#سه_شنبه
#امام_سجاد_علیه_السلام
#صحیفه_سجادیه
#دعا
دعای آن حضرت در دفع بلاها و سختی ها
(وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ إِذَا دُفِعَ عَنْهُ مَا یَحْذَرُ، أَوْ عُجّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ)
اللّهُمّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَائِکَ،
وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنّی مِنْ بَلَائِکَ،
فَلَا تَجْعَلْ حَظّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ.
وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ أَوْ بِتّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَةِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لَا یَرْتَفِعُ فَقَدّمْ لِی مَا أَخّرْتَ،
وَ أَخّرْ عَنّی مَا قَدّمْتَ.
فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ،
وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ،
وَ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ.
(وقتى که خطرى از او مى گذشت:)
"بارخدایا،
تو را سپاس بر خوبى سرنوشتى که مقدّر فرموده اى،
و بر بلایى که از من
گرداندى،
پس نصیبم را از رحمتت در این عافیت دنیایى که به من ارزانى داشتى
منحصر مکن،
که به سبب آنچه دوست دارم بدبخت شوم،
و دیگرى به خاطر آنچه ناپسند من است
خوشبخت گردد،
و اگر آن عافیت که روز را در آن به شب رسانده،
یا شب را در آن به روز آورده ام
مقدمه بلایى همیشگى،
و وبالى دائم باشد پس آنچه را برایم به تأخیر انداخته اى
پیش انداز،
و آنچه را که پیش انداخته اى به تأخیر افکن،
زیرا چیزى که پایانش نیستى است بسیار نیست،
و آنچه عاقبتش همیشگى و جاودانى است اندک نباشد،
و بر محمد و آلش درود فرست"
#سه_شنبه
#امام_باقر_علیه_السلام
#داستان_آموزنده
#زندگی_نامه
خاطره کودکی امام باقر (ع) از امام حسین (ع)
امام باقر (علیه السلام) از خاطرات دوران کودکی اش با جد بزرگوارش حسین بن علی علیه السلام یاد کرده است.
در این باره زُراره، از یاران امام پنجم (علیه السلام) می گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «آیا شما امام حسین (علیه السلام) را درک کرده اید؟» حضرت فرمود: «آری، به یاد دارم در مسجد الحرام با او بودم که ناگهان در مسجد سیل آمد. مردم روی مقام ابراهیم می ایستادند. برخی از مردم نیز از مسجد بیرون می رفتند و می گفتند: «مقام را آب برد» و بعضی می گفتند: «مقام، به جای خود است» امام حسین (علیه السلام) به من فرمود: «اینها چه می کنند؟» گفتم: «می ترسند سیل مقام را ببرد». فرمود: با صدای بلند بگو: خداوند، مقام را نشانه قرار داده است و از بین نخواهد رفت». پس مردم آرام شدند.
طبق نقل منابع تاریخی امام محمد باقر-علیه السلام- در کربلا حضور داشته و سن آن حضرت در آن زمان چهار سال بوده است.(1)
دربرخی منابع تاریخی آمده است که امام باقر -علیه السلام- فرمودند: هنگامی که نیایم(جدم،پدربزرگم) حسین -علیه السلام- به شهادت رسید من چهارساله بودم و جریان شهادت آن حضرت وآنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.
امام باقر(علیه السلام) به منظور بزرگداشت حادثه کربلا برای امام حسین(علیه السلام) اقامه عزا می کرد و به شیعیان دستور می داد، برای آن حضرت عزاداری کنند. علقمه حضرمی نقل می کند:
«... ثُمَّ لْیَنْدُبِ الْحُسَیْنَ ع وَ یَبْکِیهِ وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دَارِهِ بِالْبُکَاءِ عَلَیْهِ وَ یُقِیمُ فِی دَارِهِ مُصِیبَتَهُ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ عَلَیْهِ وَ یَتَلَاقَوْنَ بِالْبُکَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصَابِ الْحُسَیْن ...»
امام باقر(علیه السلام) در روز عاشورا برای امام حسین (علیه السلام) در خانه اش اقامه عزا می کرد. «امام باقر(علیه السلام) بر امام حسین(علیه السلام) می گریست و به افرادی که در خانه بودند و از آنان تقیه نمی کرد، می فرمود: بر آن حضرت سوگواری کنند ... و به آنان می فرمود: در مصیبت امام حسین(علیه السلام) به یکدیگر تسلیت بگوئید.(3)
•••••••••●●●●•••••••••
پانوشتها:
1. شیخ عباس قمی، منتهی الامال، تک جلدی، ص769.
2. تاریخ یعقوبی ج2 ص320
3. مجلسی، بحار الانوار، ج98 ص 290
#سه_شنبه
#امام_صادق_علیه_السلام
#داستان_آموزنده
تلخى گوش و شورى آب چشم
ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟
عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .
حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟
عرض كردم : بلى .
پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟
نعمان پاسخ داد: خير.
حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟
جواب گفت : خير.
امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟
اظهار داشت : خير.
ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .
بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.
و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.
و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.
و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه ))است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا
بحارالا نوار: ج 2، ص 295، ح 14، به نقل از علل الشّرايع
004.mp3
3.46M
#قرآن
هر روز با یک صفحه از قرآن
سوره مبارکه بقره آیات ١٧ تا ٢٤ با صدای استاد کریم منصوری
شفقت
#چهار_شنبه #امام_کاظم_علیه_السلام #داستان_آموزنده ابوحنیفه و سؤال از امام ابوحنیفه به مدینه سفر ک
#چهار_شنبه
#امام_کاظم_علیه_السلام
#داستان_آموزنده
ابوحنیفه و سؤال از امام
ابوحنیفه به مدینه سفر کرد . همین که به مدینه رسید ، آهنگ خانه ی امام صادق(علیه السلام) کرد و در بیرون خانه منتظر اجازه ی ورود شد . ناگاه پسر بچه ای از خانه بیرون آمد . ابوحنیفه رو به وی کرد و پرسید : «یک شخص غریب ، کجا باید قضای حاجت کند؟». آن پسر بچه نگاهی به وی کرد و گفت : «جایی که مناسب شأن باشد». آنگاه با ادب نشست و به دیوار تکیه داد و شروع به توضیح دادن کرد و افزود : «از قضای حاجت در کنار رودخانه ها ، جای ریختن میوه های درختان ، حیاط مسجدها و پیاده روها خودداری کن » ، در پشت دیوار خودت را پنهان کن ، رو به قبله و پشت به قبله منشین ، آنگاه هر جا خواستی ، قضای حاجت کن ».
ابوحنیفه مات و مبهوت شده ، هوش از سرش رفت ، زیرا گمان نمی کرد که او کودکی باشد ، با این همه قدرت علمی» پرسید : «اسمت چیست؟» فرمود : «موسی بن جعفر من محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) ». ابوحنیفه چون دانست که آن کودک از شجره ی نبوت و امامت است ، دلش آرام گرفت و سؤالی را که برای پرسش از امام صادق(علیه السلام) آماده ساخته بود ، از او پرسید و گفت : «معصیت مربوط به چه کسی است ؟ آیا از جانب خداست و یا از بنده ؟» امام کاظم (علیهالسلام) در پاسخ وی فرمود : «از سه حال خارج نیست : یا از جانب خداست و هیچ به بنده مربوط نیست ، که در این صورت خداوند حق ندارد بنده را به دلیل کاری که نکرده مؤاخذه کند ، و یا هم به بنده و هم به خدا مربوط است ، که خداوند تواناترین آن دو است که در عمل شریک بوده اند ؛ در این صورت هم ، برای شریک نیرومند ، روا نیست که شریک ناتوان خود را به دلیل گناهی که هر دو در ارتکاب آن برابر بوده اند ، مؤاخذه کند ؛ و یا اینکه گناه تنها مربوط به بنده است و به خدا مربوط نیست ؛ که در این صورت ، خداوند اگر بخواهد می بخشد ، و اگر بخواهد ، کیفر می کند ، و بنده ، نیازمند کمک است.
ابوحنیفه مات و سرگردان ماند و در در حالی که توأم با احترام سراسر وجودش را فراگرفته بود ، گفت : «با سخنانی که شنیدم ، از ملاقات با امام صادق (علیهالسلام) بی نیاز شدم . سپس در حالی که آثار ناتوانی در چهره ی او پیدا بود ، به راه افتاد.
تحلیل از زندگانی امام کاظم (علیهالسلام) ، ج 1 ، ص80 و 81 ؛ دلائل الامه ، رستم طبری ، ص162؛ بحارالانوار ، ج 48 ، ص175 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهار_شنبه
#امام_رضا_علیه_السلام
#کرامات
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو
گزیده ای از شعر علی انسانی
#چهار_شنبه
#امام_جواد_علیه_السلام
#کرامات
آگاهی امام جواد علیه السلام از درون افراد
محمد بن علی هاشمی، یكی از مخالفان ولایت می گوید: بامداد روزی كه امام جواد علیه السلام با دختر مامون عروسی كرده بود خدمتش رسیدم و در آن شب دارویی خورده بودم كه تشنگی به من دست داده بود و من نخستین كسی بودم كه در آن صبح خدمتش رسیدم و نمیخواستم آب طلب كنم.
امام علیه السلام به چهره من نگاه كرد و فرمود: به گمانم تشنه ای!
جواب دادم: آری.
فرمود: ای غلام برای ما آب آشامیدنی بیاور.
من با خودم گفتم: اكنون آب مسموم میآورند.
از این جهت اندوهگین و پریشان شدم. غلام آمد و آب آورد. حضرت به چهره من تبسمی نمود و فرمود: ای غلام آب را به من بده.
آن را گرفت و آشامید (تا من یقین كنم كه مسموم نیست.) سپس به من داد، و من آن را آشامیدم. بار دیگر تشنه شدم و باز كراهت داشتم كه آب بخواهم آن حضرت فرمود: باز هم تشنه شدی؟
جواب دادم: بلی.
و غلام بار دیگر آب آورد. به خیالم افتاد كه قطعا این بار آب مسموم آورده اند، لذا از نوشیدن آب وحشت كردم. در آن حال امام علیه السلام جام را گرفت و قدری آشامید و سپس باقیمانده را به من داد در حالی كه تبسم می فرمود. محمد میگوید: با دیدن این قضیه باور كردم كه عقیده شیعیان درباره وی صحیح است كه او از دلهای مردم و اسرار نهانی آگاهی دارد.
اصول كافی: 1/495؛ كشف الغمة: 2/360؛ محجه البیضاء، 4/303.
#چهار_شنبه
#امام_هادی_علیه_السلام
#احادیث
شکر گذاری نعمت
امام هادی(علیه السلام):شکر گذاری از نعمت،از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است ولکن شکر،نعمت جاودانه آخرت است.
(تحفل العقول ،ص۴۳۸)
005.mp3
2.81M
#قرآن
هر روز با یک صفحه از قرآن
سوره مبارکه بقره آیات ۲۵ تا ۲۹ با صدای استاد کریم منصوری
شفقت
#پنج_شنبه #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام #زندگی_نامه #ولادت ولادت امام حسن عسکری(علیه السّلام)
#پنج_شنبه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#زندگی_نامه
#ولادت
امام حسن عسکرى(علیه السلام) در روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری به دنیا آمد. پدرش امام دهم حضرت امام هادی(علیه السلام) است. در مورد نام مادر آنحضرت که ام ولد نیز بوده گزارشهای مختلفی وجود دارد. در برخی از منابع، نام او؛ «حدیث»، «سَوسَن»، یا «سلیل» ذکر شده است.
بنابر نقلی، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله وسلم) در سخنی با امام علی(علیه السلام) از ولادت تمام امامان و از جمله امام یازدهم خبر داده و حضرتشان را چنین توصیف فرمود: «خداوند تبارک و تعالى در صلب امام هادی نطفهاى قرار داد که او را نزد خود "حسن" نامید و او را همچون نورى در شهرها قرار داد، در زمین، خلیفه و مایه عزّت امّت جدّش نمود و هادى و راهنماى شیعیانش کرده نزد پروردگارش او را شفیع آنان نمود. خداوند او را مایه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و براى دوستانش و کسانى که او را امام خود بدانند، حجّت و برهان گرداند».
امام حسن عسکری(علیه السلام)، پدر و پدربزرگشان به «ابن الرضا» نیز معروف بودند.
آنحضرت در سال ۲۳۴ قمری و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخوان متوکّل، به سامرّا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند.
امام حسن عسکری(ع) با نرجس (دختر یشوعا، پسر قیصر روم که مادرش از اولاد حواریّون و نسبش به شمعون وصیّ حضرت عیسی میرسد) ازدواج نمود.
امام حسن عسکری (علیه السلام) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آخرین امام شیعیان میباشد.
(منابع مطالب بالا:
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 422، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 313، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق.
کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 503، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 313.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 2، ص40، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 62، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 2 ص 131.
حسنی، هاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر(ع)، ج 3، ص 481، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1382ق.
ابن ابى الثلج بغدادى، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة(ع)، ص 125، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1410ق؛ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 334، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 208 – 214، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 339.)
شفقت
#پنج_شنبه #قبرستان #اموات #قیامت #فاتحه #مرگ #بهشت #جهنم حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان
#پنج_شنبه
#قبرستان #اموات
#قیامت #فاتحه
#مرگ #بهشت #جهنم
حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان
موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد ونزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است.
وارد شده است:
انسان هنگام مرگ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد.
محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشامم.
شیطان در جواب او مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم، بگو خدایى در عالم وجود ندارد. اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤمن باز درخواست مقدارى آب مى کند.
شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست. اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود.
در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم. اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.
اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان نگردد:
۱.به بندگان خدا ستم روا ندارد،
۲.دعاى عدلیه را زیاد بخواند،
۳.اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند.
۴.نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
حتی شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند. سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است!
( انسان از مرگ تا برزخ, نعمت الله صالحى حاجى آبادى)