#تلنگــربرایخودموشما🔥
بر نَفْس خود...؛
#امیر باشیم
نه #اسیر...!🌱
زندگی، اسارت نیست
زندگی محل #پرواز تا خداست📿...!!
#پروازکنتاخدا...🌈
🦋[ اَعُوذُ بِاللّهِِ
مِنْ شَرِّ نَفْسِی
وَ مِنْ شَرِّ غَيْرِی
وَ مِنْ شَرِّ اَلشَّيَاطِينِ...]🦋
•
#حجاب💚 ✨🌹
☘ #زن مثـل قطـ🚞ـاره
و #حجــاب مثـل ریــل قطـار...🛤
🌸اونـایـی کهـ میـگـن #بیـ_حجـاب بـودن آزادیـه...🎈
بـدونـنـ کهـ قطــار بـایـد #اسـیـر
ریــل بـاشهـ 🍄🙃
وگـرنهـ #آزادی قطـار #فـاجعہ_آفـریـنهـ ...:)😉
┈••✾•☘🦋🌸🦋☘•✾••┈
▪️در یازدهم ماه #محرم یکی از #عظیم ترین #فاجعه های #تاریخ_اسلام به وقوع پیوست و اسارتی اتفاق افتاد که نظیر آن برای ملتهای #مسلمان روی نداده و نخواهد داد. کسانی از #خاندان #وحی و #نبوت #اسیر شدند که #عزیزترین و #شریف ترین #انسان های تاریخ اسلام بودند. زنانی در جمع هیأت اسراء وجود داشتند که شأن #شرف آنها در #جامعه_اسلامی آن روز نظیر نداشت و کسانی این عزیزان را به #اسارت گرفتند که از اسلام بوئی نبرده و با آن #رابطه ای نداشتند و از #خبیثترین و #پلیدترین انسان های #زمان خودشان بودند و این #فاجعه برای ما به عنوان یکی از تلخ ترین خاطره ها برای همیشه #باقی مانده و خواهد ماند.
▪️شما جزء قشرهای #خدمتگزار_انقلاب و مایه #آبرو و #حیثیت کشورتان هستید و درصورت #صبوری و #بردباری اجر و #پاداش_الهی شامل حالتان خواهد شد و این خود #افتخار بزرگی برای شماست.
▪️اسرای ما در بدترین شرایط، #عزت اسلام، کشور و #انقلاب را #حفظ کردند و دچار #اضمحلال_درونی و فرود آوردن سر #تسلیم در برابر #دشمن نشدند. آنها توانسته اند با #حفظ #عزت، #استحکام_درونی و #شخصیت_ایمانی خویش دشمن را #عاجز سازند و این خود گویای آن است که #رزمندگان عزیز اسلام نه تنها در #میادین_نبرد، بلکه در #اسارت هم #شجاع و #قوی هستند.
بیانات #مقام_معظم_رهبری در دیدار با خانوادههای #شهداء، #مفقودین و #اسراء
۱۳۶۸/۰۵/۲۳
پس از پایان جنگ ، روح خستگی ناپذیرش آروم و قرار نداشت و باز برای مبارزه به #جبهه ی غرب رفت. آنجا به دست کومله ها #اسیر و بسیار #شکنجه شد.
🍃⚘🍃
طوری که وقتی پیکر#شهید را بازرسی کردند دیدند که همه ی دندان هایش شکسته شده و از ناحیه ی دست و پا و سینه و صورت سوزانده شده و وقتی که نتوانسته بودند از ایشان #اقرار بگیرند به وسیله ی تیر خلاص به سرش،
ایشان را به #شهادت رساندند.
🍃⚘🍃
بعد از #شهادت پدرش متوجه شدند که #شهید مدت #٢ سال هر شب برای #عیادت به دیدن #جانبازان می رفت و آنها را تر و خشک می کرد و برایشان میوه تهیه می کرد و شبها این کارها رو به طور #پنهانی انجام می داد.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید مسعود امینی در تاریخ ۱۳۶۹/۶/۳۰ در #سردشت به دست کومله ها #اسیر و #شکنجه و از #ناحیه ی دست و پا و سینه و صورت سوزانده و در آخر به وسیله #تیر خلاص به سرش به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
مزار#شهید
تهران ، بهشت #حضرت زهرا سلام الله⚘ علیها ، قطعه ی ۲۴
🍃⚘🍃
وقتی بحران #سوریه جدی شد
و داعش عربده کشون تا نزدیکی
#حرم حضرت زینب (س)⚘پیشروی کرد و تهدید کرد که #حرم را تخریب می کنه ، #مصطفی میگفت : مگه ما مرده باشیم که اونا به حرم تعرض کنند. 😭
🍃⚘🍃
بار اول #۳ ماه در #سوریه موند و #مجروح هم شد. #مجروحیت #مصطفی هم به خاطر #ایثاری بود که کرد. یکی از #همرزمان #مصطفی #مجروح شد و بین نیروهای خودی و داعشی ها موند.
🍃⚘🍃
برای اینکه به دست نیروهای داعشی #اسیر نشه ، رفت تا #نجاتش بده که #هدف گلوله قرار میگیره و #خودش هم #مجروح میشه.
🍃⚘🍃
همسرش به #مصطفی گفته بود که شما #سابقه ی #۸۰ ماه #حضور در #جبهه را دارید ، #جانباز هم هستید ، در شهرستان کاشان هم در #عرصه های مختلف #فعالیت دارید ، فرزندانمون هم ازدواج کردند و رفتند و الان ما به هم احتیاج داریم.
🍃⚘🍃
#مصطفی هم در جواب به همسرش گفته بود که شما هم #خواهر #شهید ، هم #همسر #شهید ، هم #همسر #جانباز هستید ، دو فرزند یتیم را بزرگ کردید ، شما چرا این حرفا رو میزنید ، شما باید در حق من دعا کنید تا من برم و دیگه برنگردم ، من از روی #شهدا خجالت می کشم.
🍃⚘🍃
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
#شهید_تشنه_لب
حسین محمدی مفرد از جمله #غواصان واحد تخریب لشکر۵نصر که همرزم #شهید_شفیعی بوده، درباره #شهادت وی میگوید:
#محمدرضا در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم #مجروح شد و #اسیر عراقی ها شد.
نیمه های #شب بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم.
#محمدرضا در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست #محمدرضا نزدیک به نرده های درب زندان بودم.
مقداری #پنبه بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم.
وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد #محمدرضا شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که #دفع از طریق #شکم انجام میشد.
با خودم گفتم در داخل شکم #محمدرضا همه چیز جابجا شده است .
سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن #بسته به خارج دوباره خوابیدم.
ساعت ۱۰ شب بود که #محمدرضا دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه #قم بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش میکنم کمی به من آب بده که خیلی #تشنه هستم و من به چشمان #محمد که میگفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه میکردم . صدای #محمد خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت #محمد بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که #دست محمد از قابلمه جدا شد و #پیکرش بر زمین افتاد و به #شهادت رسید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌴🌹🌴🕊🌹
مقداد به #امیرالمومنین(علیهالسلام) در یک مهمانی میگفت:
#یاعلی؛
تو در جمعهای خودمان مثل ما هستی
#متواضع و #خاکی و #هماهنگ،
اما با همه شادابی و شوخ بودنت، #هیبتی داری
که آدم احساس میکند #اسیر دست و پا بستهی توست.
#اخلاقعلیعلیهالسلام🌷♥️