eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
675 دنبال‌کننده
2هزار عکس
288 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم قبله‌های خاکی نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ خواهد بود اگر اینجا نمی‌گیرد دلی کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای @Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم شهرخرّم با این که هر روز این شهر، درگیر با دردسر بود اما در اوج مصیبت، سرسبز بودن هنر بود از سنگ‌ها چشمه جوشاند، از خشکسالی گذر کرد با این که لب تر نمی‌کرد، کوه از دلش باخبر بود چون نخل‌های مقاوم، بودند هر گوشه‌ی شهر باد حوادث همیشه، بر جان او بی‌اثر بود از هیبتش کم نمی‌شد، کوهی که خم هم نمی‌شد هر قدر ویرانه‌تر شد، خرّم‌تر _از هر نظر_ بود یک‌عمر در هر عبورش، از دشت‌های صبورش هر لاله‌ای را که می‌دید، یک داغ روی جگر بود از هر طرف ضربه می‌خورد، اما کمر خم نمی‌کرد از هر طرف تیر می‌خورد، اما دل و جان سپر بود در سومین روز خرداد، نخل شهادت ثمر داد پایان هر تلخ‌کامی، شیرینی این خبر بود پس کهنه شد قصه‌ی غم، از نو شده شهر خرّم آن روزها آمد و رفت، آن روزها مختصر بود پی‌نوشت؛ این غزل یکی از اشعار مجموعه شعر مقاومت با نام "امتحان" است، که به زودی توسط انتشارات صریر روانه بازار کتاب خواهد شد. @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم سه‌چندان به پاییزم زدم عطر بهاری خراسان را به امیدی که فروردین کند مهر تو آبان را خراسان دل ما تشنه‌ی باران لطف توست که حاصل‌خیز کردی با قدم‌هایت بیابان را خنک شد از نسیم لطف تو شب‌های تابستان بهاری کرد گرمای رواق تو زمستان را به شوق خواندن ابیاتی از مدح و ثنای توست تورق می‌کنم هر روز اگر که چند دیوان را چنان بودن کنار پنجره فولاد شیرین است که بیماران نمی‌خواهند در آن عرصه درمان را جواب هر یک ما از جوار تو سه‌بار آید که تنها دیده باشیم از تو الطاف سه‌چندان را غبار کفشداری‌های تو حکم طلا دارد کسی ارزش نداده این چنین اجناس ارزان را پس از مشهد به سمت کربلا رفتیم و دست تو برای ما رقم زد بهترین آغاز و پایان را @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فوت‌بال‌یون
بسم الله الرحمن الرحیم بالا صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا @Mojtaba_khorsandi
مردآفرین🍃🌹 ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش حس کرد هر بار تا رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را هم مادری کردی برای آل‌زهرا هم شد پسرهایت فدای آل‌زهرا بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب، اُم‌ُّ وَفا، اُم‌ُّاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت 💠 💠 @shaeranehowzavi
خبر آمدنت آمده، از راه بیا سر بزن از دلِ یک جمعه‌ی ناگاه بیا ماه کامل نشود تا تو نیایی آقا تا که کامل بشود نیمه‌ی این ماه، بیا عهد کردیم و شکستیم و گذشتی صدبار باز هم با دل آلوده‌ی ما راه بیا نفس‌آلوده زمین‌گیرِ گناهیم، ولی دیگر از دست همه خسته شدیم، آه! بیا راه‌گم‌کرده‌ی این جاده‌ی پر پیچ و خمیم ای هدایتگر هر بنده‌ی گمراه، بیا چاهِ غفلت شده سهم همه‌ی ما بی‌تو یوسف قافله! یک سر به لب چاه بیا جمعه‌ها رفت، ولی جمعه‌ی موعود نشد جمعه‌ها می‌رود ای جمعه‌ی دلخواه بیا گفت شاعر "خبر آمد خبری در راه است" خبر آمدنت آمده، از راه بیا... 💠 💠 @shaeranehowzavi
سلام و رحمت🍃🌹 💎 اثر برگزیده‌ی اولین کنگره‌ی تکریم مادران شهید با عنوان "زلال قریحه" از جناب مجتبی خرسندی: برای مادر شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین؛🌹 قبول کرده خدا هر دوتا شهید تو را که از دوپنجره واکرده‌اند دید تو را هزار مرتبه ترس آمد و حریف نشد که ناامید کند لحظه‌ای امید تو را منای عشق بنا شد که با دو اسماعیل به شام تیره بریزند صبح عید تو را بدیهی‌است که ابلیس‌ها نمی‌فهمند شکوه سعد تو را، باور سعید تو را بهشت خانه‌ی امن تو بود و حضرت حق گذاشت در دل قرآن خود کلید تو را چه باد‌ها که وزیدند با تمام وجود ولی هنوز نلرزانده‌اند بید تو را شکوه، صبر، صلابت، مقاومت، ایثار ردیف کرد خدا این همه مرید تو را تو روسفید شدی در مقام قرب خدا که روسیاه کند دشمن پلید تو را تو انتخاب خداوند بودی ای مادر برای رفتن این راه برگزیده تو را نشان مادری تو "تبارک‌الله" است به اهل صبر، خدا می‌دهد نوید تو را تو از زلال قریحه سروده‌ای دو غزل که ماندگار کند لحظه‌ی سپید تو را دو نامه‌ای که نوشتی قبول حق شده است به عرش خوانده خدا مهدی‌ومجید تو را 💠 💠 @shaeranehowzavi
ترکیب‌بند مدح فاطمی-مهدوی؛🍃🌹 بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است وجود یکسره در معرض عدم شدن است به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به بودن تو گره خورده است بودن ما به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرت‌شان کاغذ و قلم شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم‌شدن است کمال مرتبه‌ی شاعران دوره‌ی ما در آستان تو عمان و محتشم شدن است عزیز می‌شود از هم‌نشینی گل، خار که فضّه‌ی تو سزاوار محترم شدن است رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا کسی‌که ذکر لبش بوده‌است؛ "یازهرا" خبر رسیده به شب موقع سپیده شده که روح صبح به جان سحر دمیده شده گناه راه ندارد به هردلی که بر آن نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش گناه‌کارترین بنده‌ها خریده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بی‌مثل است همان که هیچ‌کجا مثل او ندیده شده کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین غبار معبر او سرمه‌ی دودیده شده فضائل تو زیادند، کم نباید گفت به این دلیل غزل‌های ما قصیده شده خوش‌آمدی به‌جهان ای تمام جان جهان فدای مقدم تو جان شاعران جهان برای بردن نامت وضو گرفت قلم که از قبال تو نام نکو گرفت قلم تو را ندیده و یک‌عمر از تو دم زده است اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود برای ساحت خود رنگ‌وبو گرفت قلم به هیچ واژه‌ی دیگر نمی‌شود آرام که از همان اول با تو خو گرفت قلم از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت چه بغض‌های بدی در گلو گرفت قلم به نام دشمن تو می‌رسید و می‌دیدم که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم در آسمان امامت وجود تو بدر است که درک فضل تو درک فضیلت قدر است به‌جز تو رخت محبت به تن نداشت کسی توجهی به مقامات زن نداشت کسی اگر تو همسر مولا علی نمی‌بودی در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی به سینه سنگ تو را می‌زنند عاشق‌ها وگرنه مستمع سینه‌زن نداشت کسی قسم به آیه‌ی فصل‌الخطاب خطبه‌ی تو که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی اگر که ذره‌ای از برکت تو را می‌دید علاقه‌ای به پسر داشتن نداشت کسی اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی اگر تقاص ستم‌های رفته بر تو نبود به زیرلب دم یابن‌الحسن نداشت کسی خدا کند که بیایی به ما سری بزنی به آسمان زمین رنگ دیگری بزنی زمانه‌ای‌ست که شان امام گم شده است هزار رکن در این یک مقام گم شده است غبار شبهه نشسته‌ست روی آینه‌ها چرا که فرق حلال‌وحرام گم شده است چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی میان این همه "دنبال نام" گم شده است چنان بدون تو بی‌ارزش است این دنیا که بین پیر و جوان احترام گم شده است نشسته‌ایم که صبح رسیدنت برسد نشسته‌ایم و شکوه قیام گم شده است مگر که چشم امید زمین به غیر از تو در انتظار ظهور کدام گمشده است؟ بیا که بی تو شب عید را نمی‌دانیم! که ماه بر سر این پشت بام گم شده است به شام دنیا، صبح ظهور، خاتمه است می‌آید آن‌که دعای‌قنوت فاطمه است. سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
کاش‌می‌شدجان‌خودراهدیه‌می‌دادم‌به‌او زندگی‌را دوست دارم، مادرم‌را بیشتر ... سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
ره‌بر ( مدح امیرالمومنین )🍃🌹 چه در رکوع و سجود و چه در قعود و قیام است علی‌ست آن که به هرحالتی که هست "امام" است به‌جز علی را "مولا" نخوانده است پیمبر که این کلام برازنده‌ی امیر کلام است برای هرچه اسیر و یتیم و سائل و مسکین نماز و روزه‌ی او آستان فیض مدام است آهای مردم احرام بسته ره‌برتان کیست؟ بدون عشق علی حج کجاست؟ کعبه کدام است؟ عذاب "لَیسَ لَهُ دافِع" است هر احدی را سر مباهله با آل این امام همام است پرنده‌ی دل خود را به هر طریق بیاموز که غیر بام علی هرکجا نشست، به‌دام است به هوش باش که بیش از هزار سال گذشته‌ست ولی هنوز شراب خم غدیر به جام است "من آن نی‌ام که حلال از حرام [را] نشناسم شراب باتو حلال‌است و آب‌بی‌تو حرام [است]" علی -‌علیه‌السلام- است حُسن مطلع و روزی ظهور می‌کند از کعبه آن که حسن ختام است 💠 💠 @shaeranehowzavi
آینه🍃🌹 همین که دختر شیر است و خواهر شیر است بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است برای شیرزن عصر خود شدن کافی‌است همین که خون علی در رگش سرازیر است ظهور دیگری از فاطمه‌ست وقتی که برابرش همه‌ی فتنه‌ها زمین‌گیر است محال بوده که با کفر همنشین باشد کسی که آینه‌ی آیه‌های تطهیر است اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال... که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است هزار داغ به جانش نشست در یک روز عجیب نیست اگر در جوانی‌اش پیر است برای از نفس افتادنش همین کافی‌است که روبروش سری روی نیزه تصویر است. 💠 💠 @shaeranehowzavi
ایران‌ قوی🍃🌹 از روز اول نام تو بر قلّه‌ها بوده نقش نام ایران بر هر پرچم بالا بوده ایرانی‌خونش باغیرت هم‌واره می‌جوشد در رویارویی بادشمن چشم از جان خود می‌پوشد ای سرای علم و دین و دانش جان فدای نام پر غرورت خیره کرده چشم دشمنان را در تمام عرصه‌ها حضورت هرکجا که سایه‌ی تو باشد از بد زمانه در امان است این شعار ما شده که؛ ایران دشمن تمام ظالمان است تاخون‌توی‌رگ‌ماست،ایران‌همه‌پابرجاست پس پرچم‌تو درعرش، تاروز ابد بالاست خون ماست از رگ سیاوش ما همه رستمیم و آرش باشد این زمین مملو از دلیران سربه‌سر کشته می‌شویمُ روی هم پشته می‌شویمُ ما همه نباشیم و باشد ایران هستم تا پای جان، پای عهد و پیمان تا با خون بنویسم؛ ایران ایران ایران 💠 💠 @shaeranehowzavi