eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
637 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ هـر چـه بیشـتـر در طـول روز حـرف زده باشـی ، نمـازت شلوغـتـر است . اگـر کلا تمـام روز من مـواظب هایم بودم، مـواظـب زبانـم ‌بـودم ، مـواظب گـوشـم بودم ، مواظب غذایی که میخورم بودم، نمازم جمع تر است. این قطعی است، دو دو تا چهار تاست @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
هـر چـه بیشـتـر در طـول روز حـرف زده باشـی ، نمـازت شلوغـتـر است . اگـر کلا تمـام روز من مـواظب هایم بودم، مـواظـب زبانـم ‌بـودم ، مـواظب گـوشـم بودم ، مواظب غذایی که میخورم بودم، نمازم جمع تر است. این قطعی است، دو دو تا چهار تاست @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
رفته بودم خونه عموم ؛ گفت بده ببینم تو گوشیت چی داری ؟ یکم مکث کردم و با به خدا بهش دادم : داشتم فکر میکردم ... مثلا اگه بخواد تو گوشیامونو نگاه کنه ، خجالت زده میشیم یا ...؟ اصلا به کنار ... یه به دلمون بندازه چی ؟ ...🌸 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🍃#خواهرم! دنیا خراب آبادے است ڪه هر نقطه آن به #نگاه هاے آلوده نا امن گشته است. اما فرشته هاے #حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیتۍ بسر مۍبرند ڪه دیگران از طعم آن بی خبرند😇 #دلنوشته #حجاب #چادر @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞 شهادت + دهه هشتاد💞
🔴 🕊 🍁چشم هایمان را بسته ایم روی هایتان! اما شما بر نگیرید از حال و روزهای ما محتاج هستیم💔 🎖شهید مهدی زین الدین 🔻ولادت:۱۳۳۸/۰۷/۰۱ 🔸شهادت:۱۳۶۳/۰۸/۲۷ 🎖شهید بابک نوری هریس 🔻ولادت:۱۳۷۱/۰۷/۲۱ 🔸شهادت:۱۳۹۶/۰۸/۲۷ @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️