eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
637 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ ای بهترین #قرارِ دلِ بی قرارِ ما ای آبروی خلقِ دو عالم #نگارِ ما ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه آقا #فدای_تو همه ایل و تبار ما #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#روایٺــ_عِـشق ✒️ هر وقت #قرار بود مأموریت برود اگر من راضی نبودم😰 تمام تلاشش را می کرد ،یا #مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی می کرد.💯اما این بار فرق داشت...مدام #گریه می کردم تا منصرفش کنم،⚠️اما نه به گریه هایم توجه کرد تا #سست شود و نه از رفتن منصرف شد🚫...صبح با اشک و #قرآن بدرقه اش کردم.دستی به صورتم کشید و خیسی #اشکم را به سر و صورتش زد و گفت:😇"بیا بیمه شدم. صحیح و #سالم بر میگردم" ✍به روایت همسر بزرگوار شهید #شهید_شجاعت_علمداری🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#رسـم_خـوبان ماه #رمضان بود و سید توی خانه‌شان🏡 تنها بود.چندین بار برای #افطار دعوتش کردم، اما نمی‌پذیرفت.❌ می‌گفت: «خواهرمم هی #زنگ می‌زنه میگه برا افطار بیا، اما من نمیرم!»بعد با خنده ☺️می‌گفت: «اینجا همه چی هست! #گرسنه نمی‌مونم! نگران نباش!»یک‌بار بالاخره از زیر زبانش کشیدم که افطار چه می‌خورد.گفت: «نون و ماست یا نون و پنیر و انگور🍇!»گفتم: «پس هی میگی همه چی هست، #همه چی هست، این بود همه چی؟! نون و ماست⁉️»خندید و گفت: «مگه #قرار نیست حال و روز فقرا رو بفهمیم؟!» حرفی برای گفتن #نداشتم. #شهید_سیدمحتبی_ابوالقاسمی🌷 #سالروز_ولادت @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
هر بار که بود به احمد شیر🍼 بدهم اولین ذکرم ... الرحمن الرحیم بود. در تمام💯 زمان‌هایی که شیر می‌خورد می‌کردم و یا قرآن📖 می‌خواندم یا ذکر می‌گفتم. هر چقدر که می‌کنم یادم نمی‌آید به دلیل بیماری یا دوران بچگی‌اش ناراحت یا کلافه شده🚫 باشم. یک سال و نیم داشت که راه رفتن را آموخت. بود اما به دو سالگی که رسید خیلی خوب حرف می‌زد.👌 هر وقت هم زمین می‌خورد،‌ یا می‌گفت و از زمین بلند می‌شد. انگار باید الفبای رفتن را از همان دو سالگی👶 فرا می گرفت. احمد بود دیگر،‌ آرام و سر به راه و آماده ... خیلی هوای محمد را که ۵ سال از او کوچک‌تر بود داشت😇. از همان دو سالگی او را با خودم به نزدیک محل می‌بردم و هنگام برپایی نماز با دقت به حرکات ❗️و رفتار نمازگزاران نگاه می‌کرد. به ۷ که رسیده بود خودش برای نماز به مسجد می‌رفت. ✍ به روایت مادر بزرگوارشهید 📎خردسالترین شهید دفاع مقدس 🌷 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞شهادت + دهه هشتاد💞