eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
625 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم شهاب آسمانی شد در میان ایل خود خوشنام پویا همچون سلیمانی نکو فرجام پویا پیمان عقدش را ملائک ریسه بستند هرگز نرفت از این سرا ناکام پویا در خانه ی قلبش ولایت بود حاکم زد پرچم آزادگی بر بام، پویا در راه حفظ امنیت جان را فدا کرد در راه سرخ عاشقی زد گام پویا دنیا برای مؤمنین زندان سردی ست مثل کبوتر پر زد از این دام، پویا جام شهادت سهم هر جوینده ای نیست لب را معطر کرده از این جام پویا بوی خدا پیچیده در آغوش شهرش چون در جوار حق گرفت آرام، پویا مثل شهابی آسمانی خوش درخشید شد زنده ی جاویدِ در اسلام پویا تقدیم به شهید بسیجی مدافع امنیت پویا خوش نام @shaeranehowzavi
دورِ نزدیک🌹 شعر می‌گویم و آهنگ زیارت می‌کنم با زبان واژه‌ها، عرض ارادت می‌کنم ساعت ِ هشت و... قرارِ یک سلام از راه دور باز هم بر مردم مشهد، حسادت می‌کنم السلام ای ضامن آهو... غریبم! بی‌کسم! پیش آهوها هم احساس حقارت می‌کنم در هوایت، تا پُر از شوق پریدن می‌شوم پشت دیوارِ تن احساس اسارت می‌کنم پیش چشمانت، دو رکعت عشق می‌خوانم، و بعد... آیه‌های استجابت را تلاوت می‌کنم حاجتم را داده‌ای از قبل، می‌دانم... ولی تا شوَم غرق اجابت، عرض حاجت می‌کنم راه من دور است، اما قلب، مالامالِ توست من به این دوری ِ نزدیکت، قناعت می‌کنم کاش در هنگام مرگم بشنوم: "این آشناست! زائرم بوده... خودم او را شفاعت می‌کنم" @shaeranehowzavi
🌹 دوران تلخ سلطه مطرود رفته است چنگیز مرده ،دوره محمود رفته است دیدی غروب میکند آن آفتاب که در سایه ستاره داوود رفته است با قصد شوم هرکه در این خاک پا گذاشت خوشحال اگر رسید غم آلود رفته است آتش زدید عکس کسی را که یک تنه روزی به جنگ لشکر نمرود رفته است خاکستر حسینیه هامان به جای ماند اما ز کنده های شما دود رفته است مریم مدار خوش دل خود را که میروی آنجا که پیش تر ز تو مسعود رفته است @shaeranehowzavi
🌹 چه بود شعر به جز ازدحامِ تنهایی؟ چه بود شعر به جز رنجِ بی‌مداوایی... چه بود شعر به جز سرکِشی که رام نشد چه بود شعر به جز یک خیالِ هرجایی چه بود شعر به جز خلسه‌های پُرکابوس میانِ حسرتِ یک خوابِ خوب و رؤیایی چه بود شعر به جز دست‌و‌‌پا زدن در اشک چه بود شعر به جز چشم‌های دریایی ■ چه بود شعر به جز لذتی پُر از حسرت چه بود شعر به جز یک زنِ تماشایی... @shaeranehowzavi
هدایت شده از کنگره شعر زیر یک سقف
اختتامیه سومین دوره کنگره ملی شعر خانواده 🌹« زیر یک سقف »🌹 با اجرای: نجم الدین شریعتی با حضور: ناصر فیض سید محمدجواد شرافت میلاد عرفانپور محمدمهدی سیار همراه با رونمایی از اثر موسیقایی برگزیده کنگره زیر یک سقف به خوانندگی: حسین حقیقی 🌷 زمان: دوشنبه ۳ مهر ماه ۱۴۰۲ 🌷 مکان: تهران، خیابان سمیه، حوزه هنری انقلاب اسلامی، سالن سوره @zire_1_saghf
🌹 برای پشت بی صاحب، دوباره خنجر آورده به هرکس بال و پر دادم برایم دُم در آورده تنفر دارم از عشقی که جای بوسه و لبخند برایم ارمغان همواره چشمانی تر آورده جدایی بهترین کارست وقتی حد و مرزی نیست همین عشق دو روزه با خودش کلی شر آورده چه راحت می شود تعویض، مرد آرزوهایش...!!! شنیدم رو به سمت قبله گاهِ دیگر آورده قرارش جای دیگر بود و دائم بی قرارش من... مبارک باشد انگاری گل و انگشتر آورده... خیالی نیست دارد می رود...اما نمی داند... خدا هرچیز را ازمن گرفته بهتر آورده... @shaeranehowzavi
. یاد دوران دفاع و یاد یاران زنده شد در دل ما شعلۀ امید و ایمان زنده شد حاج‌قاسم امشب از یاران جانبازت بگو یاد یازهرای سربند شهیدان زنده شد ✍️، ۱۴۰۲/۰۶/۳۱ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
دوباره جمعه شد و باز مثل هر هفته عجیب این دلِ کنعانیَم تپش دارد... @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تشکر می کنیم ما ز بانک ملی و ملت تشکر می کنیم بی دلیل و منطق و علت تشکر می کنیم سیزده دفعه نشان داده ستایش ، دیده ایم زین سبب هر دفعه از حشمت تشکر می کنیم بارها دیدیم از سیما فقط ما پایتخت از نقی و پنجعلی ، رحمت تشکر می کنیم ضربه فنی کرد در کشتی حریف خویش را بعد از این از ضربه و ضربت تشکر می کنیم در هوای داغ تابستان خنک گردید دل زین سبب ما از یخ و شربت تشکر می کنیم آمد از مکزیک چیزی خوردنی و باب میل نوش جان کرده و از ذرت تشکر می کنیم گر چه با عزت تمام عمر را طی کرده ایم گاه هم از خواهرش عفت تشکر می کنیم کار سلمانی شده راحت چو مویم ریخته گاه از گلرنگ یا صحت تشکر می کنیم ساعتم را کرده تعمیر و گرفته اجرتش ما ز ساعت ساز با دقت تشکر می کنیم ما سوار خر شدیم و کوره ده را یافتیم ما از آن خر هم بلانسبت تشکر می کنیم از طلبکار نجیبی که گرفته چک ز ما داده بر ما چونکه او مهلت تشکر می کنیم چون که در جلوت تشکر می شود نوعی ریا ما به یک گوشه و در خلوت تشکر می کنیم داده زحمت آنکه ناخوانده به خانه آمده ما ز مهمان لیک بی زحمت تشکر می کنیم گفته صاحبخانه پانصد پول پیش و ده تومان شد کرایه ، ما از این بابت تشکر می کنیم چند ماهی هست لامپ کوچه ما سوخته از وزیر برق در ظلمت تشکر می کنیم چار سالی شد وکیل و هیچ کاری هم نکرد از نماینده در این مدت تشکر می کنیم هر زمان از غرب تهران سمت شرق آن رویم داخل ماشین از این همت تشکر می کنیم ما از این دروازه دولت هر زمان که بگذریم جای ملت ما از این دولت تشکر می کنیم @shaeranehowzavi
☘ دولت قرآن روایت می‌کند از خلایق ها حمایت می‌کند این که باشد یک خدا در این جهان ارزشی دارد تفکر در نهان جملگی مخلوق او باشیم و‌ بس پس چرا شیطان نباشد پشت کس !!؟ نفس هر کس در دلش معنا شود قلب نا پاکی به هر جا می رود در دلت مفهوم قرآن کار کن مردمی باش و خدا را بار کن دل مرنجان قلب دارد ارزشی بد ببیند هر که دارد لغزشی حرف و گفتن را برویان در عمل بی عسل تشبیه کندوی نمل اصل ها را از وسط خم شد کمر واجبات کوچه فرعی بی ثمر اصل یعنی صد رعایت در حلال از حرام پرهیز کن ای بی ملال روی مخ راه می‌رود ظاهر ریا دست تکانی حال بد بیا بیا در بلند گو عین قرآن میشود بی بلند گو پشت شیطان میدود این چنین افراد میمونی درخت شاخه شاخه میبرد آبروی بخت عبرت از تعبیر قرآن دیدنی بی خرد گل ها نباشد چیدنی معنی قرآن مهارت های خوب گر ندارد کرم هایش خورده چوب !!؟؟ فکر قرآنی بلندت میکند بر زمینت میزند دنیای بد @shaeranehowzavi
☘ حضرتِ پاییز جانِ من سلام اول مهر است مهرت مستدام با هزاران برگ خوش رنگ آمدی دوستت دارم تو را من یک کلام @shaeranehowzavi
☘ اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم کسی که حرف دلش را نگفت من بودم دلم برای خودم تنگ می شود آری: همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را اشاره ای کنم, انگار کوه کن بودم من آن زلال پرستم در آب گند زمان که فکر صافی آبی چنین لجن بودم غریب بودم, گشتم غریب تر امّا: دلم خوش است که در غربتِ وطن بودم @shaeranehowzavi
🌹 حرف او را می‌زنی با من تمامش را نگو دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس بوی تند نافه‌ی آهوی رامش را نگو فرصتش را داشتی صدها نشانش را نده مهلتش را یافتی تنها پیامش را نگو پیک او را برده‌ای بالا که بنشانی به صدر بین رسوایان عالم احترامش را نگو بحث او را می‌کنی با من دهانت را ببند ناز او را می‌کشی با خود مرامش را نگو از الف تا یای بسم‌الله و میمِ والسلامش را نگو اختیارش را اگر داری جوابم را بده زیر و بالا می‌زنی باشد مقامش را نگو صحنه از خونِ که رنگین ساخت حالش را بجو شانه از نعش که سنگین کرد نامش را نگو زخم او را می‌زنی بر من مداوایم نکن سوز و سازش را و شرح التیامش را نگو قابِ قبح‌اش را اگر دیدی چَکادش را نبین دادِ حُسن‌اش را اگر داری خِتامش را نگو پنجه در حلقوم من دارد صدایم را درآر از زبانم می‌کشی لُبِّ کلامش را نگو نامه با خطّ که آوردی که حالا می‌رسی هر کسی، مُهر از سرش بردار و نامش را نگو @shaeranehowzavi
☘ طلسم بخت ما را بشکن ای باد صبا یک شب بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب به هر نیت که خواهی ای صنم نامی ببر از من دعا را گر نی ام قابل به نفرین کن صدا یک شب نگاهی بوسه ای آغوش گرمی صحبتی چیزی از این ها گر مهیا نیست بر قتلم بیا یک شب سگان را نوبتی هست از ارادت، حکم شاه است این بپیچد زوزه ما هم به دشت کربلا یک شب به زلفت عاقبت دستی رساند معنی مسکین دعای بی کسان را می خرد آخر خدا یک شب @shaeranehowzavi
