eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
283 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حرف او را می‌زنی با من تمامش را نگو دست و دامن چینِ کالش را و خامش را نگو زهرِ مارِ سمّی خوش خط و خالش را نپرس بوی تند نافه‌ی آهوی رامش را نگو فرصتش را داشتی صدها نشانش را نده مهلتش را یافتی تنها پیامش را نگو پیک او را برده‌ای بالا که بنشانی به صدر بین رسوایان عالم احترامش را نگو بحث او را می‌کنی با من دهانت را ببند ناز او را می‌کشی با خود مرامش را نگو از الف تا یای بسم‌الله و میمِ والسلامش را نگو اختیارش را اگر داری جوابم را بده زیر و بالا می‌زنی باشد مقامش را نگو صحنه از خونِ که رنگین ساخت حالش را بجو شانه از نعش که سنگین کرد نامش را نگو زخم او را می‌زنی بر من مداوایم نکن سوز و سازش را و شرح التیامش را نگو قابِ قبح‌اش را اگر دیدی چَکادش را نبین دادِ حُسن‌اش را اگر داری خِتامش را نگو پنجه در حلقوم من دارد صدایم را درآر از زبانم می‌کشی لُبِّ کلامش را نگو نامه با خطّ که آوردی که حالا می‌رسی هر کسی، مُهر از سرش بردار و نامش را نگو @shaeranehowzavi
☘ طلسم بخت ما را بشکن ای باد صبا یک شب بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب به هر نیت که خواهی ای صنم نامی ببر از من دعا را گر نی ام قابل به نفرین کن صدا یک شب نگاهی بوسه ای آغوش گرمی صحبتی چیزی از این ها گر مهیا نیست بر قتلم بیا یک شب سگان را نوبتی هست از ارادت، حکم شاه است این بپیچد زوزه ما هم به دشت کربلا یک شب به زلفت عاقبت دستی رساند معنی مسکین دعای بی کسان را می خرد آخر خدا یک شب @shaeranehowzavi
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏ امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند @shaeranehowzavi
☘ امشب غزلی ناب و روان است قشنگ عطر نفست فوق بیان است قشنگ بی دغدغه آغوش تو باز است به مِهر پاییز تمام شاعران است قشنگ ...... طبع غزلم ز سینه لبریز شده هر صبح و شبم بی تو غم انگیز شده با رفتن تو عزیز دُردانه ی من شهر دل من به رنگ پاییز شده @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 خورشید بی فروغ و چراغ هدایتی لطفت شده است شامل ما قبل حاجتی تفسیر بی نظیر تو از آیه های وحی دارد برای عالم و آدم طراوتی «المنقبه»است مشق حلال و حرام ها نور است در «صحیفه» ی تو هر عبارتی مولای من اسارت و زندان مگر گذاشت؟ در طوف کعبه باشی و حتی زیارتی شش گوشه در جوار تو ،اما همیشه بود سهم تو از زیارت جدت نیابتی هر روز روزه بودی و زندان گواه بود شب تا به صبح گرم دعا و عبادتی از ظلم خسته بودی و در اوج درد ها هرگز ندید هیچ کس از تو شکایتی می خواست بی فروغ بماند جهان و رفت ظلمت به سمت خلقِ چه دهشت جنایتی مسموم زهر گشتی و از ما تو را گرفت غافل از اینکه حافظ نسل امامتی در انتظار دیدن منجی نشسته ایم برپا شود به وقت ظهورش قیامتی امید چشم غمزده های جهان بیا دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی @shaeranehowzavi
علیه‌السلام 🔹اشک حسرت🔹 مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد دنیا برای رحمت او جا ندارد آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد از شرح حال خود سخن می‌راند اما انگار در توصیف غربت می‌نویسد کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد غربت درِ این خانه را از پشت بسته‌ست مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد خمس و زکات شیعیان را می شمارد سهم فقیران را به دقت می‌نویسد در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش این بند را با اشک حسرت می‌نویسد پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد حتی برای خشم شیرانِ درنده با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد بعد از شکایت از جفای این زمانه در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ من زود دارم می‌روم اما میایم با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد با رعشه از آزار شربت می‌نویسد سر را به پای طفل گندم‌گون نهاده‌ست بر طالعش حکم امامت می‌نویسد فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد بازارهای سامرا خاموش و گریان بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم نام پدر را روی تربت می‌نویسد @shaeranehowzavi
زهر آرام اثر کن که غمش بسیار است چشمه ی اشک ز داغ غم او پر بار است دهر بی تاب شده مویه کنان می گرید در غم آل علی روح و تنش تبدار است جرم او چیست که او ساکن غربت باشد ظلم قابیل به هابیل پی تکرار است حسن است و به تنش رنگ غریبی دارد از چه از سوی ستم بر دل او آزار است از چه رو جای حسن در دل عسکر باشد دیدن ماه رخش بر همگان دشوار است دست لرزان شده و کاسه ز دستش افتاد تشنگی بر تن تبدار حسن آوار است اگر از آب ننوشید ولی داشت کفن کربلا سنگ به روی شه دین خروار است زهر نوشید ، نرفتند اسیری حرمش این حسین است که اهل و حرمش بازار است می رود سوی خدا غصه ی مهدی دارد چونکه از جور ستم مخفی از انظار است زهر چون کرد اثر گفت حسن وااماه می رود سوخته از هرم در و مسمار است @shaeranehowzavi
شـرمنـده اگـر هنـوز سـربازی نیست آن همت و شور مهدوی سازی نیست با این همـه ای وعده ی حق می آئی چون آمدنت خیال پردازی نیست... @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد مرتضی حیدری آل‌کثیر 🔹زمان: دوشنبه، ۳ مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۶ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. 📝حتما مکتوب اشعارتان را برای نقد همراه داشته باشید. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi