eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح امام محمد باقر علیه‌السلام🍃🌹 ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را بگیر از دل من فرصت کویر شدن را جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را چه علم‌ها که شکافنده اش تو بودی و هستی چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را سیادت حسنین است در وجود تو جاری که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را گدا که سر زده باشد به خانه‌‌ی تو نبیند تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه به کور می‌دهی اذن ابوبصیر شدن را پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب ادا نموده‌ای آداب هم مسیر شدن را رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 پژمرده‌ام، بهار به دردم نمی‌خورد چیزی نگو، شعار به دردم نمی‌خورد آباد کن مرا، بغلم کن شبیهِ قبل این باغِ بی‌حصار به دردم نمی‌خورد دنیایِ بی‌حضور تو یک قبرِ کوچک است من زنده‌ام، مزار به دردم نمی‌خورد با سیلِ خود، کویر مرا لوت‌تر نکن ای آسمان نبار، به دردم نمی‌خورد آنها که دوست با من و با تو غریبه‌اند هرچند بی شمار، به دردم نمی‌خورد این قطره قطره‌ها که به دریا نمی‌رسند چشمانِ باوقار به دردم نمی‌خورد 💠 💠 @shaeranehowzavi
امام زمان🍃🌹 بیا که روز سفیدم، سیاه می‌گذرد شبم به ناله و با اشک وآه می‌گذرد بیا که بی تو پریشان و نابسامانم بدون تو همه عمرم، تباه می‌گذرد چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه که لحظه لحظه‌ی من با گناه می‌گذرد مرا پناه بده زیر سایه‌ی کرمت ببین چه بر سر این بی‌پناه می‌گذرد درست کن به نگاهی تو روزگار مرا خدا نکرده اگر اشتباه می‌گذرد تو را که داشته باشم کجا تهی‌دستم تمام زندگی‌ام در رفاه می‌گذرد تو را به حق حسین از گناه ما بگذر به حق آن که ز حُر با نگاه می‌گذرد منم مرید کسی که به خاک کرب‌وبلا زجان خویش به راه اله می‌گذرد اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد مسیر این غزل از قتلگاه می‌گذرد 💠 💠 @shaeranehowzavi
برای رهبر❤️ نور است او، چگونه به اوزان بخوانمش؟ شعری مطنطن است که با جان بخوانمش ماندم در این میانه ابوذر بگویمش یا اینکه کفر ورزم و سلمان بخوانمش هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش هنگام صلح بارش باران بخوانمش فرمود: «من کجا و علی(ع)؟ وای از این قیاس!» آن‌سان که درخور است بگو آن بخوانمش شرمنده‌ام ز گیسوی یکدستِ ساده‌اش در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش هم می‌توان سلاله‌ٔ زهرا صداش کرد هم هدیه‌ای ز شاه خراسان بخوانمش حافظ - چه حیف - «شاه شجاع» مرا ندید تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش بیمار چشم او شده‌ایم و خوشیم خوش! ای درد او به جان! به چه درمان بخوانمش؟ از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش! این جان بی‌لیاقت ما را به او ببخش 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 گاهی به شهر خویش نرو، در سفر بمان از چشم های دور و برت بر حذر بمان بنشین کنار و مرز نگه‌دار و دور باش تذهیب من! کناره بگیر و هنر بمان بی ارج و قرب می‌شوی از بودن زیاد تنها به قدر خاطره ای مختصر بمان ای شعر محض! ورد زبان زمانه ای در روزگار محو شدن ها اثر بمان ای صبح زود! عصر شده، مانده ای هنوز دلواپست شدند! ولی بیشتر بمان.. 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 چشم ها در پی دیدار به گردش آید ذره چون گشت پدیدار به گردش آید دیده ها در طلب یار به گردش آید آسمان گشته چو دوّار به گردش آید گر چه در اوج سما این همه اَنجم داریم ما نظر سوی تو ای دلبر پنجم داریم نفحه ای می رسد از کوی تو ای حضرت دوست سجده آریم به ابروی تو ای حضرت دوست دل ما آینه ای سوی تو ای حضرت دوست قبله ی ماست گل روی تو ای حضرت دوست تا هلال رجب از شرم تو گردید نهان اول ماه خدا ، ماه خدا گشته عیان ماهرویی ز جنان غنچه ی گلفام رساند جبرئیل آمد و از لعل لبت جام رساند بر همه اهل سماوات چنین کام رساند جابر از سوی نبی آمد و پیغام رساند ز محمد به محمد چه سلامی برسید نور آمد به سوی ماه ز سوی خورشید نه فقط بهر نبی آرزوی ما همه است ذکر دیدار رخت بر لب ما زمزمه است نام تو اول عشق است و بر آن خاتمه است حسن رخساره ی تو پرتو دو فاطمه است بر حرمخانه ی عترت شده ای نور دو عین تو هم از نسل حسن هستی و هم نسل حسین مهر تو قلب مرا سوی اِله آورده دست دل را بگرفته ست و به راه آورده سایه ی روی تو آیینه چو ماه آورده علم و دانش به حریم تو پناه آورده تو شکافنده ی هر ذره ی دانش هستی تو روایتگر هر لوحه ی بینش هستی به کریمان جهان جود و کرم داری تو فیض از سوی خدا بهر عدم داری تو به دو صد همچو مسیح آیه و دم داری تو به دلِ عاشق دل ، خسته حرم داری تو نه بقیع است فقط بارگهِ آرامت همه ی عالم هستی است اسیر دامت آسمان خم شده تا بوسه زند بر دستت اهل عرش اند همه عاشق و مات و مستت جمله ی حور و ملک همقدم و پابستت واسطه فیض خدایی و فدایش هستت جلوه ی حسن تو آیینه و مرآت خداست نام تو ذکر خدایی و مناجات خداست کعبه هستی و شده کعبه ی دل خال لبت قبله هستی و شده قبله ی جان نور شبت قدسیان مات شدند از کرم و از ادبت من چه گویم ز خصال و ز کمال و نَسَبت گفتن از مدح و ثنایت به خدا کار خداست شرح اوصاف تو آیینه ای از صدق و صفاست بی تو نابود شوم بی تو فراموش شوم با تو از خویش جدا گردم و بی هوش شدم ز ثنایت همه دم واله و مدهوش شوم بهتر آن است که از مدح تو خاموش شوم من فقط ذکر تو می گویم و هستم یادت گوشه چشمی به سویم کن که شوم دلشادت 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹❤️ پاییز را به خاطر من انتخاب کن این بار هم دعای مرا مستجاب کن باران‌گرفته است و دلم‌ پشت شیشه هاست چشمم دوباره مانده به در، پس شتاب کن حال مرا دوباره بیا خوب کن عزیز حال تمامِ مدعیان را خراب کن در بر بگیر جان مرا و دلیر باش جسم مرا دوباره درونت مُذاب کن از گَزمه‌ها نترس، مرا در بَرَت بگیر اصلا بیا و در دلِ من‌ انقلاب کن از سدّ شک عبور کن و با یقینِ خویش خود را دوباره رویِ سر من خراب کن ویرانِ تو شدن خود آبادی است، نیست؟! پس هرچه را به غیرِ خودِ من جواب کن ای عشق! ای سپیده دم شام‌ تیره ام از بیکران مشرق من آفتاب کن من ناتمامم و تو تمامِ منی بیا شعر مرا به بوسه ای از شرم آب کن ... تو نیستی و می‌پرم از خواب نیمه شب برگرد و چشم های مرا باز خواب کن 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 روی کتف کوه ایستادم و تورا صدا زدم باد... چادر تو را کنار زد دلم گرفت وال ها درآبهای رام آسمان رو به سوی مرزهای دور بال می زدند دختری شبیه تو شال سبز و قرمزی به ساعد درخت بست و رفت چشمه ای میان صخره چون صدای عارفی شکسته دل صاف و دلنشین ولی حزین از میان ریگ های تیره می گذشت سر گذاشتم به دوش تخته سنگ آسمان مرا به حال خود گذاشت گریه کردم آنچنان که سالهای دور در حضور آفتاب شرقی ات میان برف 💠 💠 @shaeranehowzavi
از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت آسوده تکیه می زند بر شانه هایت از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند در آسمان پیدا شد اما ردپایت در لا به لای "جامعه"باریده هر روز ابر زیارت نامه خوان سامرایت ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی نام تو کرده مردم ری را هدایت هر بار در سجاده ات جریان گرفتی سیراب شد حور و ملک با ربّنایت تو جد قائم هستی و در اوج غم ها ذکر فرج بوده همیشه در دعایت 💠 💠 @shaeranehowzavi
▪️در رثای حضرت امام هادی سلام‌الله‌علیه صد شکر هدایت‌شدۀ دست شماییم با نور شما راهی درگاه خداییم گویند همه: "اهل ولا اهل بلایند" صد شکر که از لطف خدا اهل بلاییم این خاک اگر زر شده از مهر شما بود در خانۀ معصومه و در ملک رضاییم آیین شما چون به‌جز احسان و کرم نیست عمری است سر سفرۀ احسان و عطاییم داریم دلی خسته و تنگ از غم دوری محتاج حرم رفتن و مشتاق لقاییم در راه زیارت نشناسیم سر از پا شاهیم که در کوی شما بی‌سروپاییم از سامره همواره گدایش شده مشهور "بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم" از فیض شما بود اگر جامعه خواندیم از دولت عشق است اگر اهل ولاییم از داغ غم غربتتان معدن آهیم در سوگ جگرسوز شما غرق عزاییم زهر ستم آتش به سراپای شما زد از داغ شما یاد غم کرب‌وبلاییم 💠 💠 @shaeranehowzavi 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا اباصالح علیه‌السلام🍃🌹 منی که غرق گناهم تو را چسان خوانم تویی که معدن جودی اساس ایمانم به غیر دانه ی اشکم گُهر نمی بارم عزیز فاطمه بنگر ز هجر بیمارم جهان و عالم هستی نمی زاحسانت کجا روم که نبارد زمهربارانت اگر زنم دمی از تو فقط عنایت توست اگر که راه تو پویم یقین هدایت توست چگونه نام تورا بر لبم کنم جاری که نام توست تجلی رحمت باری تویی که دست مرا نیمه شب گرفتی اه ز نور روی تو ره می شود جدا از چاه منم مرید علی کن شفاعتم مهدی منم که آمده ام از برای هم عهدی تو خواستی که بیافتد به این گذر راهم منم غلام و تو هستی در این جهان شاهم بیا و دست مرا گیر ورو سفیدم کن ز مهر خویش هماره پر از امیدم کن قسم به حرمت خون شهید در محراب قسم به حرمت خون شهیده ی بی تاب مدینه بی تو ندارد نشانی از شوکت مدینه بی تو نداردولایت و رحمت 💠 💠 @shaeranehowzavi
🖤🌹 تب دارترین تب زده‌ی بستر دردم پر سوز‌ترین زمزمه‌ی حنجر دردم رنگ رخ من بر همگان فاش نموده در باغ نبی جلوه‌ی نیلوفر دردم فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا ‌تر شد لب خشکیده ام از ساغر دردم جای عرق از چهره‌ی من زهر چکیده پیغامبر خسته دل باور دردم بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند من کشته‌ی تیغ شرر لشکر دردم آتش فکند بر قد و بالای سپیدار یک ذره‌ی ناچیز ز خاکستر دردم خون گریه کند اختر و مهتاب برایم افلاک شده مستمع منبر دردم 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 هرچه را خواسته در ثانیه محتوم شدست سرنوشت از قلمش بوده که مرقوم شدست او بجز ظلم‌ستیزی گنهی داشته است؟ جلوه‌ی عالم قدسی به چه محکوم شدست؟ پادشاه جبروت است ولی روی زمین صاحب جامعه از جامعه محروم شدست شرف عقل از ایوان علی‌النّقی است عشق از لطف علی بوده که مرسوم شدست کلّ طومار جهان در ید شایسته‌ی کیست؟ کهکشان با نخ تسبیح که منظوم شدست؟ جان او آب زلالیست پر از نور هدی جسم او آینه در آینه معصوم شدست مشعل هر شب تاریک علی النّقی است او مسیر ملکوت است که معلوم شدست او که تاریکی دشمن جگرش را سوزاند دهمین نور الهی‌ست که مسموم شدست 💠 💠 @shaeranehowzavi
امام هادی‌ علیه‌السلام 🖤🌹 بهانه ی بهار دیدن توست خزان ولی به فکر چیدن توست ای گل من بهار من وجودم من از قدیم سائل تو بودم صله به جمع سائلان کار توست از صله بهتر گل رخسار توست چهره ی تو جلوه ی نور خداست وجود تو ز هر پلیدی جداست پاک و مطهری چنان بی نظیر که شد گواهت آیه های تطهیر به پاکی ات خدا شهادت دهد ک بر تو پرچم هدایت دهد امام جمع ماسِوا بوده ای تو سِرّ الاسرار خدا بوده ای سرِّ امامت تو گشودی به دل عشق من از ازل تو بودی به دل بیا و بر هدایت جامعه یاد بده زیارت جامعه زیارت جامعه ات چو منشور به مبحث امامت و عشق و نور نور تویی و دشمنت ظلمت است خصمِ کمال و دشمن رحمت است تاب ندارد که تو والاتری تو از تمام مردمان بهتری تو را به سامرای هجران بِبُرد تو را به منزل گدایان بِبُرد تا که به محضرت اهانت کند یا که تو را اسیر ظلمت کند غافل از این که تو تمام نوری مظهر حلمی و به حق صبوری صبر شد از این همه صبر تو مات تویی تجلی خدا چو مرآت کیست که بر محضر تو لایق است که بر صفات تو خدا عاشق است تو برترین صوت رسای عشقی واسطه ی فیض خدای عشقی کار دل ما همه در دست توست هستی قلب ما هم از هست توست تویی تجلی صفات دادار هادی دل به سوی پروردگار‌ حیف که تنها و غریب ماندی بدون یاور و حبیب ماندی زهر جفا بر جگرت نشسته ز ماتم تو پشت غم شکسته غریب همچو جد خود مرتضی فدایت ای حضرت ابن الرضا آینه ی غریبیِ همه ای تو وارث علی و فاطمه ای فاطمه در عزای توست گریان برای ناله های توست نالان تو هادی و ، مهدی ما هم از توست یوسف گل عذار عالم از توست زمزمه ی بهار همره اوست نیام ذوالفقار همره اوست بیا و بر آمدنش دعا کن نصیب ما دیدن سامرا کن 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت خدا را یاد کرد از خلقت انسان برایم گفت «الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند از آن عهدی که آدم بست، _آن پیمان_ برایم گفت برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق می‌زد به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت به ابراهیم و موسی و به اِل‌یاسین سلامی کرد به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت «محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک» زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت سپس «ان الذین آمنوا» را بر زبان آورد نگاهی سوی مولا کرد از ایمان برایم گفت مرا خوف و رجای حرف هایش جذب خود می‌کرد که آیه آیه از تکویر و الرحمان برایم گفت هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت 💠 💠 @shaeranehowzavi
قصیده واره "سلام بر قرآن"🍃🌹 سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق سلام بر "قرآن" به هفت آیه ی "سبع المثانی"ات سوگند تمام رحمت محضی ، قسم به "الرحمان" معلّقات معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خرد به عمق تو هرگز نمیرسد دستش هزار معنی نازک شدست در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق میوزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان کتاب نیست ، شراب است شکل مکتوبش ز آیه آیه آن ‌مست میشود انسان به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا گرفته اند سر انگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله" اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا" طناب عرش الهی ست گشته آویزان نشسته اند همه انبیا بر این سفره به لقمه ای که بگیری از آن شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید هزار فتنه رود به زیر سایه قرآن نمیشوم نگران چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟! ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟! علیست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان" خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله" که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری "لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن کسی که شیعه او نیست ، غرق میگردد علیست کشتی نوح و علیست کشتی بان هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حب علی راه بدتر از چاه است به کعبه نه که رسد آخرش به ترکستان علی الصباح قیامت خدات میپرسد چه شد که بعد نبی ، "اتبعتم الشیطان" به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب" ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان علیست باب ورودی علم پیغمبر گمان مکن که بود شهر بی در و دربان علیست سرّ "یدالله فوق ایدیهم" که اوست آیت عظمای حق به عالمیان علیست علّت جمع ضمیر "انفسنا" به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان علیست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علیست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان" علیست ساقی کوثر ، علیست رحمت محض و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان" علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟! علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان" قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر‌که تیغ به رویم کشند می مانم نمیشوم ز مسیر غدیر رو گردان به حشر گر‌که شفاعت کند گناه مرا ثواب میخورد آن روز غبطه بر عصیان بگیر دست مرا بیقرارِ نام تو ام کویر خشک منم من ، تویی تویی باران فقط ترنم نام تو جان دهد ما را شبیه آب خنک در میان تابستان سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک" خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و نداد جرعه آبی کسی به آن عطشان آهای شمر تو را ذره ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹‍ شعرم در این زمانه اگر نان نمی شود؛ اندیشه ام خوراک شغالان نمی شود. تا قرن قرن هرچه زمین پیرتر شود، گرگی برای گله نگهبان نمی شود وقتی که مزرعه بدهد خرج خانه را، مشتی حبیب عازم تهران نمی شود چوپان، دروغ گو شده و هیچ دختری توی دهات عاشق چوپان نمی شود ای خوشنویس ها!..نه!..خیابان نویس ها! دیوار، جلد دوم قرآن نمی شود از بس بدون غسل، نماز ایستاده ایم؛ با این نمازهاست که باران نمی شود.. دنیا وظیفه ایست که در آن نتیجه نیست گاهی غزل ادامه ی.....پایان نمی شود!!!! 💠 💠 @shaeranehowzavi
از حربه‌ی نفس سخت ویران شده است! درگیر جهان، اسیر زندان شده‌ است ای مرگ بیا به عمر من پایان ده! حالا که دلم مرتع شيطان شده است! 💠 💠 @shaeranehowzavi
مهدوی🍃🌹 شور شیرینم کجایی من دعایت می کنم در نجف یا کربلایی من دعایت می کنم هر کجا هستی نگاهت را مکن از من دریغ دست پنهان خدایی من دعایت می کنم ارزش و قدر و بهای تو نداند جز خدا بهر هر دردی دوایی من دعایت می کنم بر گمان ام رفته ای نزد غریبان در بقیع جانِ فخرا کی میایی من دعایت می کنم آنکه روشن می کند این عالم ظلمانی را شک ندارم آن شمایی من دعایت میکنم یک جهان فرسود از غم در فراق روی تو ماه تابان هر کجایی من دعایت می کنم درد من را جز شما هیچ کس نمی داند بیا چون شما درد آشنایی من دعایت می کنم 💠 💠 @shaeranehowzavi
«سایه‌ی طوبا»🍃🌹 نفسِ گرم مسیحاست خدا می‌داند بهترین مادر دنیاست خدا می‌داند فاطمه «س» بوی بهشت است به جان‌های غریب بر زمین سایه‌ی طوباست، خدا می‌داند جبرئیل آمده تا مژده دهد میلادش فاطمه «س» امّ ابیهاست خدا می‌داند نوبهاری‌ست که با آمدنش معجزه کرد کوثرِ خانه‌ی مولاست خدا می‌داند می‌شود دامن او مأمن دلتنگی ها آری آرامش دلهاست خدا می‌داند سوره‌ی شمس فقط اوست که تنها نامش بر دل شیعه تسلاست خدا می‌داند ما گنهکارترین‌ایم ولی ضامن‌امان تا ابد حضرت زهراست «س» خدا می‌داند 💠 💠 @shaeranehowzavi