eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.2هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
12.1هزار ویدیو
119 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🌹🍃 تازه نامزدڪرده بود اومدپیش فرماندش گفت؛حاجے گفتش؛جانـــــم گفتـــــ؛حاجے اجازموبده برم سوریه حاجے گفتش؛میزارم ولےالان نه گفتـــــ حاجے دارم زمین گیرمیشم.. حاجے بذاربرم.😔 روزتون_شهدایے @shahadat_arezoomee 🍃🌹🌹🏴🏴🌹🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 ژنرال ما....!! رشید صدیق فرمانده تیپ ۲۴ مکانیزه رو گرفته بودیم. نوسان خون داشت. اما هر چه معاینه اش می کردم رو نمی فهمیدم. یه کم آروم شده بود اينكه صدای از سنگر فرماندهی بلند شد. حسن وقتی با بی سیم حرف مى زد، بلند صحبت می کرد تا صداش برسه اون ور. دفعه دیدم حالت عراقی بهم ریخت! رنگش به سرخی و سیاهی متمایل شد. با سختی : شما هم این صدا را می شنوی دکتر» پرسیدم: منظورت را نمی فهمم، مگر تو می شنوی؟ در حالی که در سنگر بی تابانه قدم می زد گفت: صدای یکی از های شماست. بله اون صدا همه اش تو گوشمه. با تعجب پرسیدم: ژنرال ما حالا این کی هست؟ کجا می دونی ژنراله گفت: چون همیشه فرمان می ده. فرمانهای مهم. اون یک و قویه. فرماندهان ما همه شون از او می ترسیدن. پرسیدم: شما چه سابقه ای از اون ژنرال دارین که این طوری باعث شما شده؟ پاسخ داد: سابقه حمله، شکست،فرار،مرگ، تو جبهه ى ما صدای او، به نام شناخته شده. هر وقت صدای اونو از پشت بی سیم می شنیدیم، . که می یومدقبل شروع حمله بوی از روحیه فرماندهان ما بلند می شد. تازه فهمیده بودم دلیل فشار خون سرتیپ از چیست؟ یا همان .... 🌷سرلشکرشهید حسن باقری🌷 هدیه به روح شهدا و شهدای حرم آل الله صلوات 💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷 https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
#پروفایل #پسرونه @shahadat_arezoomee
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 💠برخورد شهید ابراهیم هادی با خانم بد دهن! 🌷پاییز ۱۳۶۱ بود. با موتور به سمت میدان آزادی می رفتیم. می خواستم ابراهیم را برای عزیمت به جبهه به ترمینال غرب برسانم. 🌷یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت. نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد. ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش! من هم با سرعت به ماشین رفتم. بعد اشاره کردم بزن بغل، با خودم گفتم ابراهیم این دفعه حتما دعوا میکنه. 🌷اتومبیل کنار خیابان ایستاد. ما هم کنار آن توقف کردیم. منتظر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکث کرد و بعد همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد! 🌷راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود، توقع چنین سلام و علیکی را نداشت. بعد از جواب سلام، ابراهیم گفت: من خیلی معذرت میخوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ریش‌دارها داد. میخوام بدونم که... 🌷راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بیجا کرد! 🌷ابراهیم گفت: نه آقا اینطوری صحبت نکن. من فقط می‌خوام بدونم آیا حقی از ایشان گردن بنده هست؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور برخورد کردند؟! 🌷راننده اصلا فکر نمی‌کرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشین پیاده شده. صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز، شما هیچ خطایی نکردی. ما اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم. بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد. 🌷این رفتارها و برخوردهای ابراهیم، آن هم در آن مقطع زمانی برای ما خیلی عجیب بود. اما با این کارها راه درست برخورد کردن با مردم را به ما نشان می داد. 🌷همیشه می‌گفت: در زندگی، آدمی موفق‌تر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد. 📚سلام بر ابراهیم1 @shahadet_arezoomee 🍃🌹🌹🏴🏴🌹🌹🍃
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبايلت!📱 باصداي اذان بلندشو مثل صداي آرام موبايلت!🔔 از انگشتات براي ذکر استفاده کن مثل صفحه کليد موبايلت! قران راهميشه بخوان مثل پيام هاي موبايلت...!!!📖 ❤️ https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌😒 🔹گاهے از من "مذهبے"؛ تنها یڪ تیپ مذهبے باقے مےماند؛♀ 🔹گاهے من "مذهبے" آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازے مےشوم؛ ڪہ از خواندن روزانہ چند خط قرآن یا ڪُتب روایے ،غافل میشوم؛😔 . 🔹و در پایان روز،میبینم ڪہ حتے یڪ دهم وقتے ڪہ در فضاے مجازے بودیم،در فضاے قرآن و حدیث نفس نڪشیدم...😓 . 🔹آنقدر ڪہ آنلاین بودم و اولین نفر پست هاے دیگران را تائید ڪردم؛ بہ فڪر نماز اول وقت نبودم...😓 . 🔹آنقدر درگیر جذب حداڪثرے شدم ڪہ فراموش ڪردم "اخلاص" و "عبودیت" رمز برڪت در ڪارهایمان است...😔 🔹 آنقدر ڪہ بہ فڪر آبروے خود،و برانگیختن تشویق دیگران و تائید ڪردن هایشان بودم، بہ فڪر رضایت صاحب زمانمان نبودم...😓 https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷 باز هم انگشترش را بخشيده بود. ازش پرسيد: اين يكی را به كی دادی؟! گفت: انگشتر طلا دستش بود, نميدونست حرامه. از دستش درآوردم, انگشتر خودم رو دستش كردم.😉💍 🕊🌹شهيد حجت الاسلام عبدالله ميثمی🌹🕊 https://eitaa.com/shahadat_arezoomee 🍃🌹🌹🏴🏴🌹🌹🍃