حرفاشو با ابی عبدالله زد،از کنار قبر حسین بلند شد،رو کرد به زین العابدین…قبر اباالفضل کجاست؟
بیا بریم عمه جان…عمه جان اینجا قبرِ عموم عباسِ،زینب نشست،متحیر،یه نگاه به قبر می کرد،یه نگاه به زین العابدین
- عمه چیزی شده؟
+ دو تا سئوال ازت دارم، اول به من بگو: چرا اینقدر قبر عباس دورِ از قبر حسینِ؟دوم به من بگو: چرا قبر عباس اینقدر کوچیکِ
- عمه جان! دو تا سئوالت یه جواب داره،میدونی چرا قبر دوره؟می دونی چرا این قبر اینقدر کوچیکِ؟
#روضهکوتاه
۴ شهریور ۱۴۰۳
از هرجا بدنِ عموم رو بلند می کردم،از یه جای دیگه بدن روی زمین می ریخت
عمه مجبور شدم عموم رو همینجا دفن کنم
عمه نتونستم بدن رو تویِ قبر بذارم،عمه! بدنِ عموم رو توی قبر کنارِ هم چیدم…برا همین بود تا ابی عبدالله اومد کنار بدنِ ابوالفضل صدا زد:
نیزه زار آمده ام
یا تو پر از نیزه شدی؟
تیر باران که شدی
یادِ حسن افتادم💔🚶♀
#روضهکوتاه
۴ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زود گذشت این چند روز 🥲💔
۴ شهریور ۱۴۰۳
۴ شهریور ۱۴۰۳
۴ شهریور ۱۴۰۳
۵ شهریور ۱۴۰۳
۵ شهریور ۱۴۰۳
۵ شهریور ۱۴۰۳
۵ شهریور ۱۴۰۳
اگرهمچنان
امیدبهزندگیدردنیاداریم
فقطبهعشق ِ
زیارتِتــــ¹²⁸ـــوسـت .
۵ شهریور ۱۴۰۳
در سمتِ چپ سینه ام . . .
#کمیعاشقانه❤️
۵ شهریور ۱۴۰۳