هی میشود در پیشِ چشمانم مجسم
آن خاطراتِ بینهایت تلخ چون سم
آن خاطراتی که گره خورده به هیزم
پشتِ در این خانه که شد خانهی غم
یک گله گرگ وحشی و یک گل میانش...
باز این تپشهای دلم شد نامنظم
ای سوره که بر پیکرت هر زخم، آیهست!
ای سینهی تو حافظِ آیات محکم!
بودم گواه غربتت مادر! چنانکه
عیسی گواه پاکی و ایمان مریم
تا بی هوا شب چیره شد بر روی ماهت
دنیای من شد تار و پودش رنگِ ماتم
سرریز کرد آتشفشان قلب من تا
بر یاس چشمانت نشست آرام شبنم
پشت سرت، چشم حسینت آب میریخت
وقتی دویدی سمت بابا...وای از آن دم
خلّوا ابن عمی...بازویت کار سپر کرد
ترسیدم و چشمان زینب را گرفتم
برگشتی اما مثل شمع و خواستی که
دل کندنِ ما از تو باشد آه... کم کم
"والصابرین..." در گوش من میخواند فضه
معنای صبر اما خودش یک گوشه نم نم...
جانا! تمام من خودت بودی که رفتی
بعد از تو خون، مردهست در رگهای عالم
پیش تو آرام است محسن، خوش به حالش
ای کاش میبردی در آغوشت مرا هم
حالا برایم چارهسازی جز دعا نیست
نزدیک کن امر فرج را! فارج الهمّ!
#منیره_عابدی
پ.ن:
از حقوق ما بر شیعیان این است که پس از هر نماز واجب، دست خود را بر چانه گرفته و سه بار بگویند:
یا ربَّ محمد عَجِّل فَرَجَ آلِ محمدِِ
یا ربَّ محمد اِحفظ غيبةَ محمدِِ
یا ربَّ محمد اِنتَقِم لاِبنَةِ محمدِِ...
📚مکیال المکارم: ۷/۲
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🖤 ای وای که زهرا همه جا ام ابیهاست
زَهری که شکستی غریبانه زنی را !
رخساره آن ماه مدینه به شبی را…
گو از چه دَریدی در بیت دو ولی را
آن محفلِ عرفانخدا روی زمین را
بُغضِ چه کسی قدرت پای تو به در شد؟
ریسه به که بَستی که چنین عادت دین شد؟
دستی که بلند شد به فرمان خدا بود!
آن مرد نه داماد پیمبر، مرتضی بود!
ای وای که زهرا همه جا ام ابیهاست…
در خانه شوهر و پدر حامی جان هاست
نور فلک و جان دو عالم، مرو از حال
افتاده زمین جان پیمبر، مزن هی بال
#فاطمه_شکیب_رخ
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🏴شعر فاطمی
فضای شهر پیمبر پر از غبار شده
نگاه روشن ایمان به شک دچار شده
هنوز داغ رسول خدا زمین مانده
که زخم کهنه ی یک عده آشکار شده
در این میانه چرا از غدیر حرفی نیست؟
از آیه های خدا سلب اعتبار شده؟
گرفته ترس وجود قریش را انگار
فدک به دست علی تیغ ذوالفقار شده
نشسته فاطمه در مسجد و گریسته؛ آه
تمام شهر از آن گریه بی قرار شده
و شکر کرد. چه شکری؟! چه با شکوه و تمام
که تا همیشه ی تاریخ ماندگار شده
و گفت «اشهد ان ابی رسول الله
پدر شفیع شما نزد کردگار شده
شما برای من از او حدیث میخوانید؟
حدیث نافی قرآن؟ چه خنده دار شده»
چه تهمتی به نبی بسته اند این امت
چه اجتماع حقیری که برقرار شده
علی نشسته و دلواپسِ نبودن توست
برس به داد علی! باغ بی بهار شده
#راضیه_جبه_داری
#خطبه_فدکیه
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
هیالشهیده؛
باید برای سینه دلی دست و پا کنم
وانگه فدای حضرت خیرالنساء کنم
بسا شعری که در کنار شعور قرار میگیرد و راهبَر میشود. اینجا ما در عِداد شاعرانی هممسیر میشویم که جویای معرفتِ خویش و جماعتِ مخاطبشان هستند.
🌏 خبرگزاریها، نشریات و کانالها در مناسبتهای دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان و فرهیختگانِ ادبی هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است.
پذیرای اشعار کلاسیک، نیمایی، سپید.....
