر بلبلی تا می‌گذارد پا به باغ ما پی می‌بَرَد بر وسعتِ هر درد و داغ ما جای تعجب هم ندارد بذرِ دلتنگی! گل می‌دهد هر لحظه در کُنجِ اتاق ما از اشک سرشاریم و هم چون ابر می‌باریم! وقتی که می‌گیرد هوای غم سراغ ما... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با تو‌میمانم اگر لایقش باشم ای همیشه حاضر به ظاهر غائب ازنظرها تو سبزترین بهار دلهایی و‌من ...... بیقرار از نبودنتم.... و..... به تماشای حضورت نشستم ای که بهار چشمم تویی و.... بیا که در زمستان وشاید پاییز!!!!! بد جوری بی ط آوارم ..... مهدی جانم❤️ تو در تمام لحظه‌هایم تکرار می‌شوی...... و من بی صبرانه میگویم مرا بهار ظهورت !چشم در راهست اللهم عجل لولیک الفرج🙏🌺 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-631496960_-945395104.mp3
4.65M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ ❣️❣️
من شمع بودم تو مرا کشتی تاریک کردی آشیانم را پروانه ات بودم نفهمیدی آتش زدی روح جهانم را ازخاطرت بردی مرا افسوس برگونه هایم زخم پاشیدی غم داشتم در دل نگفتم هیچ تو دردهایم را نفهمیدی همچون نسیم سرد پاییزی باغ دلم را سخت سوزاندی مثل شبِ یلدای طولانی پیوسته در جان ودلم ماندی مثل شقایق خون دل خوردم شاید بمانی بی وفا با من رفتی نپرسیدی از احوالم تو بیوفایی کرده ای یا من؟ بدجور دلتنگم برای تو نامهربان از من بدی دیدی؟ هر جا که هستی شادمان باشی من عاشقت بودم نفهمیدی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دهان من شدیداً مزه‌ی خون می‌دهد بس که هی لب می‌گزم از حسرت دیدار او... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم آوارپریشانــی‌ست ،رو ســوی چـــه بگریزیم؟ هنگامه‌ی‌حیرانی‌ ست،خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار " آیا"، وسواس هزار "اما" کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بگذار به رسمِ ادب ای یار بمیرم هرچند کمم پیشِ تو بسیار بمیرم... بگذار در این ولوله‌ی نحسِ توحّش در گوشه‌ی امنِ دلت ای یار بمیرم... در بندم‌و دلداده‌و دلبسته‌‌و ای‌کاش پیشِ قد و بالای تو دلدار بمیرم... تا خم نشده قامتِ من در هوسِ غیر پیشِ نظرت واله و بیمار بمیرم... وز غیر ندارم طلبِ چاره و انگار تقدیر بر آنست که ناچار بمیرم... بگذار چو گلدانِ لبِ پنجره هرشب لب‌تشنه و در حسرتِ دیدار بمیرم... در میکده و مسجد و در دیرِ خرابات مشغول به عنوانِ پرستار بمیرم... رندانِ جهان دل به دل‌ِ آینه دادند من نیز برآنم که گرفتار بمیرم... بگذار که در تنگیِ دل محضِ تلافی از شرمِ رخت زار و سزاوار بمیرم... ✍حسن_کریم‌زاده 📓رسم_ادب ✓ 🟩 عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گره نه مثل گردبادی در دل صحرا گره خوردم نه چون گرداب‌ها در باور دریا گره خوردم  نه شعری عاشقانه بوده‌ام تا صبح دیداری... نه در زلف پریشان شب یلدا گره خوردم  گره بر کار مردم نیستم، بغضی اگر دارم دخیل پنجره فولادم و آنجا گره خوردم  گره روی گره قالیچه‌ی نذر حرم هستم خوشم از این‌که بر دار خودم زیبا گره خوردم  من آن مشت گره کرده به سرماهای تاریخم که در میدان آزادی به بهمن‌ها گره خوردم  به تدبیر سرانگشتان تو تقدیر، محتاج‌ است گره بگشا که با زنجیر این دنیا گره خوردم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
❤️❤️ در عشق تو افتادم و دل تاب نداند این عاشق بی تاب دگر خواب نداند از گرمی مهر تو فراغ است دل من در هجر تو اینگونه دلم تاب نداند خورشید رخت گرمیِ دلسردیِ من بود این عصر چو یخ گشته دلم باب نداند آن جام که لیلی بشکست ای تو دلم را مجنون تر از این تشنه به سرداب نداند آن باده که غم می برد از دل به خیالم هر دم چو دلم میکده سیراب نداند شهد و شکرت از لب نوشین تو‌ جانا از دوش لبت ریز که دوشاب نداند گه مستم و گه غمزده گاهی که ندانم حیران ز غم عشق تو آداب نداند اَبروی تو خم گشته کلاه و ز دلم آب بردی که دل از این سخن اِعراب نداند ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سلام به روی ماه کسی که ماه از دیدنش خجل شد.‌‌‌‌🌙 .از طلوعش خودش را پس ابر پنهان کرد..... ماه به خود امدوگفت طلوع کنم چراکه ماهی بهتراز من در‌آسمان است سلام به خودم که تو خود منی وصد افسوس که ندانستی.. .یک عمر فکر ودنبالت بودم اما چه سود ندانستی... شاید گویند مالک دیوانه است .آری من دیوانه ام دیوانه تو . اما ندانستی... .همیشه چشم براهت بودم تا ببینمت اما ندانستی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق من شد سببِ خوبی و رعنایی او داد رسواییِ من شهرت زیبایی او بس که دادم همه‌ جا شرح دلارایی او شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky