به کنج خلوتی میرفت و سرگرم دعا بود
تو گویی نیست در دنیا و محو در خدا بود
سرش پایین و غم در دیدگانش خیمه میبست
و بغضی در گلویش، گریههایش بیصدا بود
به قول بچهها میزد چراغش نور بالا
تو گویی عزم رفتن داشت، از دنیا جدا بود
شبی با حملهای ناگه به آغوش خطر رفت
در آن تصمیم خود، عاری ز هر چون و چرا بود
گرفت آخر ز دشمن انتقامی را که میخواست
همان مرد سلحشوری که عاری از ریا بود
اگر چه جان خود را در ره این عاشقی داد
ولی عشق وطن در دل برایش چون خدا بود
#موسی_رئیسی_وانانی
#مدافع_وطن
@shaeranehowzavi