eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
672 دنبال‌کننده
2هزار عکس
284 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 ◾️ میز تخصصی شعر مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات برگزار می‌کند: ⬅️ «شب شعر تیجان» با موضوع «جایگاه و اهمیت لباس روحانیت» ❇️با حضور شاعران مطرح کشور: ➖استاد محمد علی مجاهدی ➖محمد سعید میرزایی ➖سید وحید سمنانی ➖علی داوودی ➖محمد زارعی ➖محمد خادم ➖میلاد حبیبی ➖محمد جواد الهی پور ➖محمد حسین ملکیان ➖امیر علی سلیمانی 🎙سخنران: حجت الاسلام والمسلمین عالم‌زاده نوری؛ معاونت محترم تهذیب حوزه‌های علمیه 📒مجری: سید محمدجواد شرافت 📅زمان: یکشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۱ ⏰ساعت: ۱۸:۳۰ 🗒مکان: شبستان مدرسه فیضیه ◄ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه 💠 💠 @shaeranehowzavi
(ملّت امام حسین ع ) 🌹🍃 اگرچه پُشتِ پدر زیرِ بارِ قَرض خَم است! اگرچه خانه یِ مستاجری فَضاش کم است! اگرچه عدّه ای از سفره سهم می خواهند اگرچه دیدنشان پشت میزها سِتم است هنوز! روضه یِ اَربابِ بی کفن برپاست هنوز! مجلسمان گرم و چای تازه دَم است به پینه پینه یِ دست زُمُخت و کارگریش تمام سهمِ پدر، جایِ " تَرکِشِ " شِکم است! هزار دانه اَمان نامه شِمر بِفرستد به هر هزار سوالَش، جواب یک کلمه ست گُرسنه ایم ولی! باحسین می مانیم سَرِ حسین سلامت، کنارِ او چه غم است هنوز هم سَرِ ناموس غیرتی هستیم هنوز! چادرِ مادر برایمان حَرَم است بگو معلّمِ اخلاق دارد این نهضت معلّمی که دو دستِ مبارکش قَلم است! بگو برایِ بَروبچّه هایِ پایین شهر قَسم به اِسم ابالفَضل! آخرین قَسم است بگو که بابتِ ما ملّت امام حسین (ع) همیشه اَمن ترین نقطه زیرِ این عَلَم است برای سالک و مشروبخوار و شاه و گِدا برای مُجتهد و لاتُ و هرکه هر رَقم است! (بزرگ فلسفه یِ قتلِ شاه دین این است) حسین مالِ کسی خاص نیست! مال همه ست 💠 💠 @shaeranehowzavi
روز و شب ازغم تنهایی حیدر جان داد با حسن بود و به راهی که بر آن فرمان داد چار عباس فرستاد که در مکتب عشق باید از خویش گذشت و به رهش قربان داد 💠 💠 @shaeranehowzavi
مردآفرین🍃🌹 ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش حس کرد هر بار تا رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را هم مادری کردی برای آل‌زهرا هم شد پسرهایت فدای آل‌زهرا بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب، اُم‌ُّ وَفا، اُم‌ُّاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت 💠 💠 @shaeranehowzavi
چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین مسافر تو نیامد، مسافری اگر آمد 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 مثل نزول لحظه‌ی توحید در قطره‌های نازک باران آن سوی اشک‌های خداوند، «لیله» زنی است روشن و پنهان با لیله داستان بلندی‌ست در سینه‌ی سترگ خداوند پیراهنش سپیدتر از نور با چادری سپیدتر از آن بیش از هزار ماه، درخشان، پیش از هزاره‌های نیایش روح هزار ساله‌ی مهجور در کوچه‌های شهر رسولان فانوس در اطاق خدا بود، فانوس را گرفت و کمی بعد از ناودان عرش الهی جاری شد آیه‌های درخشان برداشت چادر سفرش را، یک پرده از غم پدرش را می‌خواست تا نخوانده نماند، آیات بکر روضه‌ی رضوان وقتش رسیده بود که باران بر خاک‌های مرده ببارد وقتش رسیده بود که کم کم آدم شود طبیعت بی‌جان شیرین‌ترین بشارت ایزد، قرآن‌ترین کلام محمّد بار امانتی که نشسته‌است بر دوش جهلِ حضرت انسان آنقدر مختصر شد و کوتاه تا قدر آسمان و زمین شد پیراهنی سیاه به تن داشت با یازده ستاره به دامان «لیله» زنی که بغض نگاهش، در خنده‌های گاه به گاهش آواز عارفانه‌ی قوهاست در آفتاب ظهر زمستان آنگاه چشم‌های ترش را... یا فکر کن که بال و پرش را... اصلا تمام دور و برش را... ای وای وای وای بر انسان یا فکر کن که سوخته باشد وقتی که چشم دوخته باشد در چشم کودکان هراسان در عصر خیمه‌های فروزان زنهار تا نسوخته باشد وقتی هزار سال کشیده‌ست چشم انتظاری پسرش را ـ ارواحنا فداه ـ به دندان با «لیله» داستان بلندی‌ست، اینجا مجال بیشترش نیست امّا همین قصیده‌ی کوتاه، تاریخ را رسیده به پایان پاکیزه‌ای که میل وضویش، آغاز آب‌های جهان است در قامتش تمامِ تمدّن، سجّاده‌اش حقیقت ادیان :: ای خون‌بهای وحدت مستور، بانوی بی‌نهایتِ رنجور بودی و آفریده شدی باز در وسعت تجلّی سبحان توصیف سجده‌های تو... یاحق! تسبیح اشک‌های تو... یاهو! از بی تو ماندگان به هیاهو جز یاوه چیست در صف عرفان؟ تعظیم اگر به پای تو باشد، مریم شوند خیل ملائک تقدیر اگر هوای تو باشد، «سلمان» کوچکی است «سلیمان» از داغ‌های کهنه یکی را در من بریز و تازه‌ترم کن یا با نگاه خویش نگه دار، یا در پناه خویش بسوزان 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به مادر علمدار کربلا حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها🌹 در خیال مادر عباس گشتم بیقرار در غم آلاله هایش کربلا اوج فگار گاهی از عباس وگاه ازعون وجعفر غرق غم گشته خونین قلب وجانش درغم آن شهسوار در گلویش غم نشسته از غم سلطان دین ندرکرده تا شود در مکتبش او جان نثار پشت غمهای پياپي شد خروشی بیکران در کنار زینب درد آشنا شد غمگسار خواب دیده دستهای ماه خود گشته قلم زخم ساقی وفا گشته زاعدا بی شمار مشتعل گشته تمام حس وحال این جهان شسته مادر در خیالش دیده خون وغبار گر توخواهی مادری با اشک وآه وحسرتی حک نما بر قلب وجان ،ام البنینی پر مرار دامن خیس خیالم می زند پر دربقیع تا که اشک وآه خود ریزد کنار آن مزار منتظر برگو کلام آخرت بی دغدغه تا خزان گردد همه غمها زیمن هربهار 💠 💠 @shaeranehowzavi
غمی جانسوز دارد چشم های مهربانش مصییت های زینب کرده آری روضه خوانش همین که می کشد قبرِ خیالی بر تن خاک بقیع هم می شود با غربت خود میزبانش نبین ای کهکشان شبهای او بی نور مانده که روزی از قمر سرشار بوده آسمانش پسرهایش عصای پیریش بودند و افسوس ندارد تکیه گاهی بعد از این قدکمانش برای مادر سقا همین کافی یست وقتی بلاگردان فرزندان زهرا شد جوانش چنان می سوزد از داغ حسین بی سر خود که جاری می شود خونآبه از اشک روانش خدا بیت الامامش را سپرده دست او تا کند با داغ گلهای بهشتی امتحانش 💠 💠 @shaeranehowzavi
عهدی که بسته‌‌ایم🍃🌹 اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند اول به جان گمشدۀ خود دعا کنند شد عالمی اسیر جمال تو، رخ نما تا عاشقانه سیر جمال خدا کنند روی تو را ندیده خریدار بوده‌اند «تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند؟».. آهسته چون نسیم گذر کن در این چمن تا غنچه‌ها به شوق تو آغوش وا کنند.. عهدی که بسته‌ایم، فراموش کی کنیم؟ صاحبدلان به عهد امانت وفا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته‌اند: «اهل نظر معامله با آشنا کنند».. «پروانه» سوخت ز آتش هجران ولی نگفت:‌ «شاهان کم التفات به حال گدا کنند» ( پروانه) 💠 💠 @shaeranehowzavi