「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
نگاهـت . . . زیباترین شعر است غزل می بارد از نگاہ آسمانیت #سردارشهید_محمدرضا_مهدیزادهطوسی🌷 #سا
#خاطرات_شـهدا 🌺🍃
🌷 اواخر سال 63 من به واحد #تخریب معرفی شدم. اوایل که رفتیم محمدرضا پایش قطع شده بود😰 و برای درمان به مشهد آمده بود و شهید موسوی سکاندار تخریب بود. در #آستانه عملیات بدر بود. ما و دیگر رزمندگان را به پنج طبقههای اهواز منتقل کردند. بعد از گذشت چند روز 📆متوجه فردی قدبلند در آنجا شدم که محمدرضا مهدی زاده طوسی بود و این #اولین دیدار من با او بود. زمان انجام عملیات 💣بدر فرارسید و من در این عملیات با او همراه بودم.
🌷ایثار و #تقوا را در او دیدم. محمدرضا بااینکه مسئول تخریب بود و مجروح شده بود😔 اما در این عملیات حضور داشت و بین رزمندگان #ماسک و بادگیر توزیع میکرد. در زمان انجام این کار او را زیر نظر داشتم و میدیدم👀 از لابهلای بادگیرها یک بادگیر خوب را جدا میکند.🤔 پیش خودم میگفتم حتماً برای خودش میخواهد اما اینطور نبود او هر بار بادگیر را به یکی از #رزمندگان میداد. این مسئله چندین بار تکرار شد تا اینکه بادگیر تمام شد، و بادگیری نصیب خودش نشد.❌
🌷 در عملیات #بدر به علت اینکه منطقه باتلاقی بود پای او خونریزی کرد💥 و برای درمان به مشهد آمد. بعد از درمان به اهواز برگشت و به محل #استقرارمان آمد و دوباره او را دیدم. نیروها 👥بعد از عملیات همه به مرخصی رفته بودند و من مانده بودم و محمدرضا. بعدازظهرها☀️ دونفری در شهر اهواز گشت میزدیم، حتی به #گلزار_شهدا میرفتیم. در گلزار شهدای اهواز تعدادی از بچههای بیسرپرست دیده میشدند. وقتی شهید مهدی زاده آنها را دید گفت:‼️ اگر #جنگ تمام شد و عمرم به دنیا بود مرکزی را برای نگهداری این یتیمان احداث 🏘میکنم.
✍به روایت محمدبیژنی
📎فرمانده تخریب لشگر ویژه سیدالشهدا
#شهید_محمدرضا_مهدیزادهطوسی🌷
📎سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