「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂ 🍂از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب
#خاطرات_شـهدا
🌷شب #اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
🌷موقع نماز صبح، از خواب #پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او #خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه #دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
#سالرروز_ولادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#روایٺــ_عِـشق ✒️
وقتی #سعادت دیدار رهبر نصیب ما شد،😍 آقا بعد از سلام و احوالپرسی از پدر #شهید خواستند تا درخواستش را مطرح کند.‼️ ایشان هم بحث #ازدواج پسر کوچکمان را با همسر شهید مطرح کرد🙂 و گفت: درخواست دارم همسر شهید را به عقد پسرم در بیاورید. من در نزدیکی #رهبر نشسته بودم، آقا نگاهی 👀به من کرده و فرمودند: مگر چند وقت است که #فرزندتان شهید شده است؟ گفتم: پنج ماه و رهبری هم بسیار خوشحال شده ☺️و فرمودند احسنت به شما و خانواده که انقدر این #مسئله برای شما مهم بود که همسر شهید را در آغوش گرفتید 👌و نگذاشتید پسر شهید و همسر شهید #تنها بمانند.❣ رهبر از این اقدام ما #خوشحال شدند و صیغه عقدشان💍 را خواندند.
✍ به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_سیدمحمد_موسویناجی🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#لالہهای_آسمونے
«وقتی #شهید امینیان می خواست در حمله ها شرکت کند،😇 اول نزد #روحانی مستقر در یگان می رفت و قرآن 📖به دست او می داد و می گفت: می خواهم استخاره بگیرم🙂. همیشه «خیلی خوب» می آمد و او می رفت. یادم می آید قبل از #عملیات والفجر 3 ، که عبدالصالح در آن به شهادت رسید با مسئول عملیات پیش روحانی یگان آمد و درخواست #استخاره کرد و گفت: از او می خواهند که در عملیات شرکت نکند.❌ وقتی روحانی قرآن را باز کرد، سوره #محمد (ص) آمد که: (هر پرچمی🏳 از دست سرداری بیفتد، سرداری دیگر آن را بر می دارد😍 خیلی #خوشحال شد و با دیگر رزمندگان👥 به منطقه شتافت.»
✍ به روایت همرزم شهید
📎 فرمانده گردان محرم لشگر ۵ نصر
#شهید_عبدالصالح_امینیان🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🔴 #کارت_عروسی_برای_اهل_بیت
💠 دعوتنامهها را خودمان نوشتیم. کارتهای #عروسی را که توزیع میکردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی، امام حسین، حضرت ابوالفضل، امام جواد، امام کاظم، امام هادی و امام عسگری علیهمالسلام و دعوتنامهها را به عموی آقا مرتضی که راهی #کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامهای مخصوص نوشتیم. از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در #عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای #توسل خواندیم.
💠 چند شب قبل عروسی #خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفتهاند، به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند. خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار #خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما!
🔴 #همسر_شهید_مرتضی_زارع
#همسرانه #شهدایی
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