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏ امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند @shaeranehowzavi
☘ امشب غزلی ناب و روان است قشنگ عطر نفست فوق بیان است قشنگ بی دغدغه آغوش تو باز است به مِهر پاییز تمام شاعران است قشنگ ...... طبع غزلم ز سینه لبریز شده هر صبح و شبم بی تو غم انگیز شده با رفتن تو عزیز دُردانه ی من شهر دل من به رنگ پاییز شده @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 خورشید بی فروغ و چراغ هدایتی لطفت شده است شامل ما قبل حاجتی تفسیر بی نظیر تو از آیه های وحی دارد برای عالم و آدم طراوتی «المنقبه»است مشق حلال و حرام ها نور است در «صحیفه» ی تو هر عبارتی مولای من اسارت و زندان مگر گذاشت؟ در طوف کعبه باشی و حتی زیارتی شش گوشه در جوار تو ،اما همیشه بود سهم تو از زیارت جدت نیابتی هر روز روزه بودی و زندان گواه بود شب تا به صبح گرم دعا و عبادتی از ظلم خسته بودی و در اوج درد ها هرگز ندید هیچ کس از تو شکایتی می خواست بی فروغ بماند جهان و رفت ظلمت به سمت خلقِ چه دهشت جنایتی مسموم زهر گشتی و از ما تو را گرفت غافل از اینکه حافظ نسل امامتی در انتظار دیدن منجی نشسته ایم برپا شود به وقت ظهورش قیامتی امید چشم غمزده های جهان بیا دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی @shaeranehowzavi
علیه‌السلام 🔹اشک حسرت🔹 مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد دنیا برای رحمت او جا ندارد آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد از شرح حال خود سخن می‌راند اما انگار در توصیف غربت می‌نویسد کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد غربت درِ این خانه را از پشت بسته‌ست مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد خمس و زکات شیعیان را می شمارد سهم فقیران را به دقت می‌نویسد در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش این بند را با اشک حسرت می‌نویسد پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد حتی برای خشم شیرانِ درنده با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد بعد از شکایت از جفای این زمانه در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ من زود دارم می‌روم اما میایم با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد با رعشه از آزار شربت می‌نویسد سر را به پای طفل گندم‌گون نهاده‌ست بر طالعش حکم امامت می‌نویسد فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد بازارهای سامرا خاموش و گریان بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم نام پدر را روی تربت می‌نویسد @shaeranehowzavi
زهر آرام اثر کن که غمش بسیار است چشمه ی اشک ز داغ غم او پر بار است دهر بی تاب شده مویه کنان می گرید در غم آل علی روح و تنش تبدار است جرم او چیست که او ساکن غربت باشد ظلم قابیل به هابیل پی تکرار است حسن است و به تنش رنگ غریبی دارد از چه از سوی ستم بر دل او آزار است از چه رو جای حسن در دل عسکر باشد دیدن ماه رخش بر همگان دشوار است دست لرزان شده و کاسه ز دستش افتاد تشنگی بر تن تبدار حسن آوار است اگر از آب ننوشید ولی داشت کفن کربلا سنگ به روی شه دین خروار است زهر نوشید ، نرفتند اسیری حرمش این حسین است که اهل و حرمش بازار است می رود سوی خدا غصه ی مهدی دارد چونکه از جور ستم مخفی از انظار است زهر چون کرد اثر گفت حسن وااماه می رود سوخته از هرم در و مسمار است @shaeranehowzavi
شـرمنـده اگـر هنـوز سـربازی نیست آن همت و شور مهدوی سازی نیست با این همـه ای وعده ی حق می آئی چون آمدنت خیال پردازی نیست... @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد مرتضی حیدری آل‌کثیر 🔹زمان: دوشنبه، ۳ مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۶ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. 📝حتما مکتوب اشعارتان را برای نقد همراه داشته باشید. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi