فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️نوحه اى ماندگار "باز این چه شورش است" با صدای محمد حسین توکل تک خوان اصلی گروه سرود بچه های آباده
▫️محمد حسین توکل متولد ۳۱ مردادماه سال ۱۳۵۳، هم اکنون پزشک عمومی و متخصص پاتولوژی در بیمارستان آباده است
🖤 نوستالژی 🖤
#محرم
#امام_حسین
#ما_ملت_امام_حسینیم
چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم :
جاده لغزنده است!💢
دشمنان مشغول کارند!😰
با احتیاط برانید!🚘
سبقت ممنوع...!🛑
دیر رسیدن به پست و مقام،
بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" است..!😊
حداکثر سرعت،
امابیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد.👌
اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید،
لااقل کمربند "دشمن" را نبندید!🙏
دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع!❌
با دنده لج حرکت نکنید
و با وضو وارد شوید..
چرا که این جاده،
آغشته به خون مطهر شهداست.😔
🖤⃟🥀 #بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیصلوات 🥀⃟🖤
Mahmoud Karimi - Be Qolet Amal Kon Dobareh.mp3
15.53M
#حسینیه_مجازی
زمینه: به قولت عمل کن دوباره
به مناسبت ماه محرّم
با مداحى حاج محمود کریمی
#ما_ملت_امام_حسینیم
📌 از عمرسعد وجودمان چه خبر؟
✍ «عمرسعد» آدم عجیبیست. آدم فکر نمیکند کسی مثل او فرمانده تاریکترین سپاه تاریخ بشود. ماها تصور میکنیم سردستهی آدمهایی که مقابل امام حسین میایستند، باید خیلی آدم عجیب و غریبی توی ظلم و قساوت باشد. ظاهراً اما اینطور نیست. عمرسعد، خیلی هم آدم دور از دسترس و غریبی نیست. ماها شاید شبیه «شمر» نباشیم یا نشویم هیچوقت، اما رگههایی از شخصیت عمرسعد را خیلیهایمان داریم. رگههایی که وسط معرکه میتواند آدم را تا لبهی پرتگاه ببرد.
از همان لحظهی اول ورود به کربلا شک دارد به آمدنش، به جنگیدنش با حسین. حتی جایی آرزو کرده که کاش خدا من را از جنگیدن با حسین نجات بدهد. عمر سعد «علم» دارد. «علم» دارد به اینکه حسین حق است. به اینکه جنگیدن با حسین، یعنی قرار گرفتن توی سپاه باطل. اما چیزهایی هست که وقت «عمل» میلنگاندش. زن و بچههاش، مال و اموالش، خانه و زندگیاش و مهمتر از همهی اینها؛ گندمهای ری؛ وعدهی شیرین فرمانداریِ ری.
شب دهم امام میکِشدش کنار، حرف میزند با او. حتی دعوتش میکند به برگشتن، به قیام در کنار خودش. میگوید؛ میترسم خانهام را خراب کنند،امام جواب میدهند: خانهی دیگری میسازم برایت. میگوید؛ میترسم اموالم را مصادره کنند! امام دوباره میگویند؛ بهتر از آنها را توی حجاز به تو میدهم. میگوید نگران خانوادهام هستم، نکند آسیبی به آنها برسانند.
ماها هم «شک» داریم، همیشه در رفت و آمدیم بین حق و باطل. با آنکه به حقانیت حق واقفیم. مال و جان و زندگی و موقعیتمان را خیلی دوست داریم؛ از دست دادنشان خیلی برایمان نگرانکننده است. و اینها نشانههای خطرناکی هستند. نشانههای سیاهی از شباهت ما با عمر بنسعد بنابیوقاص. هزاری هم که هر بار توی زیارت عاشورا لعنتش کنیم. عمرسعد از آن خاکستری هایی بود که کربلا تکلیفشان را با خودشان معلوم کرد. رفت و آمد میان سیاهی و سفیدی تمام شد دیگر. رفت تا عمق سیاهیها و دیگر همانجا ماند...
#کربلا مساله، انتخاب بود. انتخاب بین درست و نادرست.
