eitaa logo
شهید علی تاج احمدی
122 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
643 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو امان به نوح دادی، طی کشتی از بلا را به خلیل، سبزی آتش سرخ ابتلا را به مسیح دم تو دادی، به کلیم هم عصا را "علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را" نفحات وحی را ترجمه در رخ علی بین و صراط عشق را خاتمه در رخ علی بین حسنین و احمد و فاطمه در رخ علی بین "دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را" اگر از تمام دنیات به جز بلا نماند ز خم غدیر کن نوش که جز دوا نماند به دعای ربنایت غم آتنا نماند "به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را" سرکی به آستان پدرانه ی علی زن به دلت بگو پس از این به بهانه ی علی زن شده نیمه شب، دوایی سر شانه ی علی زن "برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را" من و موج بحر و بحران و علیست ساحل من که جز او نشیند از عرش کرم مقابل من و کریم پروراند به ستایش دل من "به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا" اسد الله است و غالب، و گواه وحی و کاتب که جز او رواست با بنت نبی شود مصاحب؟ که جز اوست دخترش زینب و مادر مصائب؟ "به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را؟" چه کنم؟ ابوتراب است و پدر توانمش گفت ولیِ قضاست، مولای قدَر توانمش گفت ید و وجه و قدرت الله اگر توانمش گفت "نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را" به تبار روشنت دوخته چشم تر، دل شب که نمی تپد مگر محض رخ سحر، دل شب دل شهر، یار را خانه نشد مگر دل شب "ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا" 🌺
دوباره راه نشان داده حضرت خورشید و باز زنده شده با شعار سال امید برای سفره مردم دو کار باید کرد مهار دیو تورم، و رشد در تولید
🤲 باز هیچ آورده ام این دست خالی را بخر باز هم این شرم، این آشفته حالی را بخر این کویر مرده امّیدش به باران زنده است تا خود آبادش کنی این خشکسالی را بخر بی حضورت جنگلی پر ازدحام است این دلم لابلای این غزل هایم غزالی را بخر مال بد گر بیخ ریش صاحبش باشد، چه خوب! از خودت دزدیده اندم، باز مالی را بخر سوختم دور از تو، اما چشم من بر دست توست روسیاهی در زمستانم، ذغالی را بخر گرچه نقش مرده ی دل نیست حتی لایقِ زیر پایت، لااقل این دار قالی را بخر آن چه راحت نشکند، ظرف طلای اغنیاست سائلی نازک دلم، قلب سفالی را بخر سر به راهت می دهم وقتی بگویی قابلم شک نکن، این سر براه احتمالی را بخر گردن خورشید را دستان سردم خواب دید باز کن آغوش را، سرمای شالی را بخر تا درون رشته هایم تا ابد جاری شوی این چراغ دائماً در اتصالی را بخر می روم هر بار و برمی گردم اما مثل قبل در خیالم با منی، این خوش خیالی را بخر 🌸
یک عمر هر کجا آب می‌دید گریه می‌کرد در آب عکس مهتاب می‌دید گریه می‌کرد آشفته‌حال می‌شد با گریه‌های نوزاد شش‌ماهه در تب و تاب می‌دید گریه می‌کرد حتی سکوت طفلی می‌داد اضطرابش وقتی سه‌ساله‌ای خواب می‌دید گریه می‌کرد ایام عید قربان آرام روضه می‌خواند چاقو به دست قصاب می‌دید گریه می‌کرد در غیبت بصیرت، شد عشق تیرباران تیری به حال پرتاب می‌دید گریه می‌کرد نیزه شکسته بر صید، یعنی که مالکش کیست رسم شکار اعراب می‌دید گریه می‌کرد با اشک زنده می‌کرد هر بار کربلا را هر جا که خون و خوناب می‌دید گریه می‌کرد با گریه تیر می‌زد بر جان و قلب ظالم او ظلم را که شاداب می‌دید گریه‌ می‌کرد قربانی ولایت، اصحاب عشق بودند گاهی که نام اصحاب می‌دید گریه می‌کرد یاد نماز بابا در ظهر آخرین روز هر وقت مُهر و محراب می‌دید گریه می‌کرد یعقوب بود و یوسف بابا حسین او بود هر جا نشان ارباب می‌دید گریه می‌کرد شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد
عشق را انتخاب خواهم کرد روزهای قشنگ در راه است سست هرگز نمی‌شوم وقتی رأی من قربةً الی الله است نقشه‌ی دشمنان ایران را باز نقشِ بر آب خواهم کرد این که فردا چگونه باشد را من خودم انتخاب خواهم کرد دست بر روی دست نگذاریم کارها برمی‌آید از این دست چاره دارد تمام مشکلها راه حل، انتخاب شایسته است جای سردار قلبها خالی مثل او پای عشق می‌میرم جمعه‌ای انتقام دستش را پای صندوق رأی می‌گیرم جای دست بریده‌ی سردار رأی خود را به نور خواهم داد دل به لبخند رهبرم بستم پس به قلبش سرور خواهم داد رأی من سهم انقلابی‌هاست هر که غمخوار آب و آینه‌ایست هر که با مکتب سلیمانیست هر که جانش امام خامنه‌ایست 🗳