eitaa logo
راه و رسم شهدا
276 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
54 فایل
🌺 ⃟بـسـݥـ‌‌‌ رب‌اݪشہدآءِوصدیقیݩ🦋 شھادٺ ♥دآسٺآݩ‌مآندگآرکسآنیسٺ، ڪہ فہمیدݩد دنـ🌍ـیآجـآۍ مآݩدں نیسٺ! شمآ☜دعوٺ شدھ‌ایدازطࢪف【شُھدآء🙃】 ∆زندھ‌نگھ‌داشتن‌یآدشھدا کمترازشھادت‌نیست مدیر طلبه مُبلِّغ امیرعلی (غلامعلی) رجب زاده @Ragabzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
غلام‌­علی ابراهیمی:  پانزده نفری افتادیم توی محاصره دشمن. از فشار تشنگی بی­‌حال و خسته خواب­‌مان برد. وقتی بیدار شدیم، (شهید) «محمد حسن فایده» گفت: «حضرت زهرا (س) در خواب به من آب دادند . و قمقمه یکی از شهدا را پر از آب کردند». فوری رفتیم سراغ قمقمه­ شهدایی که اطراف‌­مان بودند. یکی از قمقمه‌ها پر بود از آب خنک. انگار همین الان داخلش یخ انداخته بودند. همه از آب شیرین و گوارا؛ که مهریه حضرت زهرا (س) است سیراب شدیم. کانال 🌹🍃🌹🍃 @shahadatdostan
💌 شهیدسیدمرتضی‌آوینی کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی باید از خود و بستگی هایش از سنگینی‌ها و ماندن‌ها گذر کنی حب حسین علیه السلام در دلی که خودپرست است بیدار نمی شود! 🕊 🥀 ❣@shahadatdostan
یکی از همرزمان و دوستانشان می گفت: حجره ای داشتم نزدیک حجره آیت‌ الله‌ جوادی‌ آملی و ایشان از آنجا گذر می کرد. روزی نوار دعای کمیل شهید تورجی را گوش می کردم که آقای جوادی آملی وارد حجره شدند و پرسیدند: این صدای کیه؟ ایشون سوخته اند. گفتم: صدای یک شهیده. گفتند: نه شهید نیستند، سوخته اند؛ ایشان (در عشق خدا) سوخته است. گفتم: ایشان شهید شده. فرمانده گردان یازهرا (س) هم بوده. استاد ادامه داد: ایشان قبل از شهادت سوخته بوده... 🌹🕊 ☀️@shahadatdostan
جملات آن روزش در دانشکده داروسازی هرگز از ذهنم پاک نخواهد شد!🍃 . می‌گفت: مرتب خود را زیر ذره بین معیار های اسلام قرار دهید و در کارها و دیدگاهتان دقت داشته باشید. سر سوزنی انحراف از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی می‌رساند که درمی‌یابید نسبت به نقطه ابتدایی، که بر آن انطباق داشتید، زاویه بزرگی پدید آمده و شما را از صراط مستقیم دور ساخته! @shahadatdostan
🔹اراده کرده بودیم نهج البلاغه را وارد زندگی دانشجو ها کنیم. اتاق به اتاق می رفتیم و از همه دعوت می کردیم. با این که همه به بهانه سختی کار از زیرش شانه خالی می کردند؛ اما مصطفی💓 پای کار ایستاده بود. می گفت: ما نباید بنشینیم تا همه چیز آماده شود. باید کار کنیم.آن قدر روی حرفش ایستاد که کانون را راه انداختیم و کنار بهداری دانشگاه، یک اتاق گرفتیم و بحث و درس نهج البلاغه را شروع کردیم. رفتیم قم پیش علامه حسن زاده آملی. خیلی تحویل مان گرفت. می فرمود: احسنت! کارتان برای معارف شیعه خیلی عالی است 📚کتاب یادگاران، جلد ۲۲؛ کتاب احمدی روشن @shahadatdostan
🌷 شهیدی که بوسه زدن بر دست را افتخار خود می‌دانست😢 💔 به روایت پدر آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود. 🌱علی از در منزل كه وارد یا خارج می‌شد اول دست و پیشانی مادرش را می‌بوسید و این بوسه را افتخار خود می‌دانست.☺️ 💔به روایت مادر یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست». شهید علی ماهانی🕊 عارف گلزار شهدای کرمان @shahadatdostan