🍃مدیر سکوی شاعران حوزوی و فرهیختگان ادبی و ارسال اشعار
@mahta_sa
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#آغاز_فعالیت
🖤شعر فاطمی
محراب لبهای پیمبر بوده دستت
یا غم زدای قلب حیدر بوده دستت
باران سخاوت را ز رفتار تو آموخت
وقتی بهار لطف یکسر بوده دستت
از خانه ی تو دائما خیر است جاری
چون فکر همسایه مکرّر بوده دستت
منشور جان تو ز جنس آسمان بود
گلدانِ قدر و نور و کوثر بوده دستت
دست تو در دست علی جان ....خانه دارد
از بس که بانوجان مطهّر بوده دستت
به مدد و لطف آل الله
#آمنه_رضایی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
⚘️♥️ برای مادران شهید
رنج شبهای تیره را تنها، قلبِ صبح سپید میداند
سوزِ سرمای هر زمستان را سفره ی روز عید میداند
.
خبرم آمدهست از جبهه، پیکرم آمده ست از جبهه!
مادرم... مادرم همیشه مرا یک جوان رشید میداند!
گمشدن در دل سیاهی را؛ شبِ تنهای بیپناهی را
همه را دارد و به خاطر من درد را ناپدید میداند
پشت تابوتهاست مادرِ من...باید این صحنه را نگاه کند:
بعدِ هجران! وصال را هرکس اتفاقی بعید میداند!
دوریِ من غم است شادی نیست، بارش چشمِ او ارادی نیست
با تمام غمی که در دلشاست خویش را رو سپید میداند!
پَرکشیدم به خوابش آهسته تا بگویم که دوستش دارم
سخنم را نگفته میخواند، حرفِ دل را ندید میداند
کیست او مریم است یا حوا؟ حضرت زینباست یا زهرا؟
از من این تکه استخوان را نیز، باز هم یک نوید میداند!
دلِ من تا ابد گرفتارش، آمدم باز هم به دیدارش
حضرتِ مادر است و خوشبختم که مرا هم مُرید میداند
فصل آغوش او دوباره کجاست؟ آه... تقویم های پاره کجاست؟؟؟
روزهایِ نبودنم را او بهتر از سررسید میداند!
سال ها زحمت و ریاضت را، طاقت و صبر و استقامت را
معنی انتظار و حسرت را، مادر یک شهید میداند...
#مهتا_صانعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
⚘️💎
اروند مثل گرگ طوفان زا، در بستری از موج ها تب داشت
اروند آغوشی به رنگ مرگ، در قلب خود تاریکی شب داشت
در بین امواج تنومندش ،مردان مردی از تبار عشق
دلواپس مرز قشنگ رود ،دلداده ی ایمان و مذهب داشت
شب بود اما یک جهان خورشید ،در بین امواجش درخشیدند
مثل ستاره چون شهابی نور ، در کهکشان چشمی که کوکب داشت
عطری که مثل یاس و نسرین بود ذکر لبی که خوب و شیرین بود
ذکر مکرر ،حسبی الله و ذکری که نور از جنس یارب داشت
تیر کمان تیره ی شیطان ، از چله های کور سرگردان
یوسف درون حلقه ی زندان ،سرما به دندان نیش عقرب داشت
دریا بگو :ایمانشان دریا ،دریا بگو :دلهایشان شیدا
مجنون تر از مجنونی لیلا ، عشقی که رنگ و بوی مکتب داشت
غواص با بال و پری زخمی ، از چنگ گرگ وحشی امواج
تا بیکران آسمان پر زد ، گویا به ساق عرش منصب داشت
درگیر شد دستان او بسته، درگیر شد بالش ولی خسته
درگیر شد بر عشق دلبسته، شعرم به شکل گریه مطلب داشت
او شد اسیر گرگ بیرحم و ،در موج خاک و خون شنا میکرد
زنده درون قبر جان می داد ، قلب قلم از دردها تب داشت
دستان بسته، چاله ای پر خاک! قد میکشید ان جا درخت تاک
ناگاهنور روشنی تابید، غواص نامی را مودب داشت
عطر عجیبی خاک را پر کرد، عطری شبیه یاس و مریم ها
غواص در آغوش مادر بود ، غواص موهایی مرتب داشت....
#زینب_حسامی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
💎پریشان گشته ام مادر به جان حضرت مولا
شده احساس من زخمی در این دنیای وانفسا
تمام حس وحال من بسی در غم فرو رفته
کنار غم چه سوزانم زیاس حضرت طاها
خمیده طاقت جانم ندارم طاقتی دیگر
بسوزم بی امان هردم به یاد مادرم زهرا
خیال غربت حیدر ربوده طاقت من را
چه شعله می کشد این غم تمام قامت دنيا
بنوشان کام جانم را شراب کوثر جانان
که تا احیا شود این دل زجام باده احلی
بسی سوزد خیال آن شب مولا روانم را
شده ازداغ یاسش بی کس وبی یاور وتنها
همه آلاله ها غرق عزا و غرق ماتم شد
غم مادرشکسته قلب وجان مصطفایش را
چکد از دامن شعرم تمام ّبغض احساسم
پریشان گشته ام مادر به جان حضرت مولا
#مهدی_منتظری
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi