🌹🌹🌹🌹
غرق کن در محیط خون ما را
کشتهٔ خویش کن کنون ما را
ما و اشکی که گرم فوارهست
بکن ای وصل، سرنگون ما را
شب و روز از هجوم لشکر هجر
کربلاهاست در درون ما را
ما عذاب عظیم خویشتنیم
دارد از ما خدا مصون ما را
اگر از خاک بوده خلقت خلق
آفریدند از جنون ما را
هستِ ما نیست جز متاع غرور
کرده افسانهای فسون ما را
ملک الموت را چه کار به ما؟
شوقت از تن کشد برون ما را
چونکه چندیست در کفت دل ماست،
پس چه کاری به چند و چون ما را؟
مکتب صبر درسها دارد
کرده هجر تو ذوالفنون ما را
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
ای آشنای هر دل آگاه، یاعلی
ای سر رسیده گاه بزنگاه، یاعلی
کوهاست بار عشق و منم کاه، یاعلی
با مرگ میرسی اگر از راه، یاعلی
جان مرا بگیر و بیا، آه، یاعلی
ای یکّه تکیهگاه همه بیپناهها
ای همدم همیشگی روسیاهها
ای مقصد نهایی و حتمی راهها
ای خیره بر کرامت عامت نگاهها
هفت آسمان گدا و تویی شاه، یاعلی
آدم نبود و نور خدا بود برملا
پس کردگار خواست که نورش شود دوتا
یک حصّه مصطفیٰ شد و یک حصّه مرتضیٰ
خورشید آفریده شد از روی مصطفیٰ
روشن شد از فروغ رُخَت ماه، یاعلی
از توست شور عالم هستی بدون شک
زینسان یکیست ابجد نام تو با نمک
گردد به گرد درگه تو روز و شب ملک
ای نور نور، ای سبب خلق نُه فلک
ای جلوهگاه عالیِ الله، یاعلی
عالمْ تمامْ فانی و باقی بقای توست
عرش عظیم و جنّت و دوزخ برای توست
یا مرتضیٰ، رضایت حق در رضای توست
مقصود از آفرینش عالم، ولای توست
کِی میشود محبّ تو گمراه، یاعلی؟
توحید، با نگاه تو برجسته میشود
زندیق، با تو عارف وارسته میشود
هرکس که بیتو زیست، دلش خسته میشود
دوزخ بدون شک دهنش بسته میشود
گویند اگر تمامی افواه؛ یاعلی
نامت چه دلرباست، کلامت چه دلبرست
یک قطره از فضائل تو حوض کوثرست
از موج شوق تو، دل ما بحر احمرست
از عمر نوح، زندگیاش پربهاترست
آنکس که گفت نهصد و پنجاه؛ یاعلی
از تو بنای دین محمّد ثبات یافت
هرکس تو را نیافت، چه نفع از صلات یافت؟
از نام دلربای تو عالم حیات یافت
از ذلّت و غریبی و ظلمت نجات یافت
یوسف که گفت در تهِ آن چاه؛ یاعلی
فخری که مستحقّ مباهات کردناست
طوق محبّتیست که ما را به گردناست
شاهنشها، وفای تو چون روز روشناست
با ما چنان مکن که سزاوار دشمناست
ما سر نهادهایم به درگاه، یاعلی
روی دفینه، مار درازی به خواب بود؟
یا پیچ و تاب زلف تو بر رخ حجاب بود؟
از وصل تو هرآنچه که دیدم سراب بود
کاشا بنای هجر از اوّل خراب بود
گنج تو رنج داشت به همراه، یاعلی
فیضی که دادهای تو به ما، هیچکس نداد
یعنی کسی به غیر تو ما را نفس نداد
نور تو میوه داد به ما، خار و خس نداد
ما را ربود عشق تو از ما و پس نداد
شیواترست قصهٔ کوتاه، یاعلی!
#سیّد_مهدی_طباطبایی
#مدح_امیرالمومنین
@shaeranehowzavi
🌱🌱🌱🌱
در عشق اگرچه درد و غم و رنج، بیحدست
باز احتمال جا زدنم صفر در صدست
گفتند یا بکَن دل از این عشق یا بمیر
باید بمیرد آنکه در اینجا مردّدست
ای عاقلان، به محفل دیوانگان عشق
سنگ از چه میزنید؟ که مارا خدا زدهست
نشنید انعکاس سکوت مرا کسی
این کوه بینوا به صبوری زبانزدست
ما را رهانده از شب تاریک و بیم موج
دریادلی که موی سیاهش مجعّدست
گفتم که بد نبود بخوانی مرا به نام
حتّی مرا به یاد نیاورد، این بدست
سجادهٔ حیات دلی را که بردهای
انداز رو به قبله که هنگام اشهدست
از بس که تیغ عشق لذیذست و آبدار
پاداش کشتگان تو مرگی مجدّدست
روزی اگر که سینهٔ تنگم شود شلوغ
حتماً نفس به شوق تو در رفت و آمدست
ای دل از این فراز و فرود نفس چه سود؟
افسانهٔ حیات تو یک خطّ ممتدست
هرگز ندادهایم به خود زحمت سلوک
هرجا که عاجزان بنشینند مقصدست
یک تن فقط در این همه تزویر مؤمن است
آن نیز از نگاه همین خیل، مرتدست
نوع بشر همیشه به امّید زنده است
امّید ما محبّت آل محمّدست
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
🥀
دلیل بارش باران، حسین را کشتند
بریز اشک که عطشان، حسین را کشتند
مُلوک باید از این سوگ پیرهن بدرند
که نانجیبان، عریان، حسین را کشتند
گلوی شیر دریدن، شغال را فخرست
ددان به خاطر عنوان، حسین را کشتند
به سوی کوفه گروهی به التماسش خواند
به جای خدمت مهمان، حسین را کشتند
تمام اهل و عیالم فدای این ماتم
که در مقابل نسوان، حسین را کشتند
بهای کشتن سیمرغ، گندم ری نیست
نسورِ سفله چه ارزان حسین را کشتند
فغان که امّتی او را به قصد قربت کشت
گروهی از پیِ رضوان حسین را کشتند
نه سال شصت و یک هجری و نه عاشورا
که در سقیفهٔ بهمان حسین را کشتند
فضاحت است بگوییم ما مسلمانیم
که یک گروه مسلمان حسین را کشتند
سزاست عالم و آدم رود به نابودی
که قطب عالم امکان، حسین را کشتند
قسم به اشک یتیمان، به آه مظلومان
که تا به حال فراوان حسین را کشتند
حرامزاده و پست و منافق و فاسد
بریز اشک که اینان حسین را کشتند
#سیّد_مهدی_طباطبایی
*نسور: جمع نسر به معنای کرکس
#محرم
#کربلا
@shaeranehowzavi
یا مُمیتُ یا مُحيي
ای ابر تیره، به حالم ببار در پاییز
که شد دوباره دلم بیقرار در پاییز
عجیب نیست که نقش خزان گرفته دلم
که رفته از نظرم آن نگار در پاییز
چهقدر خون به دل اهل عشق کرده خزان!
ببین چهقدر زیادست انار در پاییز!
بیا که طبع تو از هر شراب گرمترست
روا مدار بمانم خمار در پاییز
هنوز آرزویم از شبم درازترست
بیا که سختترست انتظار در پاییز
هنوز نام تو نقشیست بر دریچه چشم
که روی شیشه نشیند بخار در پاییز
هنوز یاد توام ای گل همیشه بهار
مرا همیشه به خاطر بیار در پاییز
برای بیخبران، فقرْ میوهها دارد
شود قنوت درخت آشکار در پاییز
به غیر من که در این فصل غم جوانه زدم
کسی ندیده به چشمش بهار در پاییز
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
یا غایة الأمانی
ای دل، در این سراچه پیِ آرزو مباش
دلخوش به این خرابهٔ پر های و هو مباش
دنیا زبالهدان فساد است و ظلم و جهل
گندیده این جهان، پیِ هر رنگ و بو مباش
عمرم به جستجوی دمی راحتی گذشت
گشتم، نبود و نیست، تو در جستجو مباش
تنها ز عشق سختی هجران به ما رسید
کان هم فدای راحت معشوق، گو مباش!
با خون دل محاسن خود را خضاب کن
بیآبروست دهر، تو بیآبرو مباش
در حشر، ظاهرت شود از باطنت عیان
اینجا اسیر ظاهر و روی نکو مباش
از هیچکس تو را نرسد هیچ غیر خویش
با غیر خویش در صدد گفتگو مباش
عمری خدا ز چشم تو خود را نظاره کرد
او در درون توست؛ به دنبال او مباش
ای غنچه، چون شکفته شوی چیده میشوی
در پرده باش و قائل راز مگو مباش
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
«یا قريباً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ به»
ای دل، چه دست و پای تو را بازْ بسته است؟
تا چند بند بند تو از هم گسسته است؟
راه جنون بگیر و از اینجا خلاص شو
دیوانه از عذاب خداوند رسته است
دست طمع به زینت دنیا مکن دراز
پروانه پیش از آنکه بگیریش جسته است
پیوسته زخم خوردهای از روزگار پست
آغوش مرگ مرهم جانهای خسته است
از هیچکس به غیر خودت خشمگین مباش
پیش از درخت، صائقه خود را شکسته است
بیهوده شاخ و برگ به هستی خود مده
در اصل، هر درخت تنومند هسته است
ای عشق، ای حقیقت پنهان کائنات
کو آنکه دل به جلوهٔ پاکت نبسته است؟
زآن پیشتر که حق بنشیند به روی عرش
مهرت به جان عالم و آدم نشسته است
دارد صدای پای نفس قطع میشود
دستی رسان که لشگر غم دسته دسته است
دادم به دست او دل و گفتم مبارک است
با کبر و ناز گفت که این هم خجسته است
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi