eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ❤️ ای ناخدای کشتی جان‌ها و ایمان‌ها رام‌اند و آرام‌اند با تو سیل و طوفان‌ها لبخند تو زیبایی گل‌های باغ ما شب‌گریه‌های تو دلیل هر چه باران‌ها   چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان پیشانی‌ات روشن‌ترین ماه شبستان‌ها در هر کنار و گوشه‌ای با یاد گیسویت جمع‌اند و سرگرم‌اند هر شب را پریشان‌ها بالابلندا جای دارد از تو بنویسند با هر قلم تاریخ‌دان‌ها و غزلخوان‌ها آغوش وا کردی که برگردند از هر سو آری پشیمان‌اند، از عشقت پشیمان‌ها تو از تبار آفتابی و شکوهت را آخر چرا باید که نشناسند انسان‌ها در امتداد چشم تو خورشید را دیدند در اوج ظلمت شب‌شکن‌مردان میدان‌ها  از روزهای عاشقی با ما روایت کن ای یادگار حاج قاسم‌ها و چمران‌ها 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری برگزار می‌کند: شب‌ شعر انقلاب با شعرخوانی: محمدعلی مجاهدی ناصر فیض ع
شعرخوانی این محفل: [شعر مطنطن] به سیدعلیِ خامنه‌ای ❤️🍃🌹 نور است او! چگونه به اوزان بخوانمش؟ شعری مطنطن است که با جان بخوانمش ماندم در این میانه ابوذر بگویمش یا اینکه بی مقدمه، سلمان بخوانمش هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش هنگام صلح بارش باران بخوانمش فرمود: (من کجا و "علی"؟ وای از این قیاس) آن‌سان که میل اوست بگو آن بخوانمش شرمنده‌ام ز گیسوی یکدستِ ساده‌اش در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش حافظ -چه حیف- "شاه شجاع" مرا ندید تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش آن‌سان بخوانمش که جهان باخبر شود "سرها بر آستانه‌ی او خاک در شود" وصفش فقط به خال و به ابرو نمی‌توان خورشید را مقابله با او نمی‌توان مدحش به صد قصیده‌ی بشکوه و بی‌خلل با این زبانِ خام خطاگو نمی‌توان حرز خداست بسته به بازوی رهبری‌‌ش تزویر او به حیله و جادو نمی‌توان هرگز قیاس او که ولایت به نام اوست با رهبران ظالم و ترسو نمی‌توان بر خلق خود توقع بی‌اعتنا شدن از هرکه می‌توان ولی از او نمی‌توان او از پدر برای من و ما عزیزتر عمری عزیز بوده و حالا عزیزتر وقت سحر نماز دل انگیز او خوشست آن چشم، آن نگاه سحرخیز او خوشست هم قهرِ با سیاست او دلرباست، هم لبخندهای مصلحت آمیز او خوش است تحریر او دلِ شکسته‌نویسان ربوده است بر لوح جان کتابت تقریظ او خوشست دنیای دون شبیهِ زلیخا پی‌اش روان او می‌دود چو یوسف و پرهیز او خوشست گفتیم درد خویش به آن یار مهربان خندید و رفت؛ نسخه‌ی تجویز او خوشست دردش به جان که جان جهان است چشم او هردم برای ما نگران است چشم او از تار و پود روشنِ تقواست جامه‌اش نورانی است رنگ سیاهِ عمامه‌اش تسبیح بی‌قرار ز تکبیر گفتنش خیره شده است اذان به شکوه اقامه‌اش در خطبه‌های محکم او حق شنیدنی است اخلاص دیدنی‌است ز هر خط نامه‌اش او شاعر است و واژه اسیر کلام اوست غرق تغزل است جنونِ چکامه‌اش عمرش مدام باد که جان تمام ماست خواهد رسید تا به خداوند ادامه‌اش از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش! این جان بی لیاقت ما را به او ببخش! سجاده پهن کرده کنون ربنا‌به‌دست ماییم و لحظه‌های قنوتش، دعابه‌دست وقت جهاد خیره به او هرچه جنگجو وقت نماز خیره به او هرچه عابد است موسی شده است و نیل همین‌ فتنه‌موج‌ها رد می‌شود به حول الهی عصا‌به‌دست یارا! مرا ببر به تماشای جمکران آنجا که منتهای تمام معابد است دل را رسان به یار که آسان نمی‌رسد دیدار آن غریبِ غریب‌آشنا به دست ای کاش می‌رسید صدای مبارکش سر می‌گذاشتیم به پای مبارکش 💠 @shaeranehowzavi
برای اوج گرفتن،برای عشق ... صعود... به روی چادرِ گلدار من دوبال بدوز 💠 💠 @shaeranehowzavi
امروز دعایِ عاشقان پَر دارد وقتی که علی هزار لشکر دارد دل‌خسته و آزرده به آینده مرو راه شهدا هنوز رهبر دارد 💠 💠 @shaeranehowzavi