#عبرتهای_عاشورا
#بصیرت
💠 #کانال_تحلیلی_سامیر
@Sameir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خاطرهایازشهیدسیدحسنولی🌷
💬 كبوترعاشقروىجنازهشهید🕊
◽️شهيدسیدحسنولی بسیار به ڪبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید، خواهر این شهید بزرگوار میگويند: وقتے حسن دو دستش را باز میكرد ڪبوتران یک به یک روے دستانش مینشستند و وقتے شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این ڪبوتران تا بالاے اتوبوسے ڪه سید حسن با آن روانه مىشد رفته و برگشتند
◽️ظاهراً فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود. بعد از خبرشهادت سید حسن به خانوادهاش، مادرش اصرار ڪرد دو ڪبوترش را با خود براے تحویل پیڪر شهید ببریم.
◽️مادرش میگفت: پسرم خیلے این ڪبوترها رادوستداشت،بنابراےن خانواده شهید وقتے داشتند براے تحویل پیڪر شهید روانه بنیاد شهید شهرستان آمل مىشدند دو ڪبوتر این شهید را هم با خود بردند،
◽️ یک ڪبوتر سفید و یک ڪبوتر مشڪے وقتے آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو ڪبوتر را بر روے سینه شهید قرار داد وڪبوتر سفید به محض دیدن پیڪر بیجان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت…😭
✍ راوی:مادر بزرگوارشهید
#شهدارايادكنيمباذكرصلوات🌷
☘☘☘☘🏴🏴🏴
YEKNET.IR - vahed 3 - shabe 2 moharram1399 - banifatemeh.mp3
2.39M
#حسین_جانم🌷
ڪاش من #زائر آن صحن و سرایٺ بودم
شامل مرحمٺ و لطف و عطایٺ بودم
ڪاش در این ماه #محرم، گوشہ اے از صحن شما
یڪ دهہ معتڪف #ڪرب_وبلایٺ بودم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
📎 فقط یڪ آرزو دارم ....!!!
گفت : ‹‹توۍ دنیا بعد از شہادت فقط یڪ آرزو دارم: اونم اینڪہ تیر بخوره بہ گلوم››.
تعجب ڪردیم. بعد گفت: ‹‹یڪ صحنہ از عاشورا همیشہ قلبمو آتیش می زنہ؛ بریده شدن گلوۍ حضرت علی اصغر ›› والفجر یڪ بود ڪہ مجروح شد یڪ تیر تو آخرین حد بردنش، خورده بود بہ گلوش.
وقتۍ می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت: آرزوۍ دیگہ اۍ ندارم مگر شہادت
🌷 #شهیدعبدالحسین_برونسے
#سالروز_ولادت
#شادی_روحش_صلوات 🌹
4_723784306721470997
8.51M
محمدحسین حدادیان
قافله سالار من ..
تقدیم به عاشقان اهل بیت
4_5911467912471773555.mp3
5.4M
دلخون تر از ابر و طوفان ...
#محمودکریمی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
4_275902308183703949.mp3
7.4M
خون گریه می کنم...
#عبدالرضا_هلالی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
4_5877404054400796100.mp3
2.83M
روضه عبدالله بن حسن (ع)
#حاج مهدی رسولی
4_473160900434461946.mp3
11.31M
ما همه "فهمیده ایم" (ویژه نوجوانان) - (واحد)
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_پنجم_محرم🏴
#صل_الله_علی_الباکین_علی_الحسین🍃
درمــیــان نــامــه اعــمــال در مــحــشــر فــقــطــ
روزهایــے ڪــه بــرایــت گــریــه ڪــردم دیــدنــے اســتــ
✍شــاعــر:عــلــے ذوالــقــدر
•┈┈••✾•🖤•✾••┈┈•
💠راستش را بخواهی!
دوست دارم به نگاهی...
مرا هم بخری؛
مثل حُـر!
دلم...
عاقبت به خیری میخواهد؛
زیر سایهی پَرچم!
میان روضه...
با ذکر نامت؛
حُـسینجان♥️
#محرم
#امامحسینجانم
#ماملتامامحسینیم🖤
✺○◈❂-- ◆ 🌷 ◆ --○◈❂✺
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
فقط به عشق آقا امام حسین وهرچی درتوان داری پخش کن یا علی مدد.
#حاج_قاسم
امسال که حاج قاسم نیست ،
روضه عباس را دانستهتر گریه مےکنیم..