📒#خاطره
وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1و 45 بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود.
دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.
چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت.
و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.
این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌸کانال راه ورسم شهدا🌸
................................
@shahadatdostan
📒#خاطره
چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند ،در تمام مدت سرش بالا نیامد...
نگاهش هم به زمین دوخته بود..
خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف میزنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک ومتعصبی و اثر حرفات کم شه..
گفت: من نگاه نمیکنم تا خدا مرا نگاه کند!
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌸کانال راه ورسم شهدا🌸
................................
@shahadatdostan
📒#خاطره
پس از اعلام آراء و نتایج انتخابات از مشهد و رأی بالای ایشان ،
به محض دیدار در اولین برخورد ، بی اختیار به او گفتم تبریك می گویم ،
یادم نمی رود كه چهره اش درهم رفت و گفت : مسئولیت كه تبریك ندارد
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌸کانال راه ورسم شهدا🌸
................................
@shahadatdostan
🌱در منطق اسلام، مهم این است ڪه اگر روزی بین اعتقادم و امکاناتم مخیّر شدم، آیا حاضرم از این امڪانات به خاطر اعتقادم بگذرم؟؟
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
❣@shahadatdostan
جملات آن روزش در دانشکده داروسازی
هرگز از ذهنم پاک نخواهد شد!🍃
.
میگفت:
مرتب خود را زیر ذره بین معیار های
اسلام قرار دهید و در کارها و دیدگاهتان دقت داشته باشید.
سر سوزنی انحراف از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی میرساند که درمییابید نسبت به نقطه ابتدایی،
که بر آن انطباق داشتید،
زاویه بزرگی پدید آمده و شما را از صراط مستقیم دور ساخته!
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
#راه_و_رسم_شهدا
❣@shahadatdostan