🥀
از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود
در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها
تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود
از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت
آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود
بادست های كوچكش، آرام و بی صدا
از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود
اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است
ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود
پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر
آن گنج را به دست خرابه سپرده بود
#محسن_عرب_خالقی
#یا_حضرت_رقیه
@shaeranehowzavi