eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
675 دنبال‌کننده
2هزار عکس
288 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم "الفقیر" تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از حداکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر از دیگران اگرچه شنیده کرم، ولی دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر با دست پر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم هو همین که بادها خواندند با هوهو سرودش را ملائک مژده آوردند در عالم ورودش را زنان مصر دست خویش را با دیدن یوسف... ولی کعبه به شوق دیدن حیدر وجودش را... بجز مولای ما دیگر امیری نیست در تاریخ که خود زحمت کشید اما به مردم داد سودش را نه ملاها و عالم‌ها، نه سائل‌ها و مسکین‌ها ندانستند قدرش را، نفهمیدند جودش را فراز مطلق دنیاست وقتی در تمام عمر ندیده هیچکس جز لحظه‌ی سجده فرودش را خودش را مرکب طفل یتیمی می‌کند مردی که شمشیر آرزو دارد ببیند رنگ خودش را کسی که حق او را ناجوانمردانه غاصب شد گناهی کرد و در چشم دوعالم کرد دودش را @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم مهجور این حرف‌های ناروا از ساحتت دور است وقتی که مثل نور اوصاف تو مشهور است انکار ایمان تو کسب‌وکار بعضی‌هاست جای تعجب نیست، ظلمت دشمن نور است از خاندان حقّی و حق مطلقاً با توست هرکس حقیقت را نمی‌بیند یقین کور است یک‌عمر پشتیبان دین بودی و با این حال نام تو در آیینه‌ی تاریخ مهجور است از فضل بسیار تو کمتر گفته شد، زیرا در سایه‌ی نور علی نور تو مستور است وقتی تو عمران هستی و فرزند تو موسی پس ارزش بیت تو آیا کمتر از طور است؟ با دست تو شد خانه‌ی دین خدا آباد با بودنت این بیت‌الاحزان، بیت معمور است شیرین‌تر از نام محمد بر زبانت نیست از مدح او دیوان اشعار تو پرشور است بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر اما همیشه نزد او یاد تو مذکور است بی‌شک شفاعت می‌کند پیغمبر خاتم از هرکسی که در دوعالم با تو محشور است @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم نوروز برای مردم اگر نوبهار نوروز است برای ما همه‌ی روزگار نوروز است بیا به دیده‌ی خوش بنگریم در ایام که هر دقیقه‌ی دنیا هزار نوروز است بیار باده‌ی کهنه که عهد تازه کنیم که از جهان کهن یادگار نوروز است آهای گل! به جهان ساده‌تر کنار بیا که در کنار تو هر روز خار نوروز است اگر رها شدن از خویش عید ما باشد به حکم آینه‌گی روز دار نوروز است شب فراق عزیزان ما، شب یلداست هر آن زمان که در آغوش یار، نوروز است برای ما که همه عمر در پی وصلیم همین که ختم شود انتظار، نوروز است @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم روشنا ای روشنای صبح سحر، روشنای تو «عالم پر است از تو و خالی­‌است جای تو»[1] از هر کجا که می­گذرم، در مسیر من افتاده است نقش تو و ردّ پای تو این روزها که حال‌وهوایم بهاری است باید کمی نفس بکشم در هوای تو از اشتیاق آمدنت کم نمی­‌شود حتی اگر که جان بسپارم برای تو ما را که آب برده و فرعون در پی است چیزی نجات می­‌دهد الّا عصای تو؟ همواره گفته­‌اند که پایان آن خوش است دل بسته­‌ام به فصل خوش ماجرای تو گوش تمام اهل جهان باز می­‌شود روزی که از حجاز بیاید صدای تو [1]. صائب تبریزی @Mojtaba_khorsandi
40 Mojtaba Khorsandi.pdf
حجم: 754.7K
غزلی مهدوی از که به عنوان اثر منتخب در نمایشگاه در به نمایش عمومی گذاشته شد. @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم مادر زهرا زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز "فأين مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که "مادر زهراست" امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت "خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت" به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند "صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا امام گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء" چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته : "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله" چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد... @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم رسم اهل کرم صبا که عطر به نام بهار می‌بخشد صفا به آینه‌ی روزگار می‌بخشد بهار می‌رسد و نشئه‌ی هوای خوشی به جان خسته‌ی باغ خمار می‌بخشد به دانه‌دانه‌ی بی‌آب، آب می‌ریزد به شاخه‌شاخه‌ی بی‌بار، بار می‌بخشد عبای خون به تن دشت لاله پوشانده قبای سبز به قد چنار می‌بخشد طرواتی به لب غنچه‌ها می‌افشاند حلاوتی به صدای هَزار می‌بخشد به خشک‌سالی لب‌ها شکوفه‌ی لبخند به بی‌قراری دل‌ها قرار می‌بخشد اگر‌چه باد صبا هر بهار را به زمین هزار صورت و نقش و نگار می‌بخشد ولی بهار و صبایش فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد کریم فکر حساب‌و‌کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی‌شمار می‌بخشد به اسم و رسم توجه نمی‌کند هرگز به آشنا و غریب دیار می‌بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منت و بی‌ننگ و عار می‌بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه‌وار می‌بخشد برای گفتن یک‌بیت ساده یک ممدوح کجا به دشمن خود سی‌هزار می.بخشد؟ به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیّه‌اش کرم است عجیب نیست که بی‌اختیار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که در مدینه به سائل انار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد که بین معرکه‌ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می‌بخشد # نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم شب شب رسید و سکوت سنگینی به هیاهوی شهر حاکم شد با کمی نان به سمت نخلستان مردی از جنس نور عازم شد می‌رود تا به پیرمردی که در خرابه‌ست باز سر بزند کودکان یتیم منتظرند تا که مرد غریبه در بزند پادشاه کدام مملکتی در غم مردمش سهیم شده؟ چه کسی جز علی در اوج مقام مرکب کودکی یتیم شده؟ خیلی از بچه‌ها نمی‌دانند نام این مرد آسمانی را ولی او هدیه می‌دهد به همه نان و خرما و مهربانی را کوله‌بارش همین که خالی شد شکر کرد و به کار خود برگشت یک نفر مانده بود و او حالا به محل قرار خود برگشت خلوتی داشت در سیاهی شب با خودش رو به ماه زمزمه کرد دردهای نهفته‌ی دل را باز در گوش چاه زمزمه کرد تو بگو دست جهل مردم شهر به کجا می‌برد مرا ای چاه... تا سحر با دل شکسته گرفت زیر لب نغمه‌ی " الا ای چاه... " مسجد کوفه آخرین روز است که علی را امام می‌بیند نانجیبی به تیغ زهرآلود کار او را تمام می‌بیند سر او را شکسته‌اند، اما دل او از همه شکسته‌تر است خسته از عدل اوست کوفه ولی علی از روزگار خسته‌تر است همه دیدند در کنار علی خون محراب باغ لاله شده وسط روضه با همین تصویر روضه‌ی دیگری حواله شده ناگهان در غروب روز دهم در دل اهل‌خیمه غوغا شد وسط جنگ بین زجر و سنان سر یک گوشواره دعوا شد سر اصغر به نیزه بند نشد فرق عباس با عمود شکست بدن اکبر ارباً اربا شد شمر بر سینه‌ی حسین نشست... @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم وصال این میوه‌ی باران‌زده هرچند که کال است ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است یا حسرت آینده و یا فکر گذشته‌ست کاری که روا نیست به ما صورت حال است در مذهب ما باده حرام است، ولیکن من مست سبوی غمم این باده حلال است در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمعند ای دوست تو را از دل ما جای سوال است! یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر! جمع تو و غیر تو در این خانه محال است با دیده‌ی دل در پی دیدار تو هستیم این آینه هر آینه شفاف و زلال است یک‌روز درختی شود و بار بیارد این شاخه‌ی خشکیده که امروز نهال است سرمایه‌ی ما بال شکسته است چو فطرس در دایره‌ی سوختگان بال وبال است رم می‌کند این خاطر پرشور به هرجا صیدش کن و نگذار بتازد که غزال است هرکس که تو را خواست، تو را یافت در آخر چون خواستنت ساده‌ترین راه وصال است اشک است که می‌افتد و تا عرش می‌آید در ظاهر اگر طائرکی بی‌پر و بال است هرچند که گاهی ره صدساله دمی شد اما دم وصل تو به‌اندازه‌ی سال است ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه اندیشه‌ی زاهد همه دیدار هلال است @Mojtaba_khorsandi