eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بند آمده در حسرت وصف تو زبان هـــا این آتش عشق است که افتاده به جــان ها در حیرت چشم تو و ابروی تو ماندند انگشت به دندان همه ی تیر و کــمان ها زانو زده در پای بزرگی تو ای کوه! الوند و دماوند و سهند و سبلان ها بی تابم و بی تابی من شُهره ی شهر است نگذار فروکش بکند این هیجان ها آن قدر دلِ تنگ مرا ضربِ خودت کن تا گوش فلک کر شود از این ضربان ها من با تو غزل می شوم و شعرترینم ای علت بی چون و چرای فــــوران ها تو کیستی ای عشق! که با نام توسکه ست بازار تمام شعرا، مرثیه خـــوان ها تا لحظه ی رتویایی دیدار تو ای خــوب! من خونِ به جوش آمده ام در شـریان ها ■ ای کاش ببندی چمدان سفـرت را این جمعه بیفتد به تو چشم نگـــران ها 💠 @shaeranehowzavi
💠 غزلی بی‌نقطه برای حضرت ولیّ عصر روحی‌فداه🌹 🍃 سورۀ گُل کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او آمده دام دلم سلسلۀ موی او روی دلارای او مِهر و مدار دلم هر سحر آواره‌ام در هوس روی او مرهم آلام دل کی دهدم کام دل موسِم اِحرام دل آمده در کوی او واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه عود رود در سه‌گاه در حرم موی او دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد سوی سُها می‌رسد لَمعه و سوسوی او مهر و عطا می‌دهد، درد و دوا می‌دهد عالَم و آدم همه سائل داروی او مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما همدم اسحار ما عکس مه روی او در هوس وصل او می‌رود احوال عمر در سر ما های او در دل ما هوی او هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او سورۀ گل می‌رسد دورۀ مُل می‌رسد مصلح کُل می‌رسد، روی همه سوی او هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم سوی حِرا در رَسَم می‌رود آهوی او
. 💠 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ ای خواهش تمامی اَمّن یُجیب‌ها ای آخرین شریف ز نسل نجیب‌ها نام تو زیب و زینت دیوان شاعران وصف تو آرزوی غزل‌ها، نسیب‌ها ای داغ‌دار ماه جمالت ستارگان ای دردمند کوی وصالت طبیب‌ها برپاست از فراق تو فریاد بلبلان ای ندبه‌خوان هجر رخت عندلیب‌ها "ای باد اگر به گلشن احباب بگذری" سوی حبیب بر سخن ما غریب‌ها کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن ای چشم تو قرار همه بی‌شکیب‌ها هستیم ما گدای درت ایها العزیز هستند سائلان عطایت حَسیب‌ها شد خون دو چشم منتظرانت بیا بیا "کافی" شدند در ره عشقت خطیب‌ها شد شامْ روز روشن ما در فراق تو شامی که پر شد از ستم نانجیب‌ها نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب ای مقصد سلام بعید و قریب‌ها شد وصل تو نصیب محبان مخلصت درد فراقْ روزی ما بی‌نصیب‌ها @shaeranehowzavi
. 💠 غزلی بی‌نقطه برای حضرت ولیّ عصر روحی‌فداه 🍃 سورۀ گُل کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او آمده دام دلم سلسلۀ موی او روی دلارای او مِهر و مدار دلم هر سحر آواره‌ام در هوس روی او مرهم آلام دل کی دهدم کام دل موسِم اِحرام دل آمده در کوی او واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه عود رود در سه‌گاه در حرم موی او دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد سوی سُها می‌رسد لَمعه و سوسوی او مهر و عطا می‌دهد، درد و دوا می‌دهد عالَم و آدم همه سائل داروی او مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما همدم اسحار ما عکس مه روی او در هوس وصل او می‌رود احوال عمر در سر ما های او در دل ما هوی او هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او سورۀ گل می‌رسد دورۀ مُل می‌رسد مصلح کُل می‌رسد، روی همه سوی او هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم سوی حِرا در رَسَم می‌رود آهوی او @shaeranehowzavi
. 💠 🍃 نذر چشم تو عاقبت مرا حاصل، کام دل نشد با تو کار دل شده مشکل، بی‌وفا منم یا تو در صف محبانت من هم از هزاران، یک انتخاب دل اما یک گزینه: تنها تو از کلاس اول هم عاشق تو بودم من روی لوح دل سرمشق، جای آب و بابا تو «من» تویی که شد عاشق، «تو» منی ولی معشوق داغ و خون دل با من، نقش اول اما تو پیش روی نیکویت قدر گل کم از خار است جلوه‌ای دگر داری در میان گل‌ها تو یاس و لاله می‌روید هر دم از قدم‌هایت بلبل بهاری را می‌کنی خوش‌آوا تو تا تو رخ عیان کردی رونق از گلستان رفت بردی اعتبار از قند با لب شکرخا تو هرکجا خیال توست دل هوایی آنجاست این دل هوایی را می‌کشی به هرجا تو چشم و خال و خط و مو، صورت و لب و ابرو هرچه مایۀ مستی است کرده‌ای مهیّا تو می‌شود سحر خاموش شمع جان سوزانم می‌رسی ولی افسوس با طلوع فردا تو من حجاب خود هستم، «خواجه» گفته برخیزم فاصله همین‌قدر است: میم و نون «من» تا تو می‌کنم تمامش را نذر چشم تو جانا این غزل که هر بیتش ختم می‌شود با تو @shaeranehowzavi
استانداردهای دوگانه ی غرب هر سوی عالم اشک مظلومان روانه است هر گوشه ای از ظلم یک دنیا نشانه است از مدعیهای حقوق نابِ انسان بر مردم مظلوم ،ظلمی وحشیانه است هر قدر مظلومان غریب و بی گناهند ظالم برای ظلم دنبال بهانه است لعنت به غربی که پناهِ ظالمان است هر لحظه در تطهیر آنان با رسانه است لعنت به غربی که زبان بسته است یک عمر بر آتش ظلمی که هرسو در زبانه است آنکه برای خانه اش جنگیده ظلم‌است؟! یا آنکه عمری غاصب این خاک و خانه است؟! ناراحت است از ضربه ی سنگِ فلسطین می گوید:این سنگین ترین ظلم زمانه است!!! اما نمی بیند که در هر لحظه از ظلم آماجِ تیری سویِ مظلومان روانه است جز این نخواهد شد سرانجامِ علت وقتی که استاندارهای او دو گانه است در آتش ظلم و جنایت چشم دنیا در انتظار مهدیِ صاحب زمان(عج) است اللهم عجل لولیک الفرج @shaeranehowzavi
یکی از همین روزها، ناگهان تو می‌آیی از نور، از آسمان تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد و قد می‌کشد نور، در آسمان قفس با ظهور تو خط می‌خورد زمین می‌شود سهم آزادگان به سر می‌رسد فصل سرد سکوت ترک می‌خورد بغض فریادمان تو می‌آیی از فصل عدل علی به تقسیم لبخند، تقسیم نان تو از سمت طوفان شبی می‌رسی به دست تو تیغی عدالت نشان تو می‌آیی و با سرانگشت تو ورق می‌خورد سرنوشت جهان تو در باغ آدینه گل می‌کنی بهار عدالت، امام زمان! @shaeranehowzavi
دست خدا پردۀ‌ شب را شکافت صبح شد و نور خداوند تافت کبکبۀ موکب سلطان رسید منتظران نیمۀ شعبان رسید دست خدا، هیمنۀ ذوالفقار باز شد از غیب جهان آشکار... ای ز وجود تو، وجود همه رشحه‌ای از بود تو، بودِ همه هستی عالم همه از هست توست خیر دو عالم همه در دست توست بودِ همه از تو و بودِ تو لطف غیبتت از ما و وجودِ تو لطف واسطۀ فیض خدایی تویی در دو جهان علّت غایی تویی خلق خدا را به خدا رهبری نور دل و دیدۀ پیغمبری سیّدی و قافله‌سالار ما دست خدایی و، نگهدار ما حجّت حق، ‌قطب زمان، روح دین نور خدا در ظلمات زمین آیت کبرای خدای جهان مهدی موعود، امام زمان ای زده بر بام فلک زآگهی بیرق توحید خلیل‌اللهی... پرده‌نشین و همه جا ناظری غایبی و در همه جا حاضری خیز و ز رخساره بر افکن نقاب ای خجل از سایۀ تو آفتاب... پرده برانداز که بی روی تو روز همه شد چو شب موی تو ما همه دلدادۀ روی توییم خاک‌نشین سر کوی توییم... طبع «ریاضی» که غزل‌خوان توست خاک بَرِ رفعت ایوان توست @shaeranehowzavi
وزیده باد غم از شهر عشق زاهدها کمر شکسته ز داغِ شهیر شاهدها عروج ختم رسل در مه صفر آمد خوشی و راحتی دخترش به سر آمد فلک به داغ عظیمی دچار شد یاران رسیده سیل دمادم ز دیده‌ی باران فلک ز شهر مدینه، عجب گلی چیده چه روزگار سیاهی جهان به خود دبده شکست قامت دین از فراق خونبارش به خون نشسته دو چشم تر گهربارش نشاط از دل زهرای اطهرش پر زد همان زمان که ملک بهر بردنش دَر زد میان موج مصائب، نمانده ساحل امن شکسته زورق ایمان، ز قلب خون حسن ز پاره‌های دلش پاره قلب زینب شد ورق ورق ز غمش آیه‌های مصحف شد @shaeranehowzavi