#خاطرات_شـهدا
🌷در #دادگاه تجدید نظر با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود ❌اما به دستور رئیس به دادگاه نظامی او را با #برانکارد به جلسه نیمکت در حالیکه دراز کشیده بود محاکمه کردند😥. در جلسه دادگاه #نیمکتی گذاشتند که وی روی آن دراز کشید و چون آفتاب☀️ به او می تابید دستمالی جلوی #صورتش گذاشته بود
🌷که نور آفتاب او را در آن حالت #ضعف خیلی آزار ندهد. در این حال رئیس دادگاه به شهید نیک نژاد گفت:‼️ آن روزی که می خواستی دست به این حرفها بزنی آن روز باید فکر کنی🗯 نه حالا که #ترس تو را ورداشته و بی حال شده ای کاش آن روز به فکر می افتادی و همچو غلطی نمی کردی.شهید نیک نژاد #اجازه خواست.
🌷 به او اجازه نداد و گفت نمی شود بگیر #بنشین. شهید نیک نژاد گفت: این من نیستم که از #مرگ می ترسم😰 و این من نیستم که بخاطر خوش گذرانی یا بخاطر #استراحت راهی را بخواهم پیدا کنم و از زندان بروم بیرون. خیر،‼️ ماهها، سالها از خدا استمداد کردیم و از خدا ا#ستدعا کردیم: الهم ارزقنا شهاده فی سبیلک. ما برای چنین روزی روزشماری📆 و #ساعت شماری می کردیم».
#شهید_مرتضی_نیکنژاد🌷
📎سالروز شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
#ستارههای_زینبی اولین باری که #صحبت از رفتن و مدافع حرم ✌️شدنش به میان آمد بسیار نگران شدم. زمانی
#خاطرات_شـهدا
💠خواب شهادت علیرضا را زمانی که سوریه بود دیدم
🍃🌺یک #شب خواب دیدم یکی آمد و به من گفت «حسین» دوست داری پدر شهید شوی⁉️ من گفتم بدم نمی آید ولی پسرم دو هفته دیگر ازسوریه برمی گردد. از #خواب پریدم و به فکر فرو رفتم. به خانواده و خانمش هم در مورد خوابم هیچ چیزی نگفتم. 🚫گفتم رویای صادقانه است و از کنار این موضوع گذشتم.سرانجام روز #موعود رسید و علیرضا قرار شد پس از چند ماه از سوریه🕌 برگردد.
🍃🌺منتظرش بودیم #ساعت خیلی دیر می گذشت. خیلی چشم براه بودیم، گویا بخاطرمسائل امنیتی ساعت پرواز ✈️را چندبار تغییر داده بودند. سردار #سلیمانی هم توی همان پرواز علیرضا حضور داشت.چند وقت پس از بازگشت از سوریه، قرارشد به اتفاق خانواده چند روزی برای استراحت به شمال🏕 برویم. برنامه ریزی کرده بودیم. اما #علیرضا برای رفتن شتاب داشت.
🍃🌺دفاع از #حرم و جنگ با تکفیری ها را به رفتن به شمال و نمک آبرود ترجیح داده بود.💯 با وجود اینکه دوستانش اصرار کرده بودند که نیاز به #استراحت داری و حتما با خانواده مسافرت برو. اما علیرضا دنبال حکم 🔖و گرفتن امضاء برای سفرش، این بار به عراق بود. به همکاران و دوستانش گفته بود این #ماموریت را من باید بروم و خانواده ام را در جریان گذاشته ام.👌
✍راوی؛پدر شهید
#شعید_علیرضا_مشجری🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال ? ?💞شهادت + دهه هشتاد💞
🔺هر وقت منزل🏘 ميآمد بلافاصله بعد از ناهار با كامپيوتر💻 كار ميكرد. وقتي ميخواستم كمي #استراحت كند ميگفت: روزي ميآيد آنقدر در #قبر بخوابيم، بايد قدر #زنده بودن را دانست.
🔻روحالله دستمالي داشت كه وقت روضه #امام_حسين(ع) اشكهايش را با آن دستمال پاك ميكرد. گفته بود هر وقت #شهيد شدم🌷 اين دستمال را همراه من در قبر بگذاريد
#شهید_روح_الله_طالبی
#شهید_مدافع_حرم
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