.
چند ماهی بود که جمعهها باران نمیبارید؛
دلتنگی ابرها برای پنجشنبهها بود و بس!
اما حالا بعد چند ماه پنجشنبه آفتابی بود و جمعه بارانی!
.
برای آخرین بار بود که کنار تمام امیدش نشست،
دعایی خواند، اشکی ریخت،
درد و دلی کرد و از دلتنگیاش به حسین شکایت.
آخر پدر است دیگر، دلتنگ میشود،
دلش میخواهد پسرش را در آغوش کشد.
.
پدر بلند شد..
او بلند شد و رفت...
او دیگر اینجا نمیآید.....؛
دیگر صدای دعایش فضا را معطر نمیکند،
دیگر صدای روضههایش حال و هوای گودال را به اینجا نمیدهد،
دیگر نمیگوید حسین،
نمیگوید پسرم،
نمیگوید دلتنگم.
.
ابرها میگریند.
پیکر مطهر ابوالشهید زیر اشکهای باران
روی دست همه عاشقان و دلدادگان راهی دیار ابدی میشود.
.
او دیگر دلتنگ نیست،
او حالا پسرش را در آغوش کشیده،
نوازشش کرده و بوسهای روی سرش نشانده،
او دیگر به قرار تمام بیقرارهایش رسیده است.
.
🖤🌸
.
#ز_شیخسفلی
#کپی_با_نام_نویسنده
#پدرشهید #شهید_حسین_معزغلامی